۹۳۳۶
بازدید
بازدید
دوره سوم کلاس مجردها ؛ جلسه بیست و ششم (جلسه ٧۶)
ساعت ۱۶ تا ۲۰
البته لازم است قبل این ساعت در سالن حاضر باشید.
آدرس: ابتدای اتوبان کردستان. تالار ایوان شمس. امکان استفاده از پارکینگ برای بچه های کلاس فراهم است.
ملاحظات:
۱. کلاس مجردها عمومی نیست و اعضاء از قبل ثبت نام کرده اند. و با توجه به سوالات تکرار می کنم تمام این جلسات رایگان است. از بیان و تکرار این موضوع خجالت می کشم اما سوال می شود...
۲. در تمام جلسات قرآن جیبی خودتان را همراه داشته باشید و قبل از شروع جلسه به اندازه زمان حضورتان تا شروع جلسه قرآن تلاوت کنید و با هم کمتر گفتگو کنید. این نکته را مهم تلقی بفرمایید.
به ویژه حتما یک سوره یس بخوانید و ثوابش را به صدیقه کبری سلام الله علیها اهدا کنید.
۳. برای پایان کلاس با تعدادی تاکسی ویژه بانوان و دو دستگاه اتوبوس به مقصد ایستگاه مترو هماهنگی به عمل آمده است.
»»»»مهمان ممنوع!««««
اگر در جریان کلاس مجردها نیستید، این لینک و لینک های متن آن را بخوانید:
یکشنبه ۱۳۹۲/۹/۳ ایوان شمس
اشتراک مطلب
استاد، ضمن عرض ادب و آرزوی قبولی عزاداری سیدالشهدا (ع) ، باید بگویم واقعا خیلی دلتنگتان بودیم. خدارو شکر می کنم که شما در کنار ما هستید و امیدوارم همیشه سلامت و پایدار باشید. به امید دیدار در کلاس امروز...
اگر در جمع صحبتی شد که مخالف عقیده ی ما بود و جمع با سکوت خود توافق را نشان دهند کافی از جمله ی "حرفتون خیلی توهین آمیزه" یا " من این حرف رو توهین تلقی میکنم" و یا اینکه بگوییم: " لطفا در برابر من راجع به این موضوع صحبت نکنید من رو این موضوع(مثلا توهین به عزاداری امام حسین ع ) غیرتی هستم"
(بهتره بگوییم غیرتی هستم چون بکار بردن کلمه تعصبی مناسب نیست)
خشم و ناراحتی هردو نوعی "هیجان" هستند با این تفاوت که خشم یک هیجان منفی است و برای فرد درگیری ذهنی ایجاد میکند اما ناراحتی اینگونه نیست.خشم بعد از مدت زمانی از بین میرود اما ناراحتی ممکن است تا مدتها باقی بماند و شاید تبدیل به افسردگی شود(در بعضی موارد)
گاهی اوقات احساسمان را اشتباه متوجه میشویم مثلا خجالت کشیدیم اما علایم خجالت را با علایم علاقه و عشق به فردی اشتباه میگیریم
(ادامه دارد...)
وقتی عصبانی هستیم از خود سوال کنیم که از چی و چرا عصبانی هستیم و تشخیص دهیم احوال ما خوشایند است یا ناخوشایند...گاهی اوقات فکر میکنیم عصبانی هستیم ولی چند هیجان باهم در ما وجود دارد مثلا هم ناراحتیم هم نگران هم عصبانی.برای شناخت احساس:
اول بدونیم حامون خوبه یا بده و اگر بده چرا؟؟
دوم هیجان را بشناسیم و مثلا اگر ناراحت و عصبانی بودیم در آن حالت تصمیم نگیریم یا قضاوت نکنین
سوم تشخیص دهیم چند احساس یا چه احساسی باعث بد بودن احوال ما شده
و در مرحله آخر به حل این هیجانات بپردازیم.
