۹۰۵۵
بازدید
بازدید
جلسه دهم ؛ تالار ایوان شمس
راس ساعت ۱۶ تا ۲۰ و نماز جماعت فراموش نشود!
لطفا در خاتمه ی کامنت، سن، تحصیلات، تاریخ و محل سکونت را درج بفرمایید.
در تمام جلسات قرآن جیبی خودتان را همراه داشته باشید و قبل از شروع جلسه به اندازه زمان حضورتان تا شروع جلسه قرآن تلاوت کنید و با هم کمتر گفتگو کنید.
به ویژه حتما یک سوره یس بخوانید و ثوابش را به صدیقه کبری سلام الله علیها اهدا کنید.
اگر در جریان کلاس مجردها نیستید، این لینک و لینک های متن آن را بخوانید:
»»»ماجرای دوره ی کلاس مجردها چیه؟ «««
»»»ماجرای دوره ی کلاس مجردها چیه؟ «««
لطفا در خاتمه ی کامنت، سن، تحصیلات، تاریخ و محل سکونت را درج بفرمایید.
1391/2/24 تهران - تالار ایوان شمس
اشتراک مطلب
حاج آقا چقدر [b]اون ذكرها[/b] حال كلاس را عوض كرد!
يكباره خيلي چيزها عوض شد...
ياد گرفتم براي هميشه...
[b]يا زهرا (س)[/b]
24اردي بهشت 90-تهران
با سلام
جلسه ضعیفتر از جلسات قبل بود. به نظرم اولین دلیل نفس وجود دوربین ها بود. چرا که تا حدودی جلوی ابراز واقعیات را میگرفت.
اما دلیل اصلی تر خود شما(استاد) بودید. شما خیلی نگران این بودید که جلسه خوب از آب در بیاید و این نگرانی از کیفیت کار شما کاست.
و من الله التوفیق
23 سال، ترم آخر مهندسی عمران، 24 دو، تهران
حس میکنم امروز جلوی دوستان صدا و سیمایی آبرو داری نکردیم.جو کلاس به خاطر وجود دوربینا خیلی بسته بود. و فک میکنم که شما هم حالتون خیلی خوب نبود.در هر صورت از طرف خودم حداقل ببخشید
دانشجو-24اردیبهشت91-تهران
دلگیر شدم امروز از عبارتی که ... [حق با شماست اما عذرخواهی شد]
از تشویق شما و هم کلاسی ها تشکر می کنم. منظور شما را می فهمم که خودم را بیش از حد سرزنش می کنم، ولی در کلاس نتوانستم منظورم را به خوبی بیان کنم:
1. سایر دانشجویان دکتری (و حتی ارشد و حتی لیسانس) در دانشگاه بیشتر از من مطالعه دارند. من از این ناراحتم که از نظر درسی (به عنوان یک دانشجوی دکتری) و از نظر مذهبی مطالعۀ کمی دارم.
2. کمی مطالعۀ من شاید تا کنون مشکل بارزی برایم ایجاد نکرده باشد، اما با تمام شدن فصل آموزش و رسیدن فصل تحقیق، کم کم اثرگذار می شود.
سعی می کنم به توصیه های قبلی شما در مورد مدیریت زمان بیشتر عمل کنم.
با تشکر و التماس دعا،
24 ساله، دانشجوی دکتری، 24 اردیبهشت 91، تهران
امروز کلاس که شروع شد
وقتی شما عبا رو از رو دوشتون بر نداشتید احساس کردم که کلاس امروز به خاطر وجود دوربین متفاوت شده
ولی یکم که کلاس پیش رفت دیگه این حس رو نداشتم
چون مشارکت دوستان عالی بود و مثل جلسات قبل روند کلاس عادی شده بود
و وجود دوربین دیگه هیچ واهمه ای به وجود نمیاورد
ممنونم به خاطر کلاس امروز که مثل همیشه چیز های بسیار زیادی یادگرفتم
22 ساله؛دانشجوی کارشناسی الکترونیک؛ تهران؛91/2/25
هر بار کلاس تازگی دارد و هر بار راه جدیدی برای شناخت زندگی و زندگی کردن برایم روشن باشد
هر بار با صحبت هاتون به خدا نزدیک تر می شوم وهر بار طعم بندگی شیرین تر می شود
تازه از زندگی و خودم از خودم لذت میبرم
22 ساله
24/2/91
25.2.91 تهران دانشجو
بیاییم تلاشمان را بکنیم
24اردیبهشت ساعت 11 شب.تهران.ارشد.
بیست و پنجم ماه اردیبهشت .مهندس.25.تهران
90.2.25نرم افزار.تهران.
23 دانشجو دندان.تهران
1/ کلاس در ابتدا شروعی کاملآ تلویزیونی و رسمی داشت
2/ مباحث پایان کلاس خیلی عالی و تفکر برانگیز بود
3/ به نظرم این روش این جلسه که شما خودتان افراد را انتخاب کردید که پشت بلندگو بیان و پاسخگو باشن عالیه بخصوص برای افرادی که تا به حال نیامدن و ترس دارند از صحبت در کلاس .
[b]با تشکراز شما[/b]
به نظرم ملامت تا جایی مورد تاییده که انسان را به حرکت رو به جلو وادار کنه و کمک کنه از شرایطی که براش مطلوب نیست بهترین خروجی رو بگیره.
ملامتی که موجب افسردگی و رکود شه یکی از وسوسه های شیطان برای افت و درجا ماندن است.
ملامت گناه و اشتباه تا جایی پسندیده ست که انسان رو به توبه و بازگشتی در جهت اصلاح اعمال برگردونه.
22 ساله/ دانشجوی کارشناسی مدیریت فرهنگی هنری/25اردی بهشت 91 / تهران
برای هم کلاسیا: پافشاری روی اینکه حاج آقا عبا نپوشن اون هم با وجود مهمانان, اصلاً صورت خوشی نداشت.
برای استاد: از وقتی بچه بودیم تو تمام فیلم ها و قصه ها هر کی توبه اش پذیرفته می شد, یه نشونه ای میدید, یه اتفاقی, یه نوری وووو, می فهمید بخشیده شده. حتی پینوکیو هم وقتی بخشیده شد, آدم شد. شاید به خاطر همین ما فکر می کنیم باید برای پذیرفته شدنِ توبه دنبال نشونه باشیم.
