۱۱۲۲۶
بازدید
بازدید
دوره دوم جلسه سی و یکم (جلسه۴۷)
ابتدای اتوبان کردستان، تالار ایوان شمس؛ راس ساعت ۱۶:۰۰ تا ۲۰:۰۰
توجه: عزیزانی که فرم نظر سنجی را در جلسه سی ام تکمیل نکرده اند حتما ساعت ۱۵:۳۰ در لابی ایوان به گروه اجرایی مراجعه کنند.
(مثل پاییز پارسال هنگام نماز همه می رویم نماز و برمی گردیم و لطفا تاکید می کنم لطفا موقع نماز به من فرصت بدهید نمازم را بخوانم و گفتگو نکنیم تا از زمان کلاس بهره ی بیشتری ببریم.)
به ویژه حتما یک سوره یس بخوانید و ثوابش را به صدیقه کبری سلام الله علیها اهدا کنید.
اگر در جریان کلاس مجردها نیستید، این لینک و لینک های متن آن را بخوانید:
»»»ماجرای دوره ی کلاس مجردها چیه؟«««
»»»ماجرای دوره ی کلاس مجردها چیه؟«««
برای پایان کلاس مثل هفته های قبل با تعدادی تاکسی ویژه بانوان و یک عدد اتوبوس به مقصد ایستگاه مترو هماهنگی به عمل آمده ان شاءالله...
از دیدن والدین محترم تان در پایان کلاس خوشحال می شوم.
در مورد پایان دوره دوم در کلاس نظرات شما را می شنویم. ان شاءالله
لطفا در خاتمه ی کامنت، سن و تحصیلات و محل سکونت خود را درج بفرمایید.
اشتراک مطلب
خدا قوت.انشاالله در این جلسه بتونیم از حرف های شما بهره خوبی مثل جلسه قبل داشته باشیم.
صبا سادات عامری.
خداوندا استاد بزرگوارمان را پاینده بدار و کلاس عزیزمان را مستدام ومبارک .
1.پایان حتی از نوع دوره ایش هم نگرانم می کند.خدا کند بازهم لیاقت حضور در کلاس عزیزمان را داشته باشم.
2.این بار سعیم را می کنم مجددا برنامه پدر و مادر عزیزم را جهت حضور در انتهای کلاس هماهنگ کنم ان شا الله.
کارشناسی مکانیک/16آذر91/تهران
همیشه وقتی جلسه ای رو نیستم بیشتر بچه ها می گن خیلی عالی بود ، ای کاش می بودی و . . .
فکر کنم (مثل همیشه ) یه چهار پنج هفته ایه که کلاس تو اوجه !
آقای مرادی ، کربلا همتون رو یاد کردم ،
ما ها رو فراموش نکنید
به عنوان دانشجویی که نمی تونم بیام ، هر روز که می گذره بیشتر حرف هاتون به درون آدم نفوذ میکنه ( مسجد الهادی : انتخاب دوست )
ای کاش کسانی که اونجا هستند بیشتر قدر بدونند .
21 ساله / لیسانس نرم افزار / سهروردی
شخصا از جا مانده های مجردها هستم. گویا داره کلاس این دوره به اتمام میرسه! خواستم خواهش کنم پذیرش جدید هم داشته باشید. و یه خواهش دیگه : شروع کلاسهای دوره جدید از اول اسفند به بعد باشه. میدونم بچه های کلاستون از این وقفه شاکی میشن. ولی اون موقع ترم فرد دانشگاهها تمام شده و در ترم جدید میشه برنامه ها رو طوری کرد که حتما به کلاس برسیم و استفاده کامل رو از زمانش ببریم.ولی الان - - -
ممنون از لطف شما.
17 آذر 91- تهران-25 ساله.
با دیدن برنامه این هفته خیلی خوشحال شدم
فکر می کردم تصمیم به اتمام این دوره گرفته اید
17 آذر-23 ساله-دانشجوی کارشناسی ارشد-تهران
از شما ممنونم که جلسه ی قبل با انجام یه کار آماری ساده بهمون نشون دادید که اندازه و تعداد وووو رو محاسبه کنیم و بعد در مورد زیاد و کمش نظر بدیم.