گاهی اوقات احساسات ما ناشی از افکار است و افکار از باور تشکیل میشود؛به نوعی میتوان گفت حرص خوردن دارای یک چرخه است که افکار از باورها و باورها از رفتار و رفتار ما در نهایت موجب حرص خوردن و ناراحتی ما میشود.
(ادامه دارد...)
در برابر افکاری که ما را اذیت میکنند مقاومت کنیم.
اگر هدفی داشتیم و نتوانستیم به آن دست پیدا کنیم؛اگر قابل دسترسی است هرچند مقدار کمی از آن؛به همان مقدار کم کفایت کنیم و یا اگر واقعا رسیدن به آن غیر ممکن است از ذهن خود بیرون کنیم و دیگر به آن فکر نکنیم.
طبق فرمایش استاد مرادی باید با این افکار مزاحم بصورت خودکارآمد برخورد کنیم و به خودمان امید و انگیزه دهیم که من میتوانم.و اگر آن فکر به ذهنمان رسید از ذهن بیرونش کنیم.
شیطان همیشه دوست داره ما رو ناراحت و افسرده ببینه؛از ناراحتی همیشگی پرهیز کنیم و قدر روزهای جوانی را بدانیم چدن اگر بخاطر نرسیدن به یک هدف روزها را به ناراحتی بگذرانیم به هدف نمیرسیم
همچنین چیزی که از دست دادیم جوانی و طراوت شادابی آن است و این چیزی است که هرگز برنمیگردد.
التماس دعا
فاطمه عبدالهی/21ساله/دانشجوی کارشناسی مدیریت مالی/تهران
بابت وقتی که برای ما وکلاس مجردها میگذارید ممنون.
امروز دوتا مهمان داشتیم که منتظر سخنرانی شما بودن و البته تا آخر کلاس کلی شاکی،براشون توضیح دادم که تو این کلاس اگه زرنگ نباشی، چیزی گیرت نمیاد و همه این همکلاسی ها از بس تو این کلاس صبر کردن و احساستشون رو به صورت صحیح نشون دادن که بشه افکارشون،افکارشون بشه باورشون و باورشون بشه رفتارشون که کلی از استادشون ممنون باشن و خدا رو به خاطر استاد و کلاسشون شکر کنن و بدون پرده بگم که حاج آقا دوست دارم.
ارشد صنایع/27 ساله/تهران-یوسف آباد
نکاتی از جلسه 76 کلاس مجردها:
* بحث از تفاوت "[b]عصبانیت[/b]" و "[b]ناراحتی[/b]" شروع شد و به تعریف انواع هیجانها و مثالهایی برای هیجانهای خوشایند و ناخوشایند، و نحوه برخورد با هیجانهای ناخوشایند رسید.
- در برخورد با هر حس و فکری در دل و ذهنمان، اول آن حس را بشناسیم و تعریف کنیم؛ مثبت یا منفی بودن، خوشایند یا ناخوشایند بودن حس را برای خودمان معلوم کنیم.
* مثال: فرد تشخیص دهد از یک واقعه عصبانی است؟ یا ناراحت است؟
* عصبانیت و ناراحتی هر یک ویژگیهای خاص خودش را دارد؛ مثلاً خشم همراه با پرخاش و قضاوت و --- است اما دلخوری و ناراحتی بیشتر حسی درونی است و معمولاً کمتر از خشم نمود بیرونی دارد.
خشم سریع فروکش میکند اما دلخوری میتواند ادامهدار و عمیق شود و حتی بدل به کینه گردد. ناراحتی و دلخوریهای حلنشده و طولانی گاهی میتواند به افسردگی تبدیل شود.
پس [b]نکتهی اول:[/b] شناخت حس و هیجان حاضر در این شرایط.
[b]نکته 2:[/b] هیجانها و احساسات دیگران را نیز نباید حدس بزنیم. بلکه باید صریح و راحت از آنها بپرسیم.