25 ساله, اسلامشهر, 25 اردیبهشت 91, کارشناس ارشد شهرسازی.
نکاتی آموزنده از کلاس:
- چقدر از خودمون شناخت داریم؟ چقدر تبلیغات روی ما تأثیر دارد؟ چقدر حرف های دیگران روی ما تأثیر دارد؟
- ما در غفلت به سر می بریم که بیشتر در صدد تغییر در ظاهر و پوشش هستیم و به آنها توجه داریم ولی به باطن و اخلاق و تعیین هدف درست, توجه نداریم و در فکر تغییر هم نیستیم.
- به فرزندانتان فرصت اشتباه کردن بدهید در غیر اینصورت این سرآغاز خیلی از ترس ها و مشکلات فرزندان میشود.
- هیچوقت به جای فرزندانتان فکر نکنید بلکه فکر کردن به آنها یاد بدهید.
- به خودمون فرصت اشتباه کردن بدهیم (منظور گناه نیست) این فرصت حق ماست.
- کسانی که به فکر تغییر کردن نیستند پرسیدن را برای دانستن عار میدونند, تغییر کردن در هر زمینه ای را از سن گذشته میدانند , ... ما به تغییر , تنوع , یادگیری نیاز داریم.
- تاریخ تعیین آرزوهاتون را مشخص کنید هر آرزویی در هر سن و شرایطی داشتید دلیل بر درستی آروز نیست! مهم هدف از آروز هست . برای آروزت چه هدفی دارید؟
91/2/25 /22 سال/ کرج/ دانشجوی مهندسی معماری
- شناختی که از آروزهایتان دارید چیست؟ آیا این شناخت درست است؟ آیا این شناخت کافی هست؟ هدف و آرزویی که دارید دوباره بشناسید. دوباره شناخت پیدا کنید که آیا درست هست یا نه؟
- زمان گذاشتن برای رسیدن به هدف اصلا وقت تلف کردن نیست.
- هر جا که متوجه شدید راهتون اشتباه هست راه را عوض کنید.
- ملامت بسیار مکرر از بازی های شیطان است ( برای مثال تو ناتوانی!, تو هیچی نمیشی و ...شگرد شیطان: یک ضربه به آدم نمیزند بلکه ضربه های پیاپی میزند تا انسان را ناامید کند)
- چقدر ملامت؟! روحمان چقدر ظرفیت دارد که انقدر ملامت را تحمل کند.
- ادامه ملامت مانند هرروز حجامت کردن هست که بدن ما توانایی هرروز حجامت کردن را ندارد روح ما هم همین طور هست ظرفیت این را ندارد که هرروز تیغ بخورد(ملامت بشود)!!!
91/2/25 / 22 سال/ کرج/ دانشجوی مهندسی معماری
- هر خیری به تو میرسد از ناحیه ی خداست , خدا ر وشکر کن, قدر دانش و داشته ها را بدان , خود را تشویق کن!
- برای ادامه زندگیت برنامه ریزی کن همه چیز به اندازه خودش ( عبادت , معاشرت , ازدواج , تفریح , تحصیل و ... همه را به اندازه ی خودش داشته باش.)
- بهتر برنامه ریزی کنیم این نیست 24 ساعته درس بخوانیم ویا ... یعنی بهتر زندگی کنیم.
- وقتی پشیمانی از گناه و توبه میکنی توبه ای که در آن حرکت و برنامه ریزی باشد. در آن توقف نباشد, ناامیدی نباشد ( ناامیدی از طرف شیطان است) خدا میبخشد, جبران میکند, به جای تمام گناهان حسنات می دهد.
91/2/25 / کرج / 22 سال / دانشجوی مهندسی معماری
- اين كه گفتين "آدمايي كه خيلي ملامتگرن اسير دست شيطانن" خيلي فكرمو مشغول كرده.
- اول كلاس كه دوربين ها رو ديدم فكر كردم كه بچه ها نسبت به دوربين مقاومت نشون مي دن(!)و... ولي برخلاف انتظار به نظرم يكي از بهترين كلاساي اين دو دوره بود. ممنون
25 ارديبهشت.20 ساله. تهران. دانشجوي كارشناسي علوم آزمايشگاهي
خدا قوت استاد
اون داستانی که درباره دعا برای بارش باران بود و توبه جوان و ببخشش خداوندخیلی قشنگ بود روی خود من که تاثیر زیادی داشت
راستی استاد درباره خانم حضرت خدیجه اگه میشه یه دهه یا یه هفته در ایام وفات ایشان در نظر بگیریم به نظر من خوب هست
یا امام نقی مددی
آن موقع که از یکی ازآقایان پرسیدیدآخرین ورزشی که یادگرفتی کی بوده؟دوست داشتم که پای میکروفون می بودم ومن هم به این سوال پاسخ می دادم ولی نشدکه بشه:(
آن قولی که آخرکامنت قبلیم نوشتم رابا این امیدنوشتم که حداقل این جوری خودم رامجبورمیکنم که حرف بزنم می خواستم این جوری جرئت رسیدن به پشت میکروفن را برای خودم بیافرینم ولی این بارنشدکه بشه:(ولی هنوز ماندن پای آن قولم رادوست دارم،به قول قیصرامین پور"حتی اگرنباشی می آفرینمت،همچون التهاب بیابان سراب را"
ودرآخربابت تمام تلاشهایتان برای مشارکت بیشتر کاری جزسپاسگزاری ازم ساخته نیست وشرمنده وعذرخواهم که نیامدم پای میکروفون وحرف نزدم:(
21ساله-دانشجوی ترم6مهندسی شیمی نساجی وعلوم الیاف امیرکبیر:91/2/25 تهران صادقيه.
سلام دوستان
استاد، دیروز خیلی انرژی گذاشتید برای کلاس درحالی که جلاسات قبل با خیلی کمتر انرژی گذاشتن شما بحث شروع و گرم می شد.جلسهء دیروز شبیه جلسات سخنرانی بود تا کلاس!! مثل جلسه ء اول که نمی دونستیم کلاس چطوریه ، دیروز هم نمی دونستیم کلاسمون چطوری شده!
...
24/کارشناسی/25.2.91
دیروز ما باید جلوی دوربین حرف می زدیم و ذهنمون میرفت به سمت این که مثلا اگه دوستم ببینه چی میشه اگه مامان و بابا ببینن چی میگن اگه استادای دانشگاهمون و ...