این آموخته این هفته تاثیر جالبی رو کارهای من داشت.
هر وقت با دقت به مباحث کلاس گوش دادم و بی حوصلگی نکردم خیلی سریع از نتایجش در زندگیم بهره گرفتم.
27ساله- کارشناس ارشد-تهران
این مطلب رو از یکی از سایت های خبری پیدا کردم با عنوان " ۲۵ توصیه رهبر انقلاب به دانشجویان " که در سایت رهبری هم موجود بود امیدوارم همه بتونیم استفاده کنیم .
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=21718#163506
25 ساله/ لیسانس جامعه شناسی/مینی سیتی
آیا ان شاء الله برنامه ای برای دوره سوم این جلسات در سال جاری مد نظر دارید ؟
24 ساله/مهندسی نرم افزار/تهران
من از شاگردان دور اول هستم و اوایل کلاس مطمئن بودم که زیاد دووم نمیارم یه کلاس 4 ساعته و تاساعت 8 شب رو! اما دوره جدید حتی 1 غیبت هم نداشتم و
امشب که حرف از برف پاک کن شد برامون خیلی گرون تموم شد چون ما داریم کم کم نزدیک میشیم به اون ادمای پای کاری که شما اول کار میگفتید..هرچند شاید توی کلاس معلوم نیست اما این رو نذارید به حساب واقعیت!چون من حداقل این رو در خودم و اطرافیانم توی کلاس میبینم و تاثیری که حتی روی دوستان خارج کلاس گذاشته شده.
ما داریم کم کم تغییر میکنیم پس لطفا کمی بیشتر به ما فرصت بدید تا ما بشیم اونی که باید!
20 ساله.کارشناسی .تهران
نکات مثبت کلاس رو به صورت تیتر میخوام براتون بگم که امیدوارم اهمیت بدید و در تصمیمات آینده کلاس موثر باشه :
1- جو صمیمی کلاس که باعث ایجاد محبت بین بچه مذهبی ها می شه . ( من به عنوان دختر وقتی می بینم این همه پسر مذهبی با این تفکرات دینی وجود دارند احساس ارزشمندی می کنم ).
2- دغدغه های جدیدی توسط استاد و همکلاسی ها در ذهن ایجاد میشه که گاهی بلافاصله به پی گیری عمیق هم می رسه و گاهی با فاصله زمانی خودش رو نشون می ده .(مثلا مساله تفاوت حجاب و حیا که همیشه با رفتارتون سعی دارید به ما یاد بدید و من یاد گرفتم و سعی در عمل هم دارم ).
3- آشنایی با تفکر بچه های مذهبی که اطرافمان هستند . (وقتی بچه ها پای میکروفون صحبت می کنند عقایدشان مشخص می شود ).
ادامه دارد ...
4- ایجاد نشاطِ با حس مطلوب تفریح سالم و بدون گناه (ان شالله که اینطور باشد که غالبا به نظر من اینطور بوده ) .
5- احساس ارزشمندی عقلی . (حتما تفکر ما مهم بوده که تعداد زیادی میکروفون در کلاس هست و دائما توصیه به صحبت و ابراز نظر می شویم).
6- احساس مسئولیت در قبال اطرافیان و لزوم اعمال نظر در مواردی که نظر ما تاثیر گذار است . (مثلا در بوجود آوردن یک سنت نیک و از بین بردن یک سنت مخرب با مشارکت مفید اجتماعی ) .
و ووو
اینها نکات مثبتی بود که به ذهنم می رسید
21ساله - تهران - کارشناسی کامپیوتر
امروز جلسه خوبی بود
مارو به برخی اشتباهات پیرامون عدم مشارکت در بحث های کلاس روشن کردید
انشالله از این به بعد بیشتر در کلاس مشارکت می کنم
ممنون
23 ساله، کارشناسی ناپیوسته الکترونیک، دانشگاه آزاد تهران جنوب، قنات کوثر
عجب حس غریبی داریم؛حالا بعد از کلاس.فعلا مبهوتیم.فقط از عطشمان مطمئنيم.از بهت که درآمدیم خدمت می رسیم ان شاالله.