نکاتی از جلسه 76 کلاس مجردها:
* برخورد همهی آدمها، با یک موقعیت خاص همسان نیست. چرا که آستانهی تحمل آدمها با هم متفاوت است و بسته به روحیات و شرایط، واکنشهای متفاوتی به یک موقعیت نشان میدهند. مثال: یک نفر وقتی پایش به جسم سختی برخورد میکند و کفشش صدمه میبیند فقط کمی ناراحت میشود، فرد دیگر در همین شرایط ممکن است به شدت عصبانی شود و فریاد هم بکشد!
** در یک موقعیت، احساسات و هیجانهای مختلف ممکن است بروز همزمان داشته باشند، اما یک یا چند هیجان، امکان دارد غالب باشد؛ مثلاً برای فردی با واقعهای مثل شکست عاطفی، هیجانهای مختلفی از قبیل خشم (از شریک عاطفی سابقش)، کینه، حسرت بابت از دست رفتن سایر موقعیتهاو --- وجود داشته باشد. اما خشم بروز شدیدتری داشته باشد و واکنشها بر اساس خشم صورت بگیرد.
•[b]نکته [/b] : هیجانهای بروز یافته در یک زمان و هیجان غالب و اصلی را بشناسیم و آنها را مدیریت کنیم.
ادامه دارد؛
ادامه:
[b]نحوه مدیریت هیجانها در مشکلات و موقعیتهای مختلف: [/b]
*[b]شناخت [/b] مشکل و هیجانی که فرد در حال حاضر درگیر آن است.
*[b]پذیرفتن [/b] مشکل و عدم انکار آن
*[b]پذیرش [/b] اینکه این شرایط گذراست و [b]باید [/b] تمام شود.
*[b]حرکت[/b] برای تغییر شرایط و بهبود احوال
_ نباید درگیر مشکل ماند، نباید خیالبافی کرد، نباید قصهپردازی و یا حتی مظلومنمایی و جلب توجه کرد_
نکاتی از جلسه 76:
* اغلب احساسات ناشی از افکار فرد است. و افکار از باورها میآید. باور نیز تحت تاثیر رفتار خود و (فیدبکهای احتمالیِ) دیگران است.
* اگر فردی باور دارد یک آدم شکستخورده است، یا تنهاست، با رفتارش میخواهد تنها بودنش را نشان دهد؛ چنین فردی –احتمالاً- از جلب توجه کردن و تایید ِ حال بدش توسط دیگران، حال خوبی پیدا میکند.
* باور میتواند تحت تاثیر عکسالعملهای دیگران و فیدبکهایشان شکل بگیرد یا تغییر کند. مثلاً بیتوجهی به صحبت یک فرد در جمع، ممکنست حس و باور بیارزش و بیکفایت بودن را در او شکل دهد.
[b]نکته [/b] 1: برخی افراد خودشان افسردگی را انتخاب میکنند.
[b]نکته [/b] 2: "باور" خود در مورد خودمان را که اصلاح کنیم، افکار و رفتار هم متعاقب آن خوب و معقول خواهد بود.
نکاتی از جلسه 76:
_ اگر افکار و خیالبافیها و مرور مداوم خاطرات تلخ و --- فردی را آزار داد:
* بداند که این افکار اغلب از جانب شیطان به ذهن تحمیل میشود. شیطان دوست دارد بندگان خدا را مغموم و محزون کند. با گفتن "[b]اعوذبالله من الشیطان رجیم[/b]" و "پناه بر خدا" سعی کنیم فکر منفی را متوقف کنیم.
* تکیه بر ارادهی خویش و تلقین این باور به ذهن که "من (باید بتوانم/ میتوانم) این افکار مزاحم را از ذهنم بیرون کنم"
* کمک گرفتن از مشاور برای یادگیری مهارت توقف افکار منفی.