ما این جلسه به همه ی اینا فکر میکردیم و موضوع کلاس هم تو نظرمون بود تقریبا تجربه ی اول هممون حساب میشد، فک میکنم [b]برای بار اول خیلی خوب بودیم [/b] مخصوصا [b]نیمه ی دوم کلاس [/b] چون میدیدم تو صف پای میکروفن [b]همه منتظر بودن نوبتشون بشه تا بیان حرفشونو بزنن[/b](البته خانمها رو میدونم)
ذهن من از همیشه پویا تر شده بود و تمرین میکردم [b]مثل شما[/b] توی یه لحظه حواسم به چند تا چیز مختلف باشه( دوربین ، حرفهام ، شما و بچه ها) و این تجربه ی قشنگیه با خودم میگم [b]اگه بتونم تو این شرایط حرفمو درست بزنم و از کلاس استفاده کنم یه مهارت به مهارتهام اضافه شده[/b]
25 اردیبهشت 91 تهران کلاس مجردها/23/ ترم آخر محیط زیست
یک پیشنهاد؛ هر نفر یک جمله از دعای کمیل که به نظرش زیباتر میاد رو اینجا نقل کنه.
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ:
خدايا از تو درخواست ميكنم به آن رحمت بىانتهايت كه همه چیز را فراگرفته است.
22 ساله، دانشجوی مدیریت دولتی، 25 اردیبهشت 91؛ شمیران
من تازه واردم توی سایت شما
گرچه سابقا بازدید داشتم اما الان عضو شدم
در مورد دوره های جدید کلاس مجردها اگه صلاح میدونید توضیحی بدید که دوره جدید رو چه زمانی برگزار خواهید کرد
والعاقبة للمتقین
25اردی بهشت 91 - تهران
سلام
ابتدا تصور میکردم آمدن دوربین در جلسات کلاس مانعی برای متمرکز شدنم بر مباحث باشد اما در این جلسه وجود دوربین باعث شد از اول جلسه غرق در تفکر بشوم و با وجود تنظیمات جدید، مطالب کلاس را دقیق تر بررسی کنم.
از حضور آقای شهیدی فر هم بسیار خوشحال شدم چون اطمینان پیدا کردم که ضبط و تدوین فیلم عالی خواهد بود.
انشالله حضور ایشان و گروهشان در جلسات دیگر هم ادامه داشته باشد.
با تشکر از زحمات و دلسوزی های شما استاد گرامی
22 ساله، دانشجوی کارشناسی عمران، 25 اردیبهشت 1391، تهران
این جلسه هم با فراز و نشیب های تصویر برداری و عدم مشارکت ما(انگار همه مات شده بودیم)مسائلی همچون:
1) به خودمان فرصت اشتباه دهیم
2)نباید ب فضای غفلت خو کنیم و تغییر داشته باشیم
3)ملامت اگر موجب تغییر نشود و تکرار شود حربه شیطان است
و ...
22 ساله/کارشناسی/تهران/25-2-91
1/وظیفه خود دانستم از مطالبی که نیمه دوم کلاس گفته شد از شما تشکر کنم.مدتها بود که ازاین موضوع(ملامت بیش از حد در مورد گناه توبه کرده)ناراحت و فرصت های زیادی را از دست دادم.حالا امیدوارترم.
2/از اینکه قراره مقداری از کلاسمون به تصویر کشیده بشه خوشحالم و نمیدونم چرا بعضی همکلاسیها مناع الخیر هستند. چرا اجازه استفاده از کلاس رو ولو دقایقی از آن رو به کسانا که نمیتونن تو کلاس شرکت کنن نمیدن و موضع میگیرن.
3/از زحمات بی دریغ شما سپاسگزارم و آرزوی بهترینها رو براتون دارم.التماس دعا
تهران/24ساله/فارغ التحصیل سطح2/کلاس مجردها/25اردیبهشت91
واقعا تاسف می خورم از اینکه تابستان امتحان پره انترنی دارم و باید حداقل روزی 8ساعت درس بخونم و نمی رسم به کلاس بیام،باور کنید استاد یک شنبه ها(این 2تا یکشنبه آخر)جسمم تو کتابخانه بیمارستان بود ولی روحم سر کلاس شما
وووو
اى که از بندگانت بسيار زود راضى ميشوى ببخش بر بندهاى که بجز دعا و تضرع بدرگاهت مالک چيزى نيست
که تو هر چه بخواهى ميکنى
[جمله ای از دعای کمیل؛ متعاقب بحث در مورد کمیل]
22 ساله؛دانشجوی کارشناسی الکترونیک؛ تهران؛91/2/25
موضوع این جلسه خیلی خوب بود و بسیار مورد نیاز. بابت مشارکت ضعیف و خارج شدن از بحث در بخش اول کلاس، خودم رو مسئول میدونم(چون سوالم رو مطرح نکردم) و عذرخواهم. چون مطمئن نبودم سوالم خوب باشه و تا تصمیم بگیرم یک نفر سوالی میپرسید و،،،.
تلاش میکنم در جلسات بعدی مشارکت فعال و به موقع داشته باشم؛ ان شاءالله.
27ساله؛ فوق لیسانس فیزیک؛ 25اردیبهشت91؛ تهران؛ کلاس مجردها
به نظرم دوربین توی 1 ساعت اول یه چیز خیلی عادی شده بود
کاش میشد همیشه چند دقیقه آخر رو با توجه به غروب مثل این جلسه از خدا حرف میزدین
26/2/91
22 ساله تهران
به نظرم حضور دوربین اونقدر ها هم که فکر میکردم بد نبود اتفاقا خوبیش اینه که خیلی های دیگه هم میتونن استفاده کنند مخصوصا دوستان ساکن شهرستان.
قصه ی توبه ی جوان و باریدن باران خیلی روی من تاثیر گذاشت و تاثیر اون رو روی چهره ی بچه ها دیدم.
قشنگ ترین قسمت دعای کمیل :انت اکرم من ان تضیع من ربیته او تعبد من ادنیته او تشرد من اویته او تسلم الی البلا من کفیته و رحمته
[b]تو کریمتر از آنی که از نظر دور داری پرورش داده ی خود را یا اینکه دور کنی کسی را که بسوی خود کشیده ای یا آواره کنی ماوا داده ی خود را یا به بلا سپاری کسی را که سرپرستی کردی و مهر ورزیدی[/b].