کارشناسی مکانیک/19آذر91/شامگاه، بعد از جلسه سی ویکم
تو این یه سال که عضو کلاس بودم، با شما خندیدم، با شما گریه کردم و کلا با شما زندگی کردم و زندگی کردن رو یاد گرفتم(البته به اندازه خودم) و هنوز هم احساس نیاز می کنم.
الان به قول شما تازه فوندانسیون ریخته شده و هنوز کو تا سقف!
لطفا از قضیه برف پاک کن منصرف بشید
باور کنید شوک شنیدن این خبر هم برامون کافیه، حداقل برا من کافیه
فقط فکر کنم یه کم دیره،این رو هم بزارید به حساب بقیه درس هایی که ازتون گرفتیم.
19 آذر/کارشناسی برق/تهران/21 ساله
درسته که امروز برخلاف هفته های گذشته که سر کلاس کلی انرژی می گرفتم ،کم انرژی بودن شما یه جورایی به ما هم منتقل شد ،فقط می خواستم بگم اموزه های شما خیلی توی زندگیم و حرفه ام(روانشناسی)تاثیر داشته اما از این بابت متاسفم که نتونستم این تاثیر رو بازتاب بدم.
شاید به این دلیل که فراموش کردیم گاهی لازمه ما به عنوان شاگرد در افزایش نشاط کلاس مشارکت کنیم.
بابت همه زحمات سپاسگذارم
1- پیشنهاد برای منظمتر شدن کلاس:
- دریافت شهریه (ورودیه) متعارف به نفع یک موسسه خیریه (با فیش و قبض آن خیریه) (اگه پول بدیم منظم میشیم!)
- بسته شدن درهای کلاس رأس یک ساعت مشخص
- لغو جدی عضویت کلاس بعد از دو یا سه جلسه غیبت
2- پیشنهاد برای دوره جدید:
- برای دوره جدید از بین افراد فعلی کلاس تعدادی انتخاب شوند (گروه الف) و تعدادی هم ثبت نامی جدید (گروه ب)
- کلاسها یک هفته در میان برای گروه (الف و ب) برگزار شود
به نظرم شیوه گرفتن بازخورد شما کمی باید تغییر کنه.
ما وقتی با انسان سر و کار داریم که بی نهایت رفتار میتونه داشته باشه باید در قالبی از اون بازخورد بگیریم که براش طراحی کردیم.
این قالب به نظر من در کلاس طراحی نشده و این رو از حرفای دوستان میشد فهمید.
من یه توصیه برا بازخورد دارم.
یه پرسشنامه با معیار های ارزیابی کیفیت کارهای خدماتی برای هر جلسه طراحی کنید و در سایت قرار بدید که بتونید با جمع آوری اطلاعات اون بازخورد خوبی بگیرید.
برای مشارکت که فرمودید هم به نظر من،بنده خدا، میرسه که باید برای ما که با محیط کلاس درس و استادی بزرگ شدیم،یه تمرین بذارید.
مثلا همون کاری که یکی از دوستان گفت قبلا میکردید.
به طور رندم یه ردیف رو بلند کنید که حرف بزنند.
اینطوری بعد از یه مدت هم حرفا تکراری نیست،هم شما قیافه های جدید میبینید و هم بچه ها با این نوع برگذاری کلاس آشنا میشن.
ممنون
سر کلاس، در لحظه نتونستم جمله بسازم و به گفتن اینکه «بچه خوبی شدم» اکتفا کردم.
اینجا می نویسم:
1. از برنامه تا نیایش اسفند 89 به طور جدی تصمیم گرفتم صحبت هاتون رو دنبال کنم.
2. به عنوان اولین اقدام برای عمل به توصیه تون به داشتن سرگرمی و آموختن شنا, کارم رو (که روزهای تعطیلم را هم پر کرده بود) کنار گذاشتم. خواندن رمان، یادگیری یک ورزش جدید و مفید، یادگیریِ کمی برنامه نویسی، مشق شب، کلاس مجردها ووو (همزمان با کلاس های دانشگاه) را به عنوان سرگرمی هام انتخاب کردم. خیلی در روحیه ام تاثیر مثبت داشت.
