۷۹۸۲
بازدید
بازدید
از ساعت 16:30 تا 19:30 با توجه به تغییر فصل نسبت به حضور به موقع اهتمام بفرمایید.
لطفا تا قبل از ساعت 4 در سالن باشید.
در تمام جلسات قرآن جیبی خودتان را همراه داشته باشید و قبل از شروع جلسه به اندازه زمان حضورتان تا شروع جلسه قرآن تلاوت کنید و با هم کمتر گفتگو کنید.
به ویژه حتما یک سوره یس بخوانید و ثوابش را به صدیقه کبری سلام الله علیها اهدا کنید.
جلسه دهم
این کارگاه عمومی نیست!
در تمام جلسات قرآن جیبی خودتان را همراه داشته باشید و قبل از شروع جلسه به اندازه زمان حضورتان تا شروع جلسه قرآن تلاوت کنید و با هم کمتر گفتگو کنید.
به ویژه حتما یک سوره یس بخوانید و ثوابش را به صدیقه کبری سلام الله علیها اهدا کنید.
جلسه دهم
این کارگاه عمومی نیست!
پ ن 90/7/6 : سلام/ لطفا دقت بفرمایید:
1. قبلا عرض کرده بودم "که سالن را تا پایان سال 90 گرفتیم"
2. در این جلسه اخیر عرض کردم این کلاس را حتما تا قبل از محرم (22یا 29 آبان ماه سال جاری) تمام می کنم. این خوب است و موجب نشاط و پویایی بیشتر این دوره می شود ان شاءالله.
اما
3. ان شاءالله با یک فاصله شاید یک ماهه دوره دوم را پس از ثبت نام و پذیرش شروع می کنیم.
که اتفاقا در دوره دوم اولویت پذیرش با عزیزان دوره اول است.
لطفا نگران نباشید و با برخی از اظهارات ملولم نکنید.
از احوال پرسی های شما متشکرم الحمدلله بهترم .
حتما در پایان کامنت خود؛ تاریخ و شهرتان را بنویسید. مثلا: 30شهریور90 . مشهد مقدس
اشتراک مطلب
با توجه به زمان کمی که برای ثبت نام دوره جدید مونده،ممنون می شم اگر موافق حضور متولدین قبل از 65 هستید، شرط سنی جدید رو اعلام کنید.
ممنون
30 شهریور90، تهران
کاش کلاسای دانشگاه اجازه میداد تا در ادامه ی کلاس ها از حضورتون بهره ببرم.برام دعا کنید شاید یه اتفاقی افتاد و تونستم بیام!
30 شهریور 90.تهران
در یکی از جلسات فرمودید "به هر موضوعی برای بار اول فکر کنید"
استادامکانش هست در این جلسه به شرح این مطلب بپردازید.
با تشکر از وقت و لطف شما؛
30/6/90 از کلاس مجردها
استاد اگه صلاح میدونید در مورد "جبر و اختیار" و اینکه دنیا رو کی اداره میکنه و تاریخ رو کی رقم میزنه صحبت کنید.
منظورم اینه که تاریخ نوشته شده و انسانها مختارند که در وقوع ان موثر باشند یا،"اساسا" انسانها هستند که وقایع رو میسازند؟(میدونم که هیچ چیز از علم لایتناهی خداوند پوشیده نیست)
ممنونم
30/6/90-تهران
خدا قوت
خواستم بگم که الان اذان مغرب حدود ساعت 6:30 است و به تدریج جلوتر هم میاید با توجه به اینکه برای نماز کلاس برای دقایقی تعطیل میشود و تا بچه ها از نماز برگردند مدتی طول میکشد لطفا ساعت پایان کلاس را از8 جلوتر نیاورید
31 شهریور90 تهران
میشه لطفا ساعت شروع کلاس را مثل قبل به ساعت 17 برگردونید این جلسه خیلی از بچه ها با تاخیر اومدند سر کلاس. ممنون
31 شهریور 90 تهران
اميدوارم كلاسي كه تا به حال داشتيم، براي همه دوستان بزرگوارم مفيد بوده باشه و حداكثر استفاده و حظ رو از لحظات حضور در اين كلاس، برده باشيم.
همهي ما خاطرات خوبي از لحظههاي علم آموختن، تجربه كسب كردن، مهارت پيدا كردن، به قوانين كلاس پايبند بودن، صبر كردن و گذشت داشتن، دوستان خوب پيدا كردن، مباحثه كردن و ... در كلاس مجردهاي حاج آقاي مرادي داريم و تمام اينها رو مديون خواست خداوند، عنايت آقا امام زمان، زحمات بيدريغ حاج آقا و حضور فعال و مشاركت دوستانمون هستيم.
انتهاي جلسه قبل به نظرم رسيد كه حاج آقا از نحوه مشاركت ما و روند كاهش جمعيت كلاس كمي دلگير هستن. درسته كه فصل درس داره آغاز ميشه، روزهاي سرد و باروني سال داره مياد، هوا زودتر تاريك ميشه و رفت و آمد ممكنه با محدوديتهايي همراه باشه و مشكلات ديگه، اما واقعا اگر ما بخوايم، ميشه با برنامهريزي صحيح، از غيبتهاي بيمورد جلوگيري بشه و توي جلسات حاضر باشيم.
(ادامه دارد)
حاج آقا به عنوان استاد ما و مهمتر از اون، دوست خوب ما، ازَمون انتظاراتي دارن و كمترين اين انتظارات اينه كه غيبت نداشته باشيم و هر جلسه سر كلاس حاضر باشيم.
علاوه بر اين وظيفهي ديگهي ما نسبت به كلاسمون اينه كه اگر دوست يا آشناي مؤمن و معتقدي داريم كه فكر ميكنيم اين كلاس براش مفيده، حتما كلاس رو به ايشون معرفي كنيم و امكان حضورش رو در كلاس فراهم كنيم.