91/2/25 تهران . پشت کنکوری
وارد لابی شدم و دیدم برخلاف همیشه هنوز بچه ها وارد سالن نشدن، علت رو جویا شدم، گفتن برای اینکه قراره فیلم برداری بشه و من حسابی ناراحت شدم!
کلاس شروع شد باز من توی حس کلاس نبودم!
زمانی که بحث سر تغییر و ورژن چندم و .. شد، خواستم همون موقع امتحانی یکی از خصوصیات خودم رو چک کنم و نتیجه اش این شد :
یه قسمتی از ناراحتیه من از حضور دوربین از روی خود خواهی یه.
دوست داشتم، کلاس 20 باشه و همش برای من باشه اما دیدم چه اشکال داره 19 باشه اما چندین ملیون آدم دیگه هم ازش استفاده کنن؟
بعد،از اینکه بیان عقایدم برام خجالت آوره (خب شاید فامیل و همسایه ... ببینن و ...) خودم رو حسابی ملامت کردم و جالب اینکه بعدش موضوع ملامت پیش اومد.
این کلاس ها برام مفیدن و من حسرت مواقعی رو که سرکلاس نبودم رو دارم و الان خیلی خوشحالم که یه آدم دیگه مثل من اما نه در شرایط من میتونه با استفاده از تلویزیون از این کلاس استفاده کنه.
از اینکه اجازه ی فیلم برداری دادین بسیار متشکرم.
25 اردیبهشت 91-دانشجوی ارشد-از کلاس مجردها - تهران
با احساسی که بعد از این پوچی بهمون دست میده چه کنیم
25 ساله.دانشجو ترم دو ارشد تهران.26 .2
... انگار كلاس تو اون لحظه فقط براي من بود و تمركز شما به زندگي من.
[b]واقعا ازتون ممنونم.[/b]
خداروشكر مي كنم كه لحظه هاي اين كلاس رو روزي من قرارداده.
انشالله بهترين ها رو هم روزي شما و خانواده ي گلتون مقدركنه.
سلام علیکم،
خدا قوت از جلسه گذشته؛ بابت انرژی مضاعفی که به خاطر حضور[i] گروه محترم ...[/i] برای فیلمبرداری گذاشتید بسیار سپاسگزاریم.
مطمئنم اگر شما اونقدر انرژی نمیگذاشتید و اونقدر به ما در عادی بودن کمک نمیکردید جلسه به خوبیای که گذشت نمیشد.
پ.ن: حیف که اگه یه حرفایی زده بشه کلیشه و اغراق تلقی میشه، وگرنه میگفتیم که چقدر [b]خیلی ممنون و مدیونتان هستیم!![/b]
دعاگویتان هستیم.
۲۴ ساله، دانشجوی کارشناسی ارشد؛ ۲۶ اردیبهشت ۹۱، تهران
سلام
1.این جلسه فوق العاده بود چون بیشتر بچه ها با دوربین مشکلی نداشتن.
2.چندباری خواستم بیام پای میکروفن اما نتونستم!(واقعیتش صحبت کردن واسم توی جمع سخت نیست اما از صحبت با شما استاد عزیز هول میشم اصلا نمی تونم کلماتمو درست انتخاب کنم خیلی بهش فکر کردم که چرا اما نفهمیدم چون حتی تو فامیل هم با آقایون فامیل نمی تونم حرف بزنم ...)این قضیه واقعا ذهنمو درگیر کرده اما نمی تونم درستش کنم
3.کاش آقای شهیدی فر و آقای صفاریان پور رو مثل دیگر مهمانانمون تشویق می کردیم اینجوری قشنگ تر بود!
در پناه حق
23ساله؛کارشناسی علوم قرآن و حدیث؛26اردیبهشت91؛تهران
دو برداشت خیلی مهم از جلسه گذشته:
۱.[b] توبه[/b]ی بعد از هر گناه و خطا به درگاه خدای کریم[b] بدون شک [/b]مقبول است به شرطی که [b]عزم[/b] و برنامهریزی برای ترک آن جدی باشد. اگر غیر از این است خدای تو خیلی لجباز است! به عبارتی درک تو از خدا، درک [صحیح از]دعای کمیلی، درک علیوار و درک بر حقی نیست.
۲. هر وقت گناهان گذشتهمان برایمان تداعی میشود، به جای فکر کردن به آن و غصه خوردن، با مدد به ذکر استغفرالله آن را از ذهن و دلمان بشوییم و این اطمینان را به دلمان راه دهیم که[b] خداوند غفار الذنوب [/b]آن را بخشیده!!
/...
۲۴ ساله، دانشجوی کارشناسی ارشد؛ ۲۶ اردیبهشت ۹۱، تهران
دوست داشتنیترین فراز دعای کمیل از نظر بنده:
[b]فَهَبْنى يا اِلهى وَسَيِّدِى وَمَوْلاىَ وَرَبّى صَبَرْتُ عَلى عَذابِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِكَ
وَهَبْنى صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِكَ فَكَيْفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى كَرامَتِكَ
اَمْ كَيْفَ اَسْكُنُ فِى النّارِ وَرَجاَّئى عَفْوُكَ
[/b]گيرم كه اى معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو صبر كنم اما چگونه بر دورى از تو طاقت آورم
و گيرم كه اى معبود من حرارت آتشت را تحمل كنم اما چگونه چشم پوشيدن از بزرگواريت را بر خود هموار سازم
يا چگونه در ميان آتش بمانم با اينكه اميد عفو تو را دارم.
۲۴ ســــــــــــــــاله، دانشجو
۲۶ اردیبهشت ۹۱، تهــــران
از سوال شما متشکرم،علت دوبار مطرح کردن سوالم این بود که بار اول سوالم دیر منتشر شد و شامل کامنت های جلسه قبلی شده بود و فکر کردم عده ی زیادی ممکن است اون کامنت رو نبینند.
اما علت طرح این سوال:از بعد از جلسه ای که به سوال حاج اقا پاسخ دادم که متاهلم،نگاه هایی رو حس کردم و پچ پچ هایی رو شنیدم که بیانشون قشنگ نیست،اما انگار میخواستن بهم تفهیم کنن که بین ما نباش(من همه مراحل قانونی عضویت رو درست مثل بقیه طی کردم و انتخاب شدم)،خواستم بدونم که ایا نظر همه کلاس اینجوریه که خوشبختانه "انگار" اینجوری نیست.