3. تقریبا تمام پیام ها و کامنت ها و مصاحبه ها رو خوندم و گاهی مرور هم می کنم. منبرها را دنبال می کنم، فرصت باشد با خانواده هم در ارتباط با مباحث صحبت می کنیم.
ادامه دارد ...
روشنایی/ 25 ساله از اسلامشهر/ کارشناسی ارشد شهرسازی
4. تلاشم استفاده از تمام آموخته هام در ارتباط با مسائلم در زندگی بوده و هست. رعایت حق پدر و مادر، رعایت عفاف و وقار، برنامه داشتن برای زندگی، توکل به خدا، سخاوت داشتن، داشتن غیرت دینی، حساس شدن به مسائل سیاسی، حساسیت در انتخاب دوست، کنترل خشم، نپذیرفتن توهین ووو (در شرح نمی گنجد!)
5. مذهبی تر شدم. راحت از اعتقاداتم دفاع می کنم، در جهت گیری هام (سیاسی/ مذهبی) و در تصمیم گیری هام کمتر دچار مشکل می شم.
6. شادتر زندگی می کنم و در مجموع از روند رشد خودم در این یک سال و نیم راضی ام و امیدوارم متوقف نشم. و بپذیرید یا نه خودم را مدیون شما می دانم.
7. در ضمن آرشیوی از سخنرانی ها و مصاحبه هاتون (دیداری, شنیداری, چاپی ووو) به همراه دفتری از آموخته هام رو هم برای نوه هام جمع آوری می کنم.
طولانی بود. ببخشید.
شاد باشید.
روشنایی/ 25 ساله از اسلامشهر/ کارشناسی ارشد شهرسازی
من کم کاری خودم را قبول دارم و از این به بعد سعی می کنم قدر فرصتی که روزیم شده را بدانم. اما استاد! دوره بعدی ها از کجا می خواهند بیایند. شاید گروهی باشند خیلی بدتر و ... . لا اقل یک سال و نیم از ما عقب ترند. به دوره ی ما فرصت دیگری بدهید. خواهش میکنم
31/5 ساله . کارشناسی ارشد فیزیک نظری. تهران
استاد بابت فعال بودن بچه ها یه نظری داشتم...من خودم به شخصه وقتی از کلاس خارج میشم یه چند روزی طول میکشه که تمام مطالب بیاد تو ذهنم و عمیق روشون فکر کنم واسه همین دیر کامنت میذارم یا به خاطره اینکه زمانش گذشته اصلا نمیذارم...یه پیشنهادی داشتم هر جلسه یه نفر مسول نوشتن تیترواره مطالب بشه اونم داوطلبی و تو سایت کامنت بذاره ...خب شاید شما بگید خب هر کس واسه خودش نت برداری کنه!!!!ولی استاد بچه ها وقتی سر کلاس هستن بیشتر دوست دارن گوش بدن...من خودم وقتی نت برداری میکنم بیشتره مطالب رو نمیشنوم برای همین نمینویسم...
صبا سادات عرب عامری/کارشناسی حسابداری/تهران/20 ساله
خصوصی:
1.
متاسفانه امروز به دلیل خستگی ساعت سه و نیم عصر خوابم برد. وقتی بیدار شدم دیدم ساعت هفت و نیم است. از این بابت ناراحت و متاسفم، مخصوصا وقتی یادم افتاد که شما پارسال باوجود پهلو دردی که داشتید و توصیه چند دکتر، به کلاس مجردها تشریف آوردید.
غیبت اولم: یک هفته قبل از نیمه شعبان سال 90 بود: مدینه بودم.
غیبت دوم: روز جوان امسال -با حضور آقای محمود کریمی- : فردایش امتحان نسبیت داشتم. با ارفاق استاد 10 شدم (:
غیبت سوم: در تعطیلات اجلاس سران بود : شمال بودم: به خونواده گفتم برگردم تهران، ولی نذاشتند!