شايسته است كه ما مبلغ كلاس خودمون باشيم و بين اقوام، هم كلاسيها، كاربرهاي وبسايتهايي كه ازشون بازديد ميكنيم و ... افراد جديدي رو كه مناسب اين كلاس هستن پيدا كنيم و به جمع خودمون اضافه كنيم تا ديگران هم بتونن از مزاياي حضور در بحثهاي اين كلاس خوب، شاگردي حاج آقاي مرادي عزيز و قرار گرفتن در جمع صميمي و معتقد و مؤمن اين كلاس بهره ببرن.
ممنون از توجه شما.
سربلند و سلامت باشيد.
31 شهريور، تهران
1- امروز دوستی اشاره به پاسخی کردند که در جوابِ “science” فرموده بودید. داشتم می گفتم که: "پاسخ رو بد خونده"؛ بدون اینکه مخاطبی داشته باشم. شما فرمودید: "حداقل وقتی روبروم نشستی حرف نزن", شرمنده شدم و حتی پای میکرفن هم نتونستم برم. بی احترامیم رو ببخشید. متوجه نبودم.
2- پدرم گاهی از قول یکی از روحانیون تو یه روایت تاریخی, می گن: "شما ما رو می کشید, ما آخ هم نگیم؟!"
در مورد تصمیمتون برای ادامه ی کلاس, حق می دم بهتون اگر این جمله رو هم بگید. مخصوصا بعد از کلاسِ امروز.
3- حلال کنید.
سلامت و شاد باشید.
3 مهر 90, اسلامشهر
به ترتیب اهمیت
1) انشالله که حالتون بهتر شده باشه
2) برای کلاس: فکر کنم اگر یه قانون بذارید که اونایی که تا حالا زیاد حرف زدن دیگه نزنن و گوش بدن جو کلاس از حالت فرسایشی و تکراری خارج میشه
من خودم تا حالا4-5 بار اومدم پای میکروفن ولی نوبت بهم نرسیده
3) منبراتون خیلی استفادش برا من بیشتر بوده تا کلاس( قابل توجه موتورهای دائما روشن کلاس)
یا علی(ع)
ضمناً نمیتونم ناراحتیم رو از اینکه گفتید کلاس تا قبل از جلسه 20 تموم میشه پنهان کنم.کاش یه تجدیدنظری می کردید.
3 مهر90 . تهران
1-منکر را طوری تعریف نکنیم که باعث اشاعه آن شود مثلا وارد جزئیات و نحوه بی حجابی طرف مقابل نشویم وبه عبارات کلی بسنده شود
2-آن را با لذت و آب وتاب تعریف نکنیم و با انزجار از آن یاد کنیم(مثالهای این قضیه به دلیل عدم تمایل به اشاعه منکر را نمی زنم!!)
3مهر 90،تهران
سلام؛
برداشت من از کلاس امروز که امیدوارم برای دوستان دیگه هم مفید باشه.
[b](سوره مبارکه آل عمران - آیه شریفه ٢٦﴾[/b]
بگو : خدايا! اى مالك همه موجودات! به هر كه خواهى حكومت مىدهى و از هر كه خواهى حكومت را مىستانى ، و هر كه را خواهى عزت مىبخشى و هر كه را خواهى خوار و بىمقدار مىكنى ، هر خيرى به دست توست ، يقيناً تو بر هر كارى توانايى.
-------------------------------------------
کارهایی که انجام میدیم فقط و فقط برای رضای خدا باشه و سعی کنیم پیش خدا عزیز بشیم. در این صورت به خواست خداوند، پیش خلق هم عزیز خواهیم شد. اما اگر بخوایم برای جلب نظر غیر خدا کار کنیم و رضای خداوند رو به عنوان اصل و غایت امور در نظر نگیریم، هر قدر هم تلاش کنیم بیهوده است و عزتی به دست نمیاریم ...
یا حق
3 مهر، تهران
امیدوارم که حال استادهرچه زودتر خوب بشه و مسئله خاصی نباشه.
در مورد کلاس امروز که حاج آقا فرمودن که دیگه کلاسو میخان جمع و جورش کنن خیلی ناراحت شدم از اینکه نبودیم شاگردی که باید باشیمو ازمون انتظار میرفت.
خداکنه که که دوره بعدی هم وجود داشته باشه
3مهر90.تهران
از اینکه با حال بیمار سرکلای بودین و برای شاگردهایی مثل ما احترام قائل هستین سپاسگزارم.
حس مسئولیت پذیری بالای شما استاد گرامی ام واقعا منو به وجد میاره
انشااله حالتون بهتر و بهتر بشه و در این راه امام عصر همراهیتون کنه تا از ادامه کلاس منصرف نشین
یا علی
شالوده چیزی که امروز از کلاس آموختم:
1- قدم به هر کاری که می گذاریم اول فکر کنیم چقدر اون کار برامون مهمه و ارزش داره اگر ارزشمنده تا آخرش باشیم و تمام شرایطش رو هم با جون و دل قبول کنیم، و اگر به نظرمون ارزشمند و مفید نیست اصلاً شروعش نکنیم بهتره چون مطمئناً بعد از مدتی رهاش می کنیم.
2- اگر نسل حال درست تربیت نشه، نمیشه انتظاری از تربیت صحیح نسل آینده داشت.
3- رسانه ها، آموزش و پرورش، سینما و وعاظ نقش تربیت کننده مؤثری دارند که اگر کوتاهی کنند نسل و نسلهایی رو تباه می کنند.
3/7/90 – تهران
1-من هیچ وقت تو کلاس نظری ندادم نه اینکه نظری نداشتم، داشتم اما توانایی و مهارت صحبت کردن در جمع کلاس گونه رو هیچ وقت نداشتم بیشتر شنونده خوبی بودم تا گوینده. (البته تو سایت کامنت میذارم).
2-از جمع بچه های ردیف سمت راست کلاسم که امروز گفتید ...
3-می خواستم ازتون عذرخواهی کنم که همتم در صحبت کردن در کلاس صفره اما به جان خودم بقیه ضوابط کلاس رو به عینه اجرا کردم و چیزهایی که یاد گرفتم رو در زندگیم اعمال کردم،
برای تغییر پا به کلاس مجردها گذاشتم و تغییر هم کردم مثلاً یکیش خوندن نماز صبح هستش که 99 درصد عمرم قضا میشد!