۲۶اردیبهشت۹۱ـ۲۰ساله ـ کارشناسی چاپ دانشگاه هنر تهران
یک پیشنهاد: از استاد درخواست کنیم
[b]یکشنبه آینده را روز آزاد برای همراه داشتن یک مهمان بشود[/b]
فقط یک روز[b]با این سه شرط[/b]
[i]۱. مهمان تمام شرایط ثبت نام دوره را داشته باشد
[i]۲. در بحث مشارکت نکند و مستمع باشد
[i]۳. حتما اشتیاق داشته باشد/
این پیشنهاد ربطی به پیشنهاد دوستان برای رفتن به دانشگاه ندارد.
[b] فرصت بدهید همه دوستان تا پنجشنبه رای بدهند اگر رای چشم گیر بود گروه اجرایی با استاد مذاکره کنند.[/b] و ما مطلع شویم
برای "مرتضوی"
نمی دونم شما عضو کلاس هستیید یا نه که اگر هستید احتمالا جلسه 17 اردیبهشت غایب بودین
اما یکی از دلایل اصلی برای نپذیرفتن مهمان به علت محدودیت فضای کلاس برای پذیرش افراد بیشتره!!!
در جلسه ی 17 اردیبهشت به این موضوع کامل پرداخته شد و توضیح داده شد!!
وقتی جلسه ی 7 خرداد روز مهمان آزاد هست چرا باید یه جلسه ی دیگه ای رو هم به این موضوع اختصاص بدیم؟؟
25 اردیبهشت 91
با تمام وجود ممنونم از همه،استاد،کادر اجرایی،بچه ها،چون از همه چیزای خیلی خوبی یاد گرفتم.
بهترین ها رو از خدا و رسولش براتون خواهانم
۲۶اردیبهشت۹۱ـ۲۰ساله ـ کارشناسی چاپ دانشگاه هنر تهران
[التماس دعا. فی امان الله و حفظه؛ فالله خیرٌ حافظا و هو ارحم الراحمین]
روز هفتم خرداد را دقیق خبر ندارم اما اگر منظورتون دانشگاه است اونجا همه جور مخاطبی میاد
اما اگر مهمان گلچین و منتخب باشند و یک دست و بچه های مومن و پاک اهل دقت و مطالعه بیایند به نظرم برای مدیریت گروه اجرایی و استاد هم بهتر باشه
شرمنده ام که روم نمیشه توی کلاس حرف بزنم
ای کاش دو روز صبر کنید و بعد منفی ها مرا مجاب می کند یا مثبت ها شما را البته ...
برای مطهره رنجبر شیرازی:
سلام
از این که داری می ری به خونه خدا و مسجد نبوی رو زیارت می کنی بسیار خوشحال شدم
امیدوارم این سفر ره توشه بسیار خوبی واست داشته باشه که مطمئنا خواهد داشت
برای تمام بچه های کلاس از جمله من دعا کن
سلام ما رو هم به حضرت رسول(ص) و ائمه بقیع برسون
امیدوارم مثل من زمانی که برگشتی خاطره اولین نگاه به گنبد خضرا و حرم امن الهی تو ذهنت واسه همیشه بمونه که لذتش قابل توصیف نیست
در پناه حق
23ساله؛کارشناسی علوم قرآن و حدیث؛26اردیبهشت91؛تهران
چه پیشنهادی خوبی از طرف آقا مهدی زرافشان عزیز:
يا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفاَّءٌ وَ طاعَتُهُ غِنىً اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاَّءُ وَ سِلاحُهُ الْبُكاَّءُ
و آدم خلیفه تنهای خدا- روی زمین است، امپراتوری که گاهی باید برگردد به آخرین سلاح اش- «... و سلاح او گریه است.»--- فاضل نظری
22-دانشجوی کارشناسی مهندسی شیمی-تهران-26 اردیبهشت-تهران
برای "مرتضوی"
به نظرم مهمانی رو که می خواید بیارید و اون آدم دوست داره این کلاس ها رو ادامه بده اما دلش می خواد یه جلسه امتحانی بیاد و بعد برای اومدنش اصرار و خواهش کنه، همون روزی که گفتن (7خرداد) دعوتش کنید.
تا اون جایی که من دیدم گروه اجرایی هیچ کسی رو به عنوان مهمان نمی پذیرن تا بیاد یه جلسه تستی بشینه و ...
[b]اما خواهش افراد رو برای اینکه کامل پذیرش بشن و کلاس رو ادامه بدن می پذیرن و بررسی می کنن.[/b]
اگر دوست دارید که کلاس هارو با دوستانتون بیان و اون ها رو خوب توجیه کردین ولی هنوز مطمئن نیستن که مناسب ابن کلاس هستن یا نه، جلسه ی روز 7 خرداد بهترین فرصت برای دیدن یه مقطع از کلاس بدونه نیاز به مباحث قبلیه (یادم بحث شکست عشق موضوع اون جلسه شد)
این جوری که خیلی خوبه.
25 اردیبهشت 91 - از بچه های کلاس مجرد ها
-وجود دوربین برای اولین بار که این مشکل در انتهای کلاس با ریختن ترس رفع شد
- دلیل اصلی اینه که جمع زیادی اصلا به موضوع جلسه پیش فکر نکردند و یا سردرگم اند.(البته این احساس منه).
به نظرم این روش که کلاس دست بچه ها باشه برای این تعداد جمعیت و یا جمع ما جواب نمیده.بعد از این همه وقت کلاس هنوز بحثش منحرف میشه و روی روال نمی افته.
حاج آقا با اون همه ذوق میان آخرش ضدحال میخورن. 45 دقیقه آخر هم چون حاج آقا کلاس را اداره کردند خوب شده بود
22-تهران-26ام
یاعلی
حاج اقا حیف شد موضوع کلاس(آرزو وهدف)ادامه پیدا نکرد داریم به اولین شب ماه رجب،شب لیله الرغائب وشب آرزو وحاجت هایمان از خدا نزدیک میشویم در حالی که بعد از بیست وچند سال از خودم تحولی احساس نکردم میترسم زمانی به خودم بیایم که دیر شده باشد،خیلی دیر.ایکاش این هفته کمی در موردش صحبت کنید.