از وقتی که دبیرستان بودم و به بهونه سرماخوردگی مدرسه نمیرفتم و ساعت یک ربع به نُه صبح در شبکه دو، برنامه شما را نگاه می کردم تا الان سعی کردم به گفته هاتون عمل کنم و دعاگویتان بوده ام.
-با افتخار-شاگرد همیشگی شما: حمیدرضا غضنفری. تهران، شهرک آپادانا.
می خواستم این مطلب رو امروز توی کلاس بگم که زمان کلاس تموم شد و نشد بگم
حاج آقا شما تا امروز خیلی برای این کلاس و بچه هاش زحمت کشیدید . اینکه بخواین خدایی نکرده دوره رو کنسل کنید یه جور هدر دادن زحماتتونه ،
حاج آقا واقعیت اینه که آدما برای مشارکت و بازخورد دادن باید به یه سطحی برسن ، باید با شما و یاد گرفتن از شما آشنا بشن .خود پروسه اینکه بفهمیم چطور از شما یاد بگیریم برای بعضی از ماها خیلی زمان برده .
این همه شما زحمت کشیدید . به قول خودتون چکش کاری کردید و حالا ما تا حدودی به اون سطح رسیدیم که بتونیم بازخورد داشته باشیم و اینکه شما بخواین الان که به نتیجه گرفتن نزدیک شدید کلاس رو منحل کنید خیلی ناراحت کنندست .
یه مثال زدید از اینکه مردم کدوم منبر رو ترجیح می دن ،[اشاره ایست مبهم به مثال مفصلی که در کلاس زدم و چکیده دو منبر از سخنرانی های خودم را با دو شیوه تحلیلی و تبلیغی و اصطلاحا جزوه ای و نکات تستی...] حاج آقا ما هم از همون مردم بودیم ، ما هم سطح فکرمون قبل از کلاس شما پایین بود ، کلی همگی تغییر کردیم ، حالا به جایی رسیدیم که ارزش منبر اول رو می فهمیم . بعد به جایی می رسیم که یاد بگیریم چطور آموزه های منبر اول رو پیاده کنیم .
باور ندارید حاج آقا ، یه امتحان بکنید . من به شخصه خیلی برای شما پیام فرستادم ، بعد از یه مدت به کلاستون اومدم ، انقدر پیام هایی که زدم الان برام شرم آوره که اسم کاربریم و عوض کردم که نکنه اتفاقی شما بفهمید من همون آدمم !!! بپرسید چند نفر از بچه های کلاس هستند که الان از طرز فکرشون پیش از اومدن به کلاستون شرمندن . چند نفرن که حاضر نیستن شما الان پیام های قدیمی شون رو بخونید .
ببخشید استاد خیلی سرتون رو درد آوردم . واقعا عذرخواهی می کنم که وقتتون رو گرفتم .
به خاطر همه زحماتتون ممنون
25 ساله لیسانس معماری
در مورد نظر همکلاسیمون راجع به کار گروهی در جلسه قبل،اولش فقط «بعدی» گفتیم اما بعدش ما می خواستیم واکنش تند نشون بدیم، اما چون خود شما خواستین موضوع باز بشه، احساس کردیم باید صبر کنیم. (خیلی وقت ها که یک نفر خیلی پرت داره حرف می زنه و ما میگیم «بعدی» ، شما ضرورت میدونین که فرد حرفش رو بزنه تا بعداً نگه که جوابی نداشتن و ... ). همکلاسی های خوش فکر در این شرایط ابتکار عمل را معمولاً از دست می دن؛ چون بعد از باز شدن مطلب، مخالفت با نظر فرد به صورتی که بفهمد که توهین کرده و به ما بر خورده، شبیه کورکورانه تأیید کردن می شه.
31/5 ساله.کارشناسی ارشد فیزیک نظری.تهران
کلاس شما خیلی به من کمک کرد؛ این که شما میفرمایید روی منبر هم میتونیم از شما استفاده بکنیم قبول اما عکس العمل و رفتارتون رو که نمی تونیم بفهمیم.
از اولین جلسات تیر 90 تا به امروز من در زندگی روزمره، جامعه، خانواده و تلوزیون با مصداق هایی مواجه شدم که ناخودآگاه یاد نظرهای شما و عکس العمل هاتون می افتم و سعی میکنم هوشمندانه و خردمندانه تصمیم بگیرم.