4-خیلی ناراحتم که این عیبم رو نتونستم تا الان کنار بگذارم ولی استاد بعد 26 سال سخته رها شدن از این ناتوانی.
5- در مقایسه با دیگر دوستان کلاس سواد و هوش آن چنانی ندارم پس حداقل به عنوان یه سیاهی لشکر که تو همه جلسات هر طور شده خودش رو می رسونه من رو بپذیرید.
دعاگوی شما هستم و از خدا سلامتی و عافیت همیشگی رو برای شما می طلبم.
3/7/90 – تهران
1-شعر های با محتوای دینی بر روی روحیه ی کودکان بسیار تاثیر گذارند مثلا( منم بچه مسلمان / کتابم هست قرآن/ رسولم داده فرمان/ که وقت صبحگاهی/ کنم شکر الهی)
2- سهم بزرگی از ضعف در فرهنگ ما به خاطر [b]شلختگی[/b] ما و همچنین [b]کم سوادی هیجانی و اجتماعی[/b] ماست.
3-وقتی می خواهیم از بی حجابی عمومی افرادی صحبت کنیم به ذکر [b]جزئیات[/b] نپردازیم و خیلی کلی[b] بگوییم[/b]: [b]پوشش مناسبی نداشتند[/b].
4- این بار [b]جدا قوانین کلاس[/b] را رعایت کنیم.
گله:
-استاد وقتی گفتین :حیف آید آیینه داری در محله کوران ناراحت شدم.
- وقتی مخاطبین خودتون را با مخاطبین مهران مدیری مقایسه کردین هم ناراحت شدم.
3 مهر 90، تهران
2.در یکی از جلسات درباره جلسات 40 50 نفره شما در دانشگاه گفته شد و این که سطح آن,نسبت به کلاس مجردها بالاتر بود و هر کسی اجازه شرکت در آن را نداشت.خیلی دوست دارم این کلاس هم به ان سطح برسد ,حتی اگه خودم جز افرادی باشم که شرایط حضور در آن را نداشته باشم.
3.من هنوز یک چیز را نمی فهمم:"چرا باید برای افرادی که برای کلاس ما ارزش قایل نیستند-غایبین و انصرافی ها- ارزش قایل شویم و مدتی از وقت کلاس را به آنها و تحلیل عملکردشان اختصاص بدهیم تا آنجا که چیستی حضور دائم 290 نفره ما را تحت شعاع قرار دهد.
قبلا بحث تبلیغ دین راو تاثیر حضور حداکثری افراد را متذکر شدیدو قبول هم دارم اما توجه بیش از اندازه به این امر,اجحافی در حق ما 290نفر است
استاد عرض اولم اینکه اجرتون با خدا که با اون حالی که از صبح بیمارستان بودید و از چهرتون مشخص بود که وقتی سر کلاس حضور داشتید هم درد داشتید اومدید و کلاس را برگزار کردید خدا بحق اینهمه خوبیهاتون سلامتی و عمر با برکت به شما و خانواده تان عنایت بفرماید .
سلامتی حاج آقا مرادی خوب و مهربانمان و خانواده عزیزشون صلوات بفرستیم
"اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم".
3-7-90 / تهران
استاد اگر ما بهتون قول بدیم که اون برنامه ای که تو ذهنتون بود که دوربین صداوسیما بیاد و فیلم بگیره و ما هم همکاری جدی کنیم برای موفق شدن این برنامه' امکان داره شما از تصمیمتون صرف نظر کنید؟؟؟
تو ذهنم بود دوربین صداوسیما بیاد و برنامه ای بسازیم مشابه برنامه حاج آقا قرائتی که هر شب جمعه پخش میشه , هر هفته یه روز مشخصی پخش بشه واقعا اگر بشه بی نظیره..
استاد میدونم تو این مدت خیلی اذیتتون کردیم و هوش ما در حدی نبود که بتونیم اون هدف بزرگ شما رو بفهمیم ولی اگه میتونید بازم تحملمون کنید و بهمون فرصت بدید و حرف از رفتن نزنید..
( ببخشید دو تا کامنت شد طولانی بود با 1 کامنت نمی فرستاد)
4-7-90 / تهران
از اینکه استا گفتن می خوان کلاس رو تعطیل کنن و این دوره تموم میشه ناراحت شدم، این کلاس برای من کلاس پرباری بود.
مثلا همون بحث جهاد زبانی ، نیمی از مشکلات من رو در محل کارم و خانواده حل کردم
اینکه اخلاقم بهتر شد و همه اینها رو مدیون کلاس و استاد عزیزمان هستم.
من هم یکی از افرادی بودم که کمتر مشارکت کردم، علتش هم این بود که وقتی می دیدم کسی همون حرفی رو که من می خواستم بگم رو گفته، لزومی به تکرار کردنش نمی دیدم و می خواستم یه جوری ضوابط کلاس رو رعایت کنم.
امیدوارم استاد از خاتمه کلاس صرف نظر کنن
ممنون
صحیفه امام، جلد 8، صفحه 339 .:::::::. [/b]
http://www.aparat.com/v/649d45bf179296e31731adfd4df255889626
7 شهریور 90 تهران
1.تو جمع فامیل و دوستان در مورد روابط بین دو "جنس" (دوستمون گفتند دختر و پسر)یک نکته کلیدی: "از همدیگر لذت نبرید"
2.مهربانی رو تمرین کنیم بدون افراط و چشم پوشی بی جا: در مورد خانم و آقای رو موتور با پوشش نامناسب "دعا کردید خدا بهشون ماشین بده"
3.وقتی یک منکری رو میبینید و اخم اگر میکنید "از درون عصبانی نشید"
1. من نمیگم تعامل=پای میکروفن آمدن
ولی واقعا غیر از 10 نفر ثابت و 5 نفر متغیر از 290 نفر کس دیگه ای نیست. تو آقایون هم همین نسبت وجود داره تازه از همینها هم که بعضی حرف تکراری و نامربوط میزنن.بقیه هم که از تعامل فقط رای دادن(دست زدن و نزدن و امتیاز مثبت و منفی دادن)رو بلدن.