25ساله.لیسانس.26اردیبهشت 1391 .تهران
االلَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا
خدایا ببخش آن گناهانى را که پرده عصمتم را مىدرد
خدایا ببخش آن گناهانى را که بر من کیفر عذاب نازل مىکند
خدایا ببخش آن گناهانى را که در نعمتت را به روى من مىبندد
خدایا ببخش آن گناهانى را که مانع قبول دعاهایم مىشود
خدایا ببخش آن گناهانى را که بر من بلا مىفرستد
خدایا هر گناهى که مرتکب شدهام و هر خطایى از من سر زده همه را ببخش
26اردیبهشت 1391.تهران
یکی از قسمتهای دعای زیبای کمیل رو که خیلی دوست دارم اینه:
یا الهی و ربی و سیدی و مولای لای الامور الیک اشکو؟و لما منه اضج و ابکی؟لالیم العذاب و شدته؟ام لطول البلاء و مدته؟
تو جلسه آخر همش فکر می کردم کاش قبل از آمدن دوربین ها و ضبط کلاس کمی استاد درباره مضرات جو گیری و اثرات بد آن توضیح می دادندکه این روز ها خیلی تو کلاس ما پررنگ شده به تازه ترین موارد آن اشاره می کنم:
1-اصرار بچه ها و کف زدن برای عبا نپوشیدن استادکه آن لحظه احساس کردم کمی شان کلاس را پایین اورد با اینکه احترام استاد به نظر بچه ها خیلی برام شیرین بود.
2-اعتراض همگانی به کامنت آقای مرتضوی که یک انتقاد ساده و مودبانه بود.
3-ابراز شدن تعجب بچه ها(به صورت یک هی بلند) هنگامی که یکی از آقایون اعلام کردن تا دیپلم درس خواندن و اتفاقا به نظر من از خیلی از تحصیلکرده های کلاس رفتار نرمالتری دارند.
4-بعدی گفتن دسته جمعی بچه ها به بنده خدایی که هنوز سوالش را نپرسیده بودو باعث دلخوری به جای او نیز شد.
امیدوارم بچه هااین موارد را به عنوان یک انتقاد خواهرانه از من بپذیرندو بهم مهر پیر غلامی زودرس نزنند ویا مثل آقای مرتضوی ترور کامنتیم نکنند.
26/2/91-دولت آباد-23 ساله-فوق دیپلم الهیات
---------------------------------------------
[وقتی پای دعوا و انتقاد میون میاد همه حرفه ای هستیم. بیایید مهربان تر شویم و کرامت و بزرگواری را مشق کنیم]
نمی توانم بگویم چقدر خوشحال شدم از اینکه داره امکانی فراهم میشه که ما شهرستانی ها که امکان شرکت در کلاس های استاد برامون وجود نداره از این کلاس ها بهرمند بشویم ، امیدورام برداشتم از صحبت های دوستان درست باشه
باآرزوی توفیق روزافزون برای شما استاد محترم
التماس دعا
28،لیسانس روانشناسی،اهواز،26اردیبهشت91
سلام
صدقه کلاس مجردها در جلسه 24 اردیبهشت ماه 1391: 10000000 ریال
التماس دعا
یازهرا (سلام الله علیها)
++ اگر آرزو فقط آرزو بماند، ما را دچار قساوت قلب مي كند.
++ آرزو بايد از [b]آرزو به هدف تبديل شود[/b]، هدفي ساده یا سخت اما دستيافتني...، و براي رسيدن به آن از فرصت جواني استفاده كرد.
++ به غفلت و تحقير عادت كردهايم، وقتي تازيانهي تحقير ميخوريم تازه به حركت ميافتيم!
++ از تغيير ميترسيم؛ مثلا دليل تعلل در يادگيري، نداشتن جسارت در يادگيري است، ترس از موفق نشدن.
++ [b]بايد سيستم خودتشويقي داشته باشيم بر اساس شكر؛[/b] كسي كه تغيير ندارد رشديافتگياش دچار مشكل است.
++ وقتي دچار ترس و ملامت ... هستيم، خواستههايمان را بنويسيم، از آن يك هدف و برنامه جديد درآوريم، با يك خردمند مشورت كنيم و تغيير را شروع كنيم.
++ ملامت مكرر از بازيهاي شيطان است كه باورها و اهدافمان را هدف ميگيرد؛ تكرار ملامت، فقط و فقط «ملامت» را از كار مياندازد. (نفس لوامه)
++ بررسي كنيم كه ملامتهاي ما چقدر شخصي است؟ چقدر خدايي؟ چقدر براي از دست رفتن عمر است؟ ....
++ خدا هر گناهي را با توبه مي بخشد (زمر/53)، اگر بگوييم نميبخشد، افترا به خدا است.
++ الندم توبه: پشيماني، توبه است.
++ («1»خدا جبّار (بسيار جبرانكننده) است) و («2» الله ولي الذين آمنوا: خدا ولي مومنان است ... يعني مانند پدر، خطاهاي فرزندش را جبران ميكنند) («3» يبدل الله سيئاتهم حسنات: خدا گناهانشان را به نيکيها بدل می کند: فرقان/70) («4» بعد از توبه، به زمين و فرشتگان و ... هم مي گويد كه گناهان ما را فراموش كنند.)
++گناه ما هر چه باشد، رحمت خدا بزرگتر است، ادامه و تكرار سرزنش از جانب شيطان است و اين با موضوع كوچك دانستن خود در مقابل خدا متفاوت است؛ خروجي اولي (نااميدي) ملامت، غمپروري، سوءظن به خدا.... است و خروجي دومي (اميد به رحمت)، گريه، نماز شب، زندگي بهتر، رفاقت با خدا و مردم...