من در این یک سال و اندی تغییر رو در خودم احساس میکنم، اتفاقا چند روز پیش به خودم میگفتم کاش این طرز فکری که الان دارم رو پارسال در شروع کلاسها می داشتم مسلما استفاده بیشتری میکردم، بیشتر مواقع منظور شما حرف دیگری بوده و من به فرعش فکر کردم و حرف اصلی شما رو یاد نگرفتم (حتما روزیم نبوده).
ادامه...
*فرمودید: چرا یک دختر چادری باید با دختر مانتویی [بدحجاب و بی تفاوت] دوست باشه. من تا اون موقع حتی یک دوست چادری هم نداشتم ولی امروز هم به لطف کلاس شما دوستان خوبی دارم و هم سعی کردم دایره دوستانم رو عوض کرده و روی این مسئله در تنظیم روابطم خیلی حساس شدم.
*قبلا به این فکر میکردم که اشتغال در بیرون خانه یکی از شرط های اساسی من برای ازدواج خواهد بود اما الان نظرم عوض شده برای همین تصمیم گرفتم در مقطع کارشناسی ارشد تغییر رشته بدم ورشته ای رو بخونم که به درد خودم بخوره (لیسانسم IT بوده و امسال دارم میخونم که علوم قرآن و حدیث شهر ری قبول بشم البته ان شاالله تصمیم دارم از سال آینده حفظ قرآن رو هم شروع کنم). و آن جلسه ای که در مورد زن دوم حرف زدید خیلی برام مفید بود با خانم های مسنی آشنا هستم که علی رغم حافظ بودن قرآن هنوز نسبت به این مسئله جبهه میگرفتند؛ یاد گرفتم فرمانبردار باشم و اگر دلیل چیزی رو نمی فهمم احمقانه رد نکنم.
ادامه...
*از خوبی های دیگه کلاستون این بود که من از بچه های کلاس مدل های روسری و شال سر کردن زیر چادر رو یاد گرفتم قبلا بیشتر مقنعه سر میکردم و در مهمانی ها با روسری خیلی اذیت می شدم (فکر میکنم حجابم 2 نمره بالاتر رفته).
مرحمت فرموده و این شاگردی رو از ما نگیرید.
در پناه الله موفق باشید.
22 ساله؛ لیسانس IT؛ تجریش
با اتمام این دوره مخالفم ولی با اینکه تو همین دوره بچه های جدید بیان موافقم (از خودتون یاد گرفتم که بذاریم همه استفاده کنن).
خودتون به ما گفتید که ما بچه های شما هستیم پس نمی شه مارو بذارید کنار.
ما از شما خیلی چیزا یاد گرفتیم: فکر کردن ،دفاع کردن،حجاب،کریم بودن،کم مصرف کردن،احترام به بزرگتر،قضاوت نکردن و........(می دونم الان شما می گید تو کلاس که نشون نمی دیم) ولی استاد من تمام یاد گرفته هامو به خانواده ، فامیل ،جامعه انتقال میدم و مطمئنم خیلیهای دیگه از بچه ها هم اینطوری هستند.
از خطای بچه هاتون اینبار هم بگذرید.ممنون
26 ساله /لیسانس علوم اجتماعی /افسریه
کلاس دیروز متفاوت از جلسات دیروز بود ..
به این خاطر که دیروز همه بچه ها با جون و دل و با غیرت خاصی نسبت به کلاس پای میکروفن اومدن و از کلاسی که این همه براشون باارزشه با تمام وجود حمایت کردن ..
فکر می کنم این همه شور و هیجان بچه ها دلیلش اینه که اکثریت قریب به اتفاق بچه ها ، با هم ، همدل و هم عقیده هستند .
و صد البته به خاطر وجود پرارزش شماست .. که به این کلاس پر برکت معنا می ده ..
ازتون ممنونم .. به خاطر کلاس مجردها .. و به خاطر تمام درس هایی که توی این مدت ازتون یاد گرفتم ..