[b]نکته[/b]: اگر در پذیرش و رفع مشکلات تعلل یا بیتوجهی کنیم، فرصت و نشاط جوانیمان را از دست خواهیم داد
نکتهای از جلسه 76:
* برای رسیدن به چیزی/کسی که دوست داریم تا یک حدی سعی و ممارست داشته باشیم. اما اگر دیدیم این رسیدن، شدنی نیست، [b]بپذیریم [/b] که باید بدون آن فرد/یا/خواسته زندگی [b]خوبی [/b] داشته باشیم.
* اگر خواستهی مورد نظر، به طور مثال یک شغل، فن یا هنر خاص بود، در کنار شغل و مشغلههای فعلی، به صورت تفننی میتوانیم به علاقه خود بپردازیم. مثال: کسی که شغلش مثلاً آهنگری است ولی عاشق نجاری بوده و موفق به ورود به این شغل نشده. هرازگاه به صورت تفننی به هنرهای مرتبط با نجاری و چوب بپردازد.
[b]نکته[/b]: همیشه پذیرش شرایط را برای خودمان آسان کنیم.
دلم خیلی برای کلاس مجردها تنگ شده بود. خدارو شکر که دیروز بعد دو هفته دوباره کلاس برگزار شد.
از نکات جلسه دیروز:
-وقتی حالمون خوب نیست اول سعی کنیم که احساسمون را بشناسیم و بفهمیم که مثلا عصبانی هستیم یا ناراحت یا ... و بعد موضوعی که باعث این احساس شده را پیدا کنیم و راه حلی براش پیدا کنیم.
- وقتی فکر ناراحت کننده یا اضطراب آمیزی به ذهنمان می آید و راه حلی براش نمیتونیم پیداش کنیم، اون فکر را متوقف کنیم و به پذیرش برسیم. بپذریم که این مشکل هست و در این شرایط کاری از دست ما بر نمی آید.
- احساسات یا خوشایند هستن یا نا خوشایند.
- شناخت ابتدایی ساده از احساساتمون داشته باشیم.
برای شناخت احساساتمون میتونیم از خودمون سوال کنیم. (مثلا : چرا الان ناراحتم؟ )
احساسات طرف مقابل رو بشناسیم ولی حدس نزنیم. ( مثلا: میتونیم ازش بپرسیم "درست فهمیدم، الان ناراحتی؟ ")
- تا موقعی که از دیگران انتظار تشکر داریم، حقیریم. ولی کرامت دیگران نسبت به خودمون رو نباید رد کنیم.
-اینکه همش فکری با تم منفی داشته باشیم خیلی بده.
- موقع فکر کردن، مهارت "ایست گفتن" به افکار خیلی مهمه. وقتی شروع میکنیم به فکر کردن " اعوذ بالله " بگیم و دیگه تمومش کنیم. و باخودمون مرور کنیم که میتونیم و اراده متوقف کردن افکارمون رو داریم.
-اگه آرزوی انجام کاری رو داریم ولی به سمتش نمیریم، ممکنه بهمون آسیب بزنه. پس یا به حداقلش راضی باشیم یا فراموشش کنیم.
- جوونی مون رو به حسرت و حرص و ناراحتی نگذرونیم.
23 ساله . شرق تهران . 4/آذر/92
1.سعی کنیم احساساتمان را بشناسیم مثلا وقتی عصبانی هستیم از خودمان علل عصبانیتمان را بپرسیم وریشه یابی کنیم وشناخت احساسات کمک میکند مثلا احساس خجالت را با عشق اشتباه نگیریم
2.درمقابل خیالات آزار دهنده یا افکار مزاحم(وسواس فکری)اراده داشته باشیم و اجازه ورود به ذهنمان را ندهیم و متوقفشان کنیم و از شیطان رجیم به خدا پناه ببریم
3.اگر آرزو یا خواسته ای را نمیتوانیم محقق کنیم بپذیریم که نمیشه و بهش دیگه فکر نکنیم ودر خیالات واهی به سر نبریم
باتشکر فراوان
چند نکته که از این جلسه برداشت کردم:
-نگاهمان را باید نسبت به اطرافیان و آشنایانی که تمکن مالی کمتری دارند حساستر کنیم. بدون اینکه از آبرو و احترامشان کاسته شود خودمان واسطه ی خیر شویم و به که کسانی که نیازمند هستند کمک کنیم.