یه عده از سر غرور
یه عده خودشون رو پشت ترس از جمع صحبت کردن پنهان میکنند
یه عده هم چون فکر میکنند فقط اونها هستند که منظور استاد روفهمیدند هیچی نمیگند.
"سوال کردن یعنی نفهمیدن موضوع!!!!اوه چه بد چقد بعضی ها کم هوشند!!!"
میخام بگم کلاس از اول برا بجه ها fun نبود.fun شد.اول کلاس که میومدیم به جای گفتگو های شخصی راجع به مباحث جلسه پیش صحبت می کردیم. گروه بندی ها اگر همون موقع اجرا میشد مباحث کلاس تو گروهها مطرح میشد و اشکالات در میومد و بعد تو جلسات بعد به یه جمع بندی راجع به هر موضوعی میرسیدیم.
به هر حال استاد از اول هم که شروع کردن گفتن باید ببینیم کلاس چه جور پیش میره. هنوز 8 جلسه باقی مونده.
یکشنبه هاتون برقرار ;)
سلام.بنده هم جز دوستان حاضر در کلاس بودم.من هم مجرد بودم.اکنون متاهل شدم.با توجه به ضوایط و قوانین و تعداد غیبتهایی که زیاد شد در کلاس شرکت نکردم.از جلساتی که شرکت کردم راضیم .امیدوارم به قدری که فهمیده ام تغییر کنم.از استاد عزیزم ممنونم(خدا خیرتان دهد) و از خدا میخواهم توفیق یادگرفتن و فهمیدن و عمل کردن را در فرصتهای آینده نصیبمان کند.
التماس دعا-4مهر90-تهران
سلام استاد
سلام دوستان
1)استاد، خواهش مي كنم از شرايط جسمستون با كامنتي ما رو مطلع كنيد.
2)كلاس 3-7بهتر از كلاس 27/6 بود .چون يه كم بيشتر فهميدم كه شما چه انتظاري داريد.
3)واژه"مشاركت" يك واژه كلي ست كه در چنديدن سطح و درجه قابل برسي و انتظار است.درحالي كه بيشترين مشكلات ما در مسائل و موضوعات جزئي ست!!
4)درمورد پايان كلاس،:
حديث از معصوم(ع) هست كه مي فرمايند: نظرانداختن به پايان كار،نيمي از كار است.
شايد اگر از اول كلاس به پايان كلاس نظري مي انداختيم ،الآن در حال پرواز كردن بوديم...!
5)سركلاس از شما كلي كليد مي گيرم و نگه مي دارم چون مي دانم به زودي با كلي قفل مواجه مي شوم .
6)استاد، باور كنيد موتور ما هم روشن است اما كلي جهت براي حركت داريم در نتيجه به هيچ سمتي حركت نمي كنيم!!!!
در پناه حق
1- نکته ای از کلاس 3 مهر: حد واجب معرفت امام.
2- حرفای خانومی که آخرای کلاس اومد پای میکروفن حرف دل من و همکارم بود.اینکه بچه ها دقتشون کمه ، به صحبتهای دیگران گوش نمیدن و همه هم فکر میکنن حرفای خودشون درست و ضروریه.
3- به نظر من بعضی از دوستان با مطرح کردن مسائل بی ربط در حق کلاس و استاد و بقیه شاگردا ظلم میکنن.
4- حاج آقا من و همکارم هر شب مشق شبمون رو بطور جدی مینوسیم.
5- در مورد غیبت ها هم جلسه اول به این توافق رسیده بودیم که هر کس میتونه یک جلسه غیبت داشته باشه.
ببخشید یادم رفت تاریخ بنویسم
4 مهر 90 تهران
.دوستان همه باهم دعا کنیم ایشالا حال حاج آقا هر چه زودتر خوب بشه
.خانوم گیتی از این که دیدم چادر سرتون کردین خیلی خوشحال شدم چقدر بهتون میومد خواستم آخر کلاس بهتون بگم ولی انقدر تو شوک حرفای حاج آقا بودم که نشد.
.شرمنده ام از اینکه هنوز نیومدم پای میکروفون ولی خواهش میکنم خواهش میکنم اینو پای بی توجهی وعدم مشارکت نذارین. ازاین که دیدم استادمون رضایت کافی از کلاس ندارن [b]خیلی[/b] ناراحت شدم. از دیشب تا حالا ازاین فکر بیرون نمیام که بالاخره منم تو این نارضایتی نقش داشتم میخوام جبران کنم کمکم میکنین؟؟؟
4مهر 90 - تهران
استاد گرانقدر امیدوارم حالتان بهبود پیدا کرده باشد. من هم مثل تک تک بچه های کلاس از اینکه کلاس رو تعطیل نکردید کمال امتنان رو دارم و از خدا می خواهم زودتر سلامتی کاملتان را برگرداند.
"هدف حاج آقا از تشکیل این کلاس"
[b]برداشت [/b]شخصی ام از کلاس دیروز:
- [b]هدف حاج آقا از تشکیل این کلاس، در عین حال که فرد و خانواده است، خیلی خیلی بالاتر از فرد و خانواده است[/b]!
- استاد حداقل 10 سال آینده ی ماها رو می بینند، زمانی که مسوول امور خطیری شدیم! و می خواهند وضع ما و خانواده ها و مملکت بهبود پیدا کند ووو نه اینکه یک مشکلی مقطعی حل شود و بگذرد.
- تاکید حاج آقا بر این نکته ها که [b]"کلاس رو خودتون باید مدیریت کنید/ پارو به دست شماست"[/b] خود شاهدی است بر این امر!
------
- یک ضرورت برای این کلاس: [b]ارتباط بیشتر و موثرتر ما بچه های کلاس با هم، شناخت پیدا کردن و اعتماد کردن نسبت به همدیگر[/b] (در حد خودم انشاءالله اقدام خواهم کرد.)