25 ساله / مهندسی نرم افزار / تهران
دیروز کلاسمون حتی شاید با اینکه تصور میشد جوّش سنگین و خوب نبود ولی حتی همین جلسه دیروزم واسه من حقیر خیلی فایده ها داشت استاد چیزی که میخوام بگم مثل حرفای خیلی از دوستانمه ولی استاد خدا شاهده من مطمئنم تاثیر کلاسه شما تو زندگی همه بچه هست حالا کم یا زیاد خود من اون جلسه که راجع به غربتی بازی و بی کلاسی حرف زدیم تو همون هفته توی تاکسی با یه خانم بحث کردم چون به شعورم و دینم و اعتقاداتم داشت توهین میکرد خدا شاهده تا قبل عکس العملم فقط سکوت و ناراحتی درونی بود من درحد مشاور نیستم ولی تو این چند ماه با خیلی از دوستام صحبت کردم و سعی کردم کمکشون کنم اگه شما بگین حاضرم جای خودم 2 یا 3 تا ازدوستانم رو بفرستم استاد ما رو توی این وسط کار رها نکنید بزارین[b] " آدم [/b]" تر شیم
من نظرم اینکه هنوز بعضی از دوستان حاضر در کلاس،درست صحبت کردن یا استفاده کردن از واژه ای که درخور محیط کلاس باشه را یاد نگرفتن!
با توجه به اینکه استاد خیلی تاکید دارن " متوجه باشیم کجا داریم چه حرفی میزنیم " اما بازم هنوز تعدادی بی توجهی می کنن
بدتر از این هنوز ما یاد نگرفتیم اول خوب گوش بدیم بعد نظراتمون رو بیان کنیم!
قبل از تفهیم صحبت استاد، با برداشتی متفاوت با قصد استاد ،اولین نظری که به فکر می رسه رو بیان می کنیم!
21/دانشجو برق/تهران
یکی از افتخاراتم اینه دارم در محضر شما میرم به سمت " آدم " شدن بازم بزارین ما زیر سایه شما خودمون رو درست کنیم من خودم قول میدم مشارکتم رو بیشترذ کنم هرچند همیشه تو سایت هستم کامنت میزارم و تمام مصاحبه ها و برنامه هاتون رو دنبال میکنم
مهندسی کشاورزی/27 ساله/تهران /91/9/20
خودمن از این که حضور کمرنگی تو بحث های کلاس دارم خیلی ناراحتم و از این بابت ازتون عذرخواهی می کنم و انشاالله از این به بعد تمام سعیمو میکنم که مشارکت بیشتری تو بحث های کلاس داشته باشم.
اما میخاستم بگم بچه ها خیلی این کلاس رو دوس دارن قبل از شروع کلاس همه خوشحالن،بچه های کارمند و دانشجو به سختی خودشونو به این کلاس می رسونن چون شما و بحث های کلاس رو دوس دارن،حتی بعد از پایان کلاس چهارساعته هیچ کس خسته نیست و همه می خندن،هر هفته همه بچه ها منتظرن که روز یکشنبه برسه.
من از میان دوره اول وارد کلاس شدم و کلاس شما باعث شد که خیلی تغییر کنم مثلا اون موقع چادری بودم اما الان نوع چادر سر کردنم خیلی بهتر شده و چادر معمولی سر می کنم و اعتقاداتم خیلی قوی تر شده و با چشم بازتری به مسائل نگاه می کنم.
ما همه قدردان زحماتی که شما و همچنین بچه های گروه اجرایی برامون می کشین هستیم و سپاسگزاریم و ازتون میخوایم که یه فرصت دیگه بهمون بدین.
20آذر ماه 91/کارمند/لیسانس نرم افزار/24ساله/تهران
استاد میخوام ازتون عذرخواهی کنم بابت برداشت نادرستم از رفتار شما در مورد اجازه صحبت ندادن به خانم ر... در ابتدای کلاس. با خودم فکر کردم که به خاطر شدت ناراحتیتون از ایشون نخواستین صحبت کنند. و با توجه به روحیات و اخلاق شما این برام خیلی عجیب بود. اما بعدش هممون فهمیدیم از بزرگواریتون اجازه عذرخواهی به ایشون ندادین . این رفتار کریمانه در مقابل اون همه دلخوری واقعا برام جای حیرت داشت. خیلی دوست دارم و سعی میکنم اینگونه باشم.