++ نباید استغفار صرفا بيان حس ندامت باشد بلکه باید حکایت از عزم کند،
++ بگذاريم مفاهيم وارد قلبمان شود؛ گوشت و پوستمان با قرآن و ادعيه پيوند بخورد، به دنبال استغفار، حركت و برنامهريزي... آتش ملامت را با عزم و توبه خاموش كنيم و بدانيم [b]تا اميدوار بشويم شيطان فرار ميكند.[/b]
(26ارديبهشت91،تهران)
خدا خير بده به اقاسيد مهدي با اين پيشنهاد قشنگش
يادم هست يك شب ماه رمضان توي حسينه همدانيها حاج شيخ حسين انصاريان. بين دعاي كميل روايتي رو نقل كردن كه همه عشق كردن
فرمودند: روزي خداوند نشاني بنده اي رو به حضرت موسي (ع) دادن و به ايشان فرمودند برو و. به بنده ام بگو اون حرف توي دلش رو به ما بگه
حضرت موسي (ع) هم رفتن و پيام رو به ان بنده رساندند. بنده رو به آسمان كرد و عرضه داشت: (الهي و ربي من لي غيرك ) و جانش از شوق به خدا تسليم كرد.
ياعلي 1390.2.26.
حاج آقا اين جلسه انرژي مضاعفي گذاشتيد و انتظار همكاري و همدلي بيشتري داشتيد. انشاءالله در جلسات بعدي.
جملهاي را كه از حضرت علي (ع) كه در كلاس نقل فرموديد وصف روش شما و آموزشهايتان است.
"الفقیه کل الفقیه من لم یقنط الناس من رحمه الله ولم یویسهم من روح الله و لم یومنهم من مکرالله"
فقیه حقیقی کسی است که مردم را از رحمت خدا تومید نسازد واز رحمت او مایوسشان نکند واز مکرخدا ایمنشان نگرداند.
خسته نباشد
26-2-90، تهران
خدا را شکر کلاس خوبی بود, اما همکلاسی های محترم , اینکه به محض ورود به سالن هر نفرتون 4-5 تا جا برای دوست های متآخرش میگیره , خیلی خیلی زشت است و تذکر خانم حسینی هم فایده نداره و ما که از ساعت 3:30 حضور داریم ردیفهای اول اشغال شده فکر کنم باید چند تا مامور در سالن بذارن که هر کی خواست جا بگیره دعواش کنن !
24 سال, کارشناسی طراحی پارچه ولباس, 26/2/91 تهران
[این کار اصلا خوب نیست لطفا رسم نشود. تمرین کنیم و مداومت تا مهربان تر شویم.]
یَا مَنْ بَدَأَ خَلْقِی وَ ذِکْرِی وَ تَرْبِیَتِی وَ بِرِّی وَ تَغْذِیَتِی هَبْنِی لاِبْتِدَاءِ کَرَمِکَ وَ سَالِفِ بِرِّکَ بِی یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ رَبِّی أَ تُرَاکَ مُعَذِّبِی بِنَارِکَ بَعْدَ تَوْحِیدِکَوَ بَعْدَ مَا انْطَوَى عَلَیْهِ قَلْبِی مِنْ مَعْرِفَتِکَوَ لَهِجَ بِهِ لِسَانِی مِنْ ذِکْرِکَ وَ اعْتَقَدَهُ ضَمِیرِی مِنْ حُبِّکَوَ بَعْدَ صِدْقِ اعْتِرَافِی وَ دُعَائِی خَاضِعاً لِرُبُوبِیَّتِکَ
اى خدایى که در اول به خلعت وجودم سرافراز کردى و به لطف یاد فرمودى و به تربیتو نیکى پرورش دادى و به غذا عنایت داشتى اینک بهمان سابقه کرم و احسانى که از این پیش با من بودت بر من ببخش
[b] اى خداى من اى سید و مولاى من آیا باور کنم که مرا در آتش مىسوزانى با وجود آنکه به توحید و یکتائیت گرویدم
و با آنکه دلم به نور معرفتت روشن گردید
و زبانم به ذکرت گویا شد و در باطنم عقد محبت استوار گردید
و بعد از آنکه از روى صدق و خضوع و مسکنت به مقام ربوبیتت اعتراف کردم[/b]
27اردیبهشت
سلام
بچهها به این فرمایش حاج آقا ذیل کامنت خانم حسینی توجه کردید!؟
>>>>> [b][وقتی پای دعوا و انتقاد میون میاد همه حرفه ای هستیم. بیایید مهربان تر شویم و کرامت و بزرگواری را مشق کنیم] [/b]
سلام
استاد من اصلا نمی تونم سر کلاس پای میکروفون بیام،از این بابت خیلی ناراحتم.از وقتی وارد دانشگاه شدم مشکل صحبت کردن سر کلاس برام پیش اومده.اصلا هم احساس نمی کنم که اعتماد به نفسم کمه!چه کار باید کرد؟
20ساله-دانشجوی کارشناسی(فیزیک)-90/2/27-تهران
از اينكه اينقدر به فكر مايين ممنوووون،باور كنيد وقتي كامنتاي بچه هارو مي خوندم خيلي خوشحال شدم كه كلاس رو ضبط ميكنين،از همه به خاطر همكاري وكمك دهي شون به خصوص بچه ها كه بعضآناراحت هم بودم صميمانه تشكر ميكنم
بازم ممنون استاد عزيز
22ساله،كارشناسي علوم تربيتي ومشاوره،اصفهان
با وجود دوربین در کلاس مخالف نیستم ولی نور پروژکتورها...!
امیدوارم که مباحث برای دوستانی که قراره از طریق تلویزیون شاهد کلاسمون باشن،مفید باشه.
1/با تشکر از همکلاسی محترم آقای زرافشان
(ظَلَمتُ نَفسی و تَجَرَّاتُ بِجَهلی و سَکَنتُ الی قَدیمِ ذِکرکَ لی و مَنِّکَ عَلَیَّ:من بر خود ستم کردم و از روی نادانی بر تو جرئت یافتم و دلم ارام و خاطرم اسوده به این بود که همیشه مرا یاد کردی و بر من لطف و احسان فرمودی.)
2/از دوست عزیزمون که عازم خانه خداست تقاضا دارم که همه شیعیان مخصوصا شیعیان بحرین را از دعا فراموش نکند و از خدا می خواهم که شیرینی این زیارت را به کام همه ارزومندان بچشاند.