4مهر90، تهران
1-یه چیزی رو از کلاس امروز خیلی توی ذهنم موند. بعضی از حجاب ها به واقع حجاب نیست. گاهی فکر میکنیم حجاب رو رعایت کردیم اما جلب توجه اون پوشش خیلی زیاده.
3-از حرف زدن میترسم همین باعث میشه نتونم مشارکت کنم. مدام میترسم که اشتباه کنم.فرد باهوشی نیستم اما دارم تقلا میکنم از کلاس استفاده کنم. وقتی یه موضوع رو متوجه نمیشم به شدت بهم میریزم.همین باعث میشه حواسم به کل پرت بشه.امیدوارم بتونم این مشکل رو حل کنم.
•سپاسگزر همچون معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را!
حضرت علي (ع) ميفرمايند:
(اگر کسي به فرزندان من کلمه اي بياموزد اگر دهانش را پر از در وگوهر کنم هم، نميتوانم حق او را ادا کنم.)
اما سعی میکنم دانش آموز بسیار خوب کلاس باشم.
4شهریور90.کرج
ببخشید که نتونستم نظرم رو زودتر بذارم. یه مشکلی برای اینترنتم به وجود اومده بود .
استاد می خواستم بگم همه ما رو به خاطر خیلی ندونم کاری هامون ، به خاطر بازی بلد نبودن هامون ببخشید و لطفتون رو به کلاس کم نکنین . من مطمئنم خیلی از ما تا حالا چیزای زیادی از کلاس یاد گرفتیم و تو روزمرگی هامون به کار می بندیم .
خواهشا دیدگاهتون نسبت به کلاس فرسایشی نباشه .
از بچه ها هم میخوام (که خودم نیز جزوشون هستم)کلاس رو جدی تر بگیرن و با آمادگی بالاتر و تفکر بیشتری پای میکروفون برن و جهت گیری کلاس رو بهم نزن .
استاد از توجه بی دریغتون به کلاس ممنونم .
دعاگویم و التماس دعا .
4 مهر90 - کرج
خواهشا كلاس رو تعطيل نكنين :(
سلام به تمام دوستان عزیزم و استاد بزرگوار
1.ازاینکه با دردی که داشتید کلاس رو تشکیل دادید بی نهایت سپاس گزارم
2.از این کلاس من چیزهای زیادی یاد گرفتم و برام مفید بود
3.با وجود این که ترم آخر هستم و باید واسه ارشد درس بخونم که اگه خدا بخواد راهی رو که انتخاب کردم به سرانجام برسونم اما بخاطر این که حاج آقا واسمون انقدر زحمت میکشن و دوست داشتم از این مسائل که تو درسم هم کمک میکنه استفاده کنم برای 1شنبه هام تا آخر سال هیچ برنامه ای نریختم(طبق فرمایشات حاج آقا تو جلسه اول قرار بود کلاس تا آخر سال باشه)
4.وقتی گفتید قراره کلاس رو تمام کنید واقعا ناراحت شدم چون اینجا تنها جایی بود که استرس نداشتم و آروم بودم!
5.من با حاج آقا در مورد کلاس موافقم اما نه کاملا...
6.واقعا بعضی وقتا کلاسمون کسل کننده میشه و من فکر میکنم بخاطر اینه که بعضی چیزا رو واقعا می پیچونیم در حالی که خیلی ساده بیان میشن! مثل جلسه 9 یا بخاطر این که درست گوش نمیدیم حاج آقا یا بچه ها چی می گن و باز حرف های تکراری و سؤالات خارج از بحث!
7. در مورد مشق شب باعذر خواهی از آقایون من امروز زمانی که داشتم جای یکی از دوستان اجرایی که نمی تونستن بیان دفتر ها رو میدیدم توی گروه ما که بیشترین نفرات رو داره فقط 5 نفر دفترشون رو نیاورده بودن که اونا هم نوشته بودن! اگه آقایون بیشترشون نمی نویسن پای کل کلاس نوشته نشه لطفا!
8. از شما ممنونم که انقدر واسمون زحمت می کشین و چیز یادمون میدین حتی اگه کلاسمون زورتر از اونی که باید تموم بشه بازم یادمون نمیره چی یاد گرفتیم
در پناه حضرت حق
4مهر90؛تهران
آقای مرادی ازتون خواهش میکنم این لطف رو در حق ما بکنین و حداقل همون طوری که خودتون وعده داده بودین کلاس رو تا پایان سال ادامه بدین(هر چند که ما امید داشتیم کلاس بعد از پایان سال هم ادامه داشته باشه)
آقای مرادی من یک جلسه هم سر کلاستون غیبت نداشتم حتی وقتی با خانواده به مشهد رفته بودیم من به تنهایی برگشتم تهران تا سر کلاس حاضر باشم. افطاری منزل برادرم رو با اینکه ناراحت شد چون یکشنبه بود نرفتم. هفته گذشته عروسی خواهرم بود و کلی کار داشتیم ولی کلاس رو اومدم. این جلسه برای اینکه به کلاس برسم با آژانس از دانشگاه(دهکده المپیک) خودم رو به کلاس رسوندم. همه اینها رو نوشتم که بدونین کلاستون برام خیلی ارزشمنده و اینکه به خاطر همه بچه هایی که برای استفاده از کلاس از برنامه هاشون زدن لطفا کلاس رو ادامه بدین
در طول کلاس بارها پیش اومده که وقتی شما درباره ی موضوعی صحبت میکنین و بعد از دوستان میخواید که درباره ی اون نظر بدن، و البته هربار هم تاکید میکنین که اول درباره اش فکر کنیم؛ تا من بخوام فکرم رو متمرکز کنم و موضوع رو یکبار در ذهنم مرور کنم و بعد اون رو تحلیل کنم و یک نتیجه ی درست ازش بگیرم، میبینم که دوستان زیادی پای میکروفون صف کشیدند.
تعجبم اینجاست که آیا من خیلی کندم؟ با اینکه آدم کم هوشی نیستم و معمولا سعی میکنم تحلیلم از موضوعات مختلف، تحلیل های منطقی ای باشه، اما نمیدونم که آیا باید اول بیام پای میکروفن و بعد فکر کنم؟ یا اول فکر کنم و بعد اگر به نتیجه رسیدم و حرف درستی برای گفتم داشتم، بلند بشم؟
(البته دارم تلاشم رو میکنم که سرعتم رو ببرم بالاتر.)