استاد بابت تمام زحمات، دلسوزی ها، و هزینه وقت و فکر و دانشتون برای ما ازتون تشکر میکنم.
مثل اکثر بچه های کلاس من هم بهبودهای چشمگیری را در عقاید و رفتار و اخلاقم در این یکسال و اندی میبینم که همه متاثر از سعادت حضور من در این کلاس و محضر استاد دلسوزی مثل شماست و خدا را گواه میگیرم که این عین حقیقته .
28 ساله، کارشناس فناوری اطلاعات، تهران
فکر میکنم عنوان پا به رکاب که در آن به سبک زندگی اشاره داشتید گفتگویی است که سایت khamenei.ir با شما در سال 1387/05/06 داشتند، درسته؟
الان فهمیدم وقتی این مطلب را خواندم(13 فروردین 1391) برای چند نفر از دوستانم هم میل کردم.
این هم لینکش http://farsi.khamenei.ir/special?id=3550.
بازهم مطالعه میکنم.
وقتی شما ازکلمه ی برف پاک کن استفاده می کنید ما خیلی ناراحت میشیم--- استاد ما کم با دردسرو سختی سرکلاستون حاضر نمیشیم--- مسئله سرکلاستون حضور داشتن یه احتیاج، احتیاج به مفاهیمی درست و اساسی که خارج از کلاس بهش اهمیت داده نمی شه ولی تا الان ما یاد گرفتیم که اونها چی هستند و رو خودمون وبعد اطرافیانمون کار میکنیم.
شیوه بیان مباحث از وقتی که به حالت منبر دوم تبدیل شده، کلاس رو به انفعال دعوت کرده در حالی که دوره اول که ما با سر درد از کلاس خارج می شدیم باز خوردمون خیلی بهتر بود چون مجبور بودیم تو ذهنمون بگردیم سرچ کنیم چیزهای مختلف رو کنار هم قرار بدیم تا متوجه بشیم که منظور شما چی بوده---
لطفا لطفا لطفا دیگه از برف پاک کن و کلمات و مفاهیمی این چنینی استفاده نکنید
21ساله. دانشجوی کارشناسی علوم کشاورزی. کرج
از دیروز تا حالا ترس از اینکه من دیگه نتونم اجازه ورود به کلاس شما رو داشته باشم واقعا ازارم میده.حاج آقا من تا قبل از اینکه به کلاس شما راه پیدا کنم اعتراف میکنم که تفکراتی داشتم حتی الان شرمسارم اونها رو بیان کنم. کلاس شما بود که به من تلنگر زد.بارها خدا رو شکر میکنم که توی ثبت نام میان دوره به کلاس شما راه پیدا کردم. و الان نه تنها تفکراتم عوض شده بلکه سعی در ترویج تربیت دینی شما دارم. وقتی از کلاس شما میام حداقل برای چهار نفر (مادرم-برادرم-2دوست صمیمیم) بیشتر صحبتهای شما رو بازگو میکنم و در موردش *تحلیل* و بحث میکنیم. قبول دارم که واقعا ما کم کاری کردیم توی کلاس ولی استاد شما شدیدترین مجازات (برف پاک کن) رو برای ما درنظر گرفتید. من همین جا به شخصه ازتون درخواست میکنم ما رو از کلاستون بی نصیب نکنید.
21 ساله-دانشجوی مهندسی اجرایی-تهران- 1391/9/20
در رابطه با شروع دوره ی جدید:
1- خیلی خیلی دوست دارم بقیه هم فرصت بهره گیری از این کلاس پربرکت
رو داشته باشند. (به همین دلیل هم برای جلسه ی مهرماه دانشگاه تهران، به کمک دوستم و با علاقه ی زیاد پوسترهاتون رو در دانشگاه و خوابگاه های خواهران دانشگاه تربیت مدرس نصب کردیم)
2- پیشنهاد