27اردیبهشت/24 ساله/فارغ التحصیل سطح 2/ کلاس مجردها
درسهایی از کلاس:
1-[b]"با استفاده از فرصت جوانی به اهدافتان برسید"[/b]
2-"نسخه 91 من با نسخه 89 از منظر [b]ارزو و هدف وخیال[/b]چه فرقی میکند؟ایا من نسبت به چند سال اخیر تغییر کرده ام؟"
3-"ما از خیلی چیزها میترسیم که فکر میکنیم سخته اما وقتی واردش میشیم متوجه میشیم که اونطور که ما فکر میکردیم سخت نبوده"
4-"اتش ملامت را با توبه و عزم خاموش کنید"
5-توصیه حاج اقا"[b]در جوانی گوشت و پوستتان را با دعا و قران پیوند بزنید و دعای کمیل را حفظ کنید[/b]"
25 ساله/27 اردیبهشت91/لیسانس فقه و حقوق/تهران
22 ساله / دانشجو/ کرج
27اردیبهشت 91
انشا الله هفته اینده مسافر عتبات هستم و لیلت الرغائب در جوار بارگاه امام حسین علیه السلام و حضرت ابا الفضل دعا گوی شما استاد بزرگوار و همکلاسیهایم هستم.
حاج اقا بابت اینکه جلسه گذشته با وجود خستگی زیاد وقتتون رو گرفتم ازتون حلالیت میطلبم و بابت محبتی که در حقم کردید بسیار تشکر میکنم.
برام دعا کنید زیارت با معرفت و مقبولی داشته باشم.
از همه التماس دعا دارم و حلالیت میطلبم.
25ساله/لیسانس فقه و حقوق/27 اردیبهشت 91/تهران
-قسمت دوم کلاس که درباره "رضایت رشته تحصیلی" و "نا امیدی" و "ملامت" صحبت شد، خیییلی عالی بود، چون بحث انتخاب ظاهرا [b]دغدغه ای[/b] هست برامون
-و هم اینکه در واقع به نوعی همان بحث "[b]آرزوها و اهداف[/b]" در مصداق رشته تحصیلی بود.
-[b]مخصوصا اون قسمت هایی را که حاج آقا حدیث یا دعایی را به عربی می خواندند، که هم بسیار تاثیر گذار وهم شیرین بود،خیلی ممنون امیدوارم باز از این چشمه ناب بهره مند شویم.[/b]
27 اردی بهشت 92،تهران،د کارشناسی.
-ای کاش، در مورد چگونگی ارائه نظرات و سوالات موقع فیلم برداری، از قبل [b]تمرین[/b] می کردیم.
-و کلاس بعد از افتادن [b]روی غلتک[/b]و [b]روال عادی[/b]، ضبط می شد؛ (البته با [b]مدیریت استاد[/b]_سر انتخاب موضوع و نحوه صحبت ما-)
27 اردی بهشت 92؛تهران
92/2/27 تهران
به نظرم بچه ها دوربین رو نمی دیدن! اما مقدمه شما لحنی متفاوت داشت (شاید کمی سنگین)
این جلسه شما خیلی بیشتر انرژی گذاشتید کاملا مشخص بود -بسیار ممنونم >>ولی بنظر میرسید شما راضی نبودید این استرس به من هم منتقل شده بود
شاید بهتر بود روی این جو یا این لحن متفاوت تمرین می کردیم .
28 اردیبهشت-25 ساله-کارشناس صنایع-تهران
چرا انقدر صدقه ها کم شده ؟؟؟ [مگه کم شده؟!]
آیا به فصل ارتباط داره!؟
آیا...
امام صادق(ع) فرمود: برای شیطان هیچ چیز از صدقه دادن مؤمن گران تر نیست. وصدقه قبل از آن كه به دست بنده برسد، در دست پروردگار متعال قرار می گیرد.
28اردیبهشت-کارشناس صنایع- 25 ساله-تهران
برای استاد:
سلام
این لینک رو ملاحظه کنید(لطفا):
http://www.farhangemrooz.com/fa/News/839
اولین مقاله منه!
... دوست دارم نظر شما و دوستان رو بدونم
از لطفتون سپاسگزارم
در پناه حضرت حق
23ساله؛کارشناسی علوم قرآن و حدیث؛26اردیبهشت 91؛تهران
1) از داستانی که راجع به بارش باران فرمودید به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم؛ واقعا ممنون از بیانش.
2) من تا به حال سر کلاس 3 یا 4 بار اومدم پای میکروفون ولی حتی یکبارش هم قسمتم نشد صحبت کنم، هر بار شرایطی پیش اومد که بهم گفتین بشین، مطمئنم حکمتی توش هست و حتما هنوز باید بیشتر یاد بگیرم و بعد بیام صحبت کنم.
امیدوارم زمانی بیاد که لایق بشم در محضر شما صحبت کنم چون این کار رو خیلی دوست دارم.
23 سال، دانشجوی حسابداری، تهران، 28 اردیبهشت 91
خسته نباشید و خدا قوت ...
در مورد تاثیر حرف دیگران روی تصمیمی که می گیرم اگر اون فرد مادر یا اعضای درجه 1 خانواده ام باشه واقعا تاثیر گذاره و این موضوع تصمیم گیری رو مخصوصا در امر ازدواج برام سخت کرده...
27 ساله/لیسانس اقتصاد/29 اردیبهشت91
۱- آخرای جلسه که در مورد ملامت مکرر بود، عالی بود. انگار زنجیرهایی که مدتها به دستهام بسته شده بودند باز شدند. احساس میکنم این حرفها برای گروه خاصی از آدمهایی که دچار وسواس هستند خیلی مفیده. این خیلی خوبه که احساس کنیم ما و خدا، تو یک تیم هستیم.
۲۷ ساله، فارغالتحصیل ارشد، ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۱، تهران
1-اگر امکان داشت کامنت اول(ستوده 133)را هزار بار Like می کردم.آفرین
2-مطمئنم تعامل بچه ها با دوربین، جلسه بعد از این جلسه بهتر خواهد شد.
...
23 سال-دانشجوی نرم افزار-30اردیبهشت 91
خیلی مباحث خوبی تو کلاس گفته شد ولی حیف که دوربین بود!
------------------------
حاج آقا 1چیزی بگم ناراحت نمیشین؟آخه شما جرزنی کردید؛آخه وقتی ما تو این کلاس ثبت نام می کردیم،به ما نگفتن قراره این کلاس ضبط بشه.ولی بعدش شما قبول کردین که دوربین باشه!
30اردیبهشت ماه1391 خورشیدی/طهران
خدا قوت استاد
التماس دعا
س.ع اصفهان 23 ساله دانشجو