سپاسگزار زحماتتون هستیم.
(ضمنا توی کلاس میخواستم به سرکار خانم گیتی عزیز تبریک بگم بابت پوشش باارزشی که انتخاب کردند. اما روم نشد. انشاالله خدا به زندگیشون برکت و عزت عطا بفرمایند.)
4 مهر 90 - تهران
نكات زيادي از كلاس ياد گرفتم ولي اين 2 نكته خيلي كمكم كرد:
1.نسبت به حكومت خوشبين تر شدم و براي سرافرازي شيعه و جمهوري اسلامي ايران تلاش كنم.
2.روش بحث و صحبت كردن.(يعني از اول صحبت بدونم كه هدفم از اين حرف چيه و از مسير حرفم منحرف نشم.)
اينكه استاد تاريخي براي انتهاي كلاس اعلام كردن باز هم مهر تاييدي بر مديريت عالي ايشون مي باشد چون همه ما نهايت تلاشمونو مي كنيم تا هم مباحث جديتر پيش بره هم سعي كنيم نهايت بهره رو از كلاس ببريم.(البته هم من هم همه همكلاسي هاي كلاس مجردها از تموم شدن كلاس خيلي ناراحت ميشيم و يقينا بي صبرانه منتظره دوره جديد كلاس خواهيم بود
5 مهر 1390
گرچه شما تصميمتون رو گرفتيد
بيدل گمان مبر كه نصيحت كند قبول
من گوش استماع ندارم لمن يقول
با اين ره اين قدم نخواهيم رسيد
تا قله صبحدم نخواهيم رسيد
يك همتي كنيد تو اين جلسات باق مانده
5/7/90 تهران
واقعا از اینکه با اون درد خودتون رو به کلاس رسوندید و از دکترتون صرفنظر کردید خیلی تشکر میکنم. وقتی زمان دکتر رو به خاطر صحبتهای بچه ها داشتید از دست میدادید من خیلی حرص خوردم و ناراحت شدم.امیدوار بودم که بچه ها خودشون بحث رو تموم کنن تا شما به دکترتون می رسیدید.
از دوستان عزیز خواهش میکنم تو این مواقع مهم مثل جلسه 3 مهر که وقت دکتر حاج آقا دیر میشه[b] همه با هم رعایت حال ایشون رو کنیم [/b]و یا [b]بعد از اتمام کلاس وقت ایشون رو نگیریم.[/b]
همانطور که تمام این مدت ها ایشون رعایت حال همه ماهارو میکردن و اونروز هم به خاطر ما خودشون رو به کلاس رسوندن.
1.ممنون که با وجود درد شدیدی که داشتین کلاس رو تا انتها ادامه دادید
2.از خواهرم در خانواده نوپا3 شنیدم هنوز هم درد داشتین؛انشالله خدا بهتون سلامتی کامل عنایت کنه
3.(فقط برای خودتون)من کوچکتر از اونی هستم که به شما پیشنهاد بدم اما اگر دکترها نتونستن مشکلتون رو تشخیص بدن بعضی از اساتید طب سنتی هستن که می تونن از روی نبض مشکل رو متوجه بشن مثل ...؛مراجعه به اونها هم ضرری نداره
4.انشالله در پناه امام زمان(عج) سلامت باشید
5.در مورد تعطیلی کلاس هم خیلی دلم میخواد مثل بقیه گلایه کنم چون به هیچ قیمتی حاضر نیستم از دستش بدم(بخاطر تأثیر بسیار مثبتی که توی زندگیم داشته)ولی از دیشب به این فکر میکنم که حتما خیری در این مسئله دیدین؛اگر کم کاری ما بوده(که حتما بوده) به بزرگواری خودتون ببخشید
90/7/5 تهران
بابت تعطیلی کلاس به شدت ناراحت شدم
استاد باور کنید تغییری که در این مدت کردم که همه بهم میگن رو مدیون مهربونی و راهنمایی شما هستم به گفته پدر و مادرم بسیار صبورتر و با فکر بیشتر کارام رو انجام میدم ولی هنوز اول راهم و بیشتر از قبل به راهنمایی هاتون نیاز دارم
منم مثل دوستم "چلچله صبور " وقتی مطلبی رو بیان می کنید فکر میکنم روش و اگر دیدم حرفی هست که قابل شنیدن باشه اونوقت میام پای میکروفن
استاد ما هنوز خیلی از بازی های زندگی رو بلد نیستیم و امیدوار به رحم و مهربونیتون
لطفا تجدید نظر بفرمایید
ازخدای بزرگ سلامتی کامل شما و خانوادتون رو خواستارم
5-7-90
1.نگران حالتان هستم امیدوارم هرچه زودتر بهبودی وسلامتی کامل حاصل بفرمایید.
2.من به نوبه ی خود از شما واقعا سپاس گزارم که با شرایط بیماریتان بازهم به کلاس آمدید.
3.مهمترین چیزی که من از این کلاس یاد گرفتم که شاید تبلیغی هم برای اسلام باشد این است که هرروز سوره یس را خوانده وبه حضرت فاطمه (س) هدیه می کنم و...
4.خواهشا این کلاس پر خیرو برکت را از ما نگیرید وکمکمان کنید تا بالهای ناتوانمان جان بگیرد تا بتوانیم پرواز کنیم.
در پی بحثی که در جلسه گذشته شد، در مورد اینکه ما بچه های مذهبی هر جایی باید بریم یا خیر! یک نکته شنیدم که بد ندیدم برای دوستان هم بیان کنم:
"در زندگی یکی از این دو کار را بکن:
یا آنگونه که جامه می پوشی سخن بگوی
یا آنگونه که سخن می گویی جامه بپوش"
حضور ما در مکان هایی که نامناسب هستند گاها نوعی تایید بر صحت افرادی است که ناخواسته(انشاالله) با ظاهری ناشایست در آن مکان ها وجود دارند. ما باید سعی کنیم با ظاهر مذهبی خود و رفتاری در شان ظاهرمان این افراد را نیز به دین جذب کنیم(انشاالله)
خدا قوت
من هم مثل بقيه دوستان نگران حال شما بودم و به ديگران (خانواده ام) هم گفتم براي سلامتي شما دعا كنند.
اميدوارم بزودي بهبودي كامل حاصل شه.انشاءلله
من به شخصه ناراحت شدم كه فرموديد كلاس بزودي تموم ميشه.
از كلاس يادگرفتم و سعي كردم در زندگيم اعمال كنم و بسيار موقعيت خوبي برام بود.
ميدونم كه از هر كارتون يه قصد خاصي داريد حتي به پايان رسوندن كلاس ولي اگر امكانش هست تجديد نظر كنيد.
و در مورد مشاركت كم من هم نظر دوستي كه آخر كلاس صحبت كردند رو دارم.
واقعا مشاركت كم بي اهميت بودن كلاس و بي تفاوتي نيست دلايل ديگه داره كه دوستان به برخيش اشاره كردند.
التماس دعا [تاریخ؟]
1-1از بچه های منفعل سمت راست قسمت بالای کلاس مجردها هستم
2-هرچقدر که به ظاهر در کلاس منفعل هستم(!!!!!!!)در خارج از کلاس بیش از50%آموخته هام سرکلاس رو که باید نسبت به دیگران عملی کرد(مثل امر به معروف-دفاع از دین-تبلیغ دین و...)عملی کردم!{البته هنوزهم در بعضی موارد نمیدونم به چه نحوی بایددفاع از دین رو انجام بدم.}
3-اول نواقص خودم رو پیدا کردم ویا بهتر دیدمشون بعد با استفاده از آموخته هایی که جنبه ی فردی داشت سعی در رفع اونها دارم
4-اون روزی که استاد گفتن بچه ها آموخته هاشون روبیان کنن وقتی برای خودم لیست کردم فهمیدم که چقدر مواردی درظاهر بی اهمیت ولی بسیارمهم را در این مدت یاد گرفتم!
5-با این موضوع که کلاس های این دوره قبل محرم تموم بشه هیچ مشکلی ندارم البته به چشم تعطیلات میان ترم بهش نگاه می کنم اونم نه برای خودمون بلکه برای خود استاد که ازخدا میخوام هرچه زودتر سلامتی کامل رو به ایشون برگردونه!
6-عذر تقصیر بابت اطناب کلام
6مهر90-تهران
همه نگرانتون بودیم
خدا رو شکرکه بهتر شدید انشا الله خیلی زود کسالتتان کاملا برطرف شود.
6 مهر 90،تهران،کلاس مجردها
1.خداروشکر که حالتون بهتر شده، انشاالله که بهبودی گامل پیدا کنید.
2 . خوشحالمون کردید بابت خبر دور دوم کلاس.
خدا خیرتون بده
6/7/90
1-راستش من هم از کسانی هستم که تا حالا پای میکروفون نیامدم اما دلیلش بی اهمیتی نسبت به کلاس و اتفاقاتش نیست (منم جز همون 290 نفری هستم که تا حالا غیبت نداشتم!)
2-این جلسه که یه مثالی زدین و از بچه ها پرسیدین که چه کسانی منظورتون رو فهمیدن منم از اول منظورتون رو فهمیدم اما نگفتم یعنی ترسیدم اشتباه باشه ووو
3-غرض اینکه مشارکت کم ما رو اهمیت ندادن به کلاس ندونین! کلاس برای من واقعا خیلی مفید بوده
4-در ضمن من مشق شب رو هم از بعد از عید نوروز شروع کرده بودم که وسطش ول کردم ولی دوباره مدتی هست که شروع کردم و مرتب می نویسم
5-به هر حال اگه تعطیلی کلاس قراره یه مدت کوتاه یک ماهه باشه و شبیه تعطیلی میان ترم فکر می کنم به شاداب موندن کلاس کمک می کنه و اصلا بد نیست
6-امیدوارم زودتر خوب خوب بشین و ممنون از زحماتی که برامون می کشین :)
ببخشید طولانی شد!
شش مهر نود
واقعیتش اینه که من که فکر می کنم بعد از 10
جلسه بازم بچه ها رفتن سر کار!!!
حاج آقا انشالله کلاس را ادامه می دهند
فکر کنم جزء برنامه کلاس بود.
هنوز شیوه حاج آقا رو نشناختین !
یا علی (ع)
برای سلامتیتان دعاگوهستم وخوشحال از این که با اضافه کردن پی نوشت ، از حالتون باخبرمون کردین
یادم میومد که شما فرموده بودین مکان کلاس تا پایان سال همین جاست .واقعا هوشمندانه عمل میکنید و البته یه جور بازی ---
به چالش کشیدن بچه های کلاس و البته دیدن واکنش هاشون کار هرکسی نیست .اونم گروه سنی دهه60 تا 70 که واقعا یا ترسیده شدن یا خیلی منفعل.
بازم از صببوریتون متشکرم. خیلی به روحیه تون غبطه می خورم .کاش این صبوری و پشتکار و البته بازی کردن هارو یادبگیریم.
باتوکل به خدا
یاعلی
6مهر90،تهران
شکر!
به خاطر بهتر شدنتون!
به خاطر ادامه کلاس!
به خاطر همه چیز....
کاش الطافتون جبران کردنی بود.
یا علی![/b]
خیلی ممنون از بابت زحماتی که برای ما میکشید و بداخلاقی های ما را تحمل میکنید ، از تصمیمات قشنگتون ممنونیم
7 مهر ، تهران
1-از برای(!)پی نوشت سپاسگزارم.
2-...
الهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
90/7/7 مارلیک
از اینکه حالتون بهتره خوشحالم ومتشکرم که مارو از روند ادامه کلاس مجردها باخبر کردین.
چون من که خیلی نگران بودم اگه این دوره تموم بشه تو دوره بعد ما روهم میپذیرین یانه
7مهر90-تهران
خدا رو شكر كه حالتون بهتر شده ان شاءلله كه هميشه سلامت و شاداب باشيد . خيلي خوشحالم كه شما كسالتتون برطرف شده و دوره دوم كلاس را قراره برگزار كنيد. واقعا كه به اين كلاس احتياج داشتم خصوصا تو ايام دانشگاه به خاطر همون جهاد زبان و تنها بودن در مقابل دفاع از دين.اين كلاس خيلي به من روحيه ميده، يك دنيا ازتون سپاسگزارم. اميدوارم شاگردهاي خوبي باشيم و قدر زحماتتون رو بدونيم.
به خاطر همه مهرباني هاتون ممنون.
دعاگو شما هستيم.
خير ببيند.
يا علي
سلام استاد
واقعا متشکرم.
استاد راستش بعد از این که در این جلسه از هدف اصلی تشکیل کلاس پرده برداری کردید واقعا جا خوردم و افسوس از این همه تنبلی خودم!
ولی استاد متشکرم که اجازه جبران دادید. این دوره که شاگرد خوبی نبودم ولی امیدوارم برای دوره ی آتی بشم یه دانش آموز واقعی.
استاد همگی دوستون داریم
7مهر 90 ساوه
سلام
آقا یا خانم حسینی:::::::
واقعا متاسفم. کلا بعید می دونم شما واقعا در کلاس ها حضور مستمر داشتید و الآن چنین حرفی می زنید. به احتمال قریب به یقین شما از اون دسته دانش آموزان بودید که واسه مهربونیای شهاب مرادی و نمونه ی کاملی از نوع کلاس های معمولی به این کلاس اومده بودید و الآن چنین برداشتی از کلاس کردید.
در هر صورت بازم متاسفم
استاد اگه گستاخانه بود پوزش
7 مهر 90
من برای دوره دوم کلاس مجردها ثبت نام کرده ام (که قرار بود بعد از 7 مهر با ما تماس بگیرند و به امید خدا به جمع خواستنی این کلاس بپیوندیم)حالا نمیدانم با توجه به پی نوشت مذکور آیا اصلا تا قبل اتمام این دوره کلاس ما تشکیل میشود یا نه؟ و اگر نه ما دوره دومی ها باید دوباره برای ثبت نام اقدام کنیم؟!
و ضمنا امیدوارم که بهبودی کامل حاصل شده باشد. همیشه و هر روز دعاگوی شما هستم خاصه برای سلامتی تان.
یا علی 7/7/1390
الحمدلله که حالتون بهتره.
بابت اینکه کلاس رو برای بعد از محرم برقرار گذاشتین هم متشکرم.
جلسات شما واقعا برای ما سود مند هستش.
08-مهر-1390
///تهران\
1.ببخشيد اقا/خانم حسيني چه چيزي شما را مجبور كرده كه به كلاس بياييد و تا حالا هم ادامه
بديد؟ اصلا جز بچه هاي كلاس هستيد؟
2.نمي دانم شايد هم خداي نكرده هدفتون عصباني كردن بچه ها بوده كه اگر اينطوره با ديدن امتيازهاي منفيتون خوشحال نشيد .اين ها از جنس اخمهايي كه همين جلسه از اقاي مرادي ياد گرفتيم كه فقط اخم باشه و نه عصبانيت واقعي.
8مين روز پاييز 90-تهران
الحمدلله که بهترید.
این دوره برای من که خیلی برکت داشته.
مهربونتر شدم.خیلی صبورتر شدم.نسبت به اطرافیانم و کنایه هاشون آرومتر شدم.
چندبار خواستم که صحبت کنم اما نوبتم نرسیده.
امیدوارم از ما راضی باشید.
90/07/08 تهران
1- خدا رو شکر به خاطر همه خبرهای خوبی که بهمون دادین!
2-البته از همه مهم تر بهتر شدن حالتون هستش که برای همه ما مهمترین خواسته است.
[b]در پناه خدا سلامت باشید و عمر پرخیر و برکتی داشته باشید.[/b]
نهم مهر 90- تهران
رکورد منفی گرفتن کامنت قبلیم رو باید تو کتاب گینس ثبت کرد من با این کامنت خواستم به حاج آقا نشون بدم احساس قلبی ما چیه؟با ابراز احساسات معکوس و عکس العمل دوستان،و اینکه چقدر ناراحتیم از این تعطیلی ،ببخشید حرص همتون رو درآوردم ولی این بار واقعا دم همه بچه هایی که به اون کامنت منفی دادن گرم
به امید پابرجا بودن کلاس
با2روز تاخیر ولادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) رو به همه ی بچه ها و "روز دختر"رو به دخترای عزیز کلاس مجردها تبریک میگم!
وقتی نظر آقا/خانم حسینی رو خوندم این شعر از سعدی' علیه الرحمه' واسم تداعی شد:
"دریای فراوان نشود تیره به سنگ * عارف که برنجد تنگ آب است هنوز"
خدا قوت استاد
9-مهر-90
امیدوار حالتون بهتر باشه
پی نوشت رو که خوندم خیلی خوشحال شدم.
برداشتم از این که فرمودید اولویت با دوره اولی هاست اینه که ثبت نام در دوره دوم به صورت گزینشی میشه که اگر اینطور باشه خیلی بهتره حتی اگه خود من گزینش نشم.
پرواز را با پرواز آغاز نمیکنند.
اما بدانید خودتان را تیکه تیکه هم بکنید تمام بچه ها در لایک /دیس لایک کردن شرکت نمی کنند.از کلاس 400 نفری فقط66 نفر دیس لایک کردن...
واقعا باید به اون بقیه چه گفت؟؟؟
عددی که می بینید یک حاصل جمع بین اعداد مثبت و منفی است یعنی میتونه بی نهایت +1 با بی نهایت _1 جمع بشه و جواب بشه مثلا _65!!
صدقه مبلغ 430.000 تومان اختصاص یافته به موسسه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان "محک".
عضو گروه اجرایی کلاس مجردها
22 ساله، دانشجوی کارشناسی مدیریت دولتی، 4 مهر 90؛ شمیران