-هیجان ها و احساساتمان (از جمله ناراحتی-خشم-شادی-خجالت-کمرویی و....) را شناسایی کنیم تا در مواقع بروز هیجان
بتوانیم به درستی آنها را مدیریت و کنترل کنیم.
-مادامی که ما احتیاج به تشکر کردن دیگران از خودمان داریم حقیر و کوچک هستیم.
-در هر قرارداد و معامله ای به طرف مقابل کرامت داشته باشیم. اما اگر کسی به ما کرامت داشت رد نکنیم. این مانند رد کردن هدیه است.البته به هیچ وجه چشم به هدیه دادن کسی نداشته باشیم.
-فکرهایمان را مدیریت کنیم.فکرهای آزار دهنده را از بین ببریم.شیطان دوست دارد ما را ناراحت و درگیر کند.فکرهایمان را حل و فصل کنیم.و پذیرش شکست داشته باشیم.
یا علی
دانشجوی مهندسی اجرایی-تهران
یکی از مهمترین مهارت هایی که برای زندگی نیاز داریم، مهارت شناخت احساسات خود و احساسات دیگران می باشد.
1- برای تشخیص احساس طرف مقابل، هرگز حس او را حدس نزنید، بلکه سوال کنید.
2- برای اینکه احساسات خودمان را مورد بررسی قرار دهیم، ابتدا برای خود مشخص کنید که این حال برای شما خوشایند است یا بدآیند.
3- در صورتی که بدآیند بود، نوبت به این می رسد که بررسی کنیم که این بدحالی ما ناشی از چه عواملی است.
فایده ای که شناخت احساسات دارد، مانند درمان به موقع بیماری می باشد. زیرا اگر احساسات بد خود را نشناسیم و آن ها را مدیریت نکنیم، این احساسات بد انباشته شده و باعث آسیب های جدی روانی می شود.
برخی نکات جلسه 76:
1- در روابط میان افراد بهتر است به جای حدس زدن نوع احساس طرف مقابل به طور مستقیم از خودش بپرسیم تا دچار تحلیل و درک اشتباه نشویم (که عواقب خود را خواهد داشت).
2- سعی کنیم حال اکنون و در لحظه خود را بشناسیم و از آن مهمتر دلیل آن را (مثلا من الان عصبانی ام، چرا عصبانی هستم؟) و سعی کنیم بر احساسات و هیجاناتمان کنترل داشته باشیم.
3- معمولا هیجانات ما مجموعه ای از چند حس مختلف است که یکی بیشتر از بقیه غالب بوده و خود را نشان میدهد مثلا عصبانیت ظاهری ما می تواند به همراه خود استرس، ترس، عدم، اعتماد به نفس، تحقیر و غیره باشد که عصبانیت بیشتر از سایرین خود را نشان میدهد که با تامل و تلاش برای فهم علت احساس غالب کنونی خود، می توان هم به سایر هیجانات نهانتر و هم به علت هریک پی برد.
5- احساسات ما تحت تاثیر افکارمان، افکار ما تحت تاثیر باورهایمان و باورهایمان تحت تاثیر رفتارهایمان قرار دارد، بنابراین باید مواظب احساسات، افکار و رفتارهایمان باشیم چون در طول زمان بر یکدیگر اثرگذارند.
اگه پیام منو چاپ نمیکنید اشکالی نداره
ولی حداقل جوابمو بدین بابااااااااااا
بالاخره این کلاس خانواده نوپا کی شروع میشه آخه؟؟؟؟
بابا بخدا من باید واسه شیفتام زود برنامه ریزی کنم آخه :(((
ثبت نام دوره جدید کارگاه مجرد ها کی شروع میشه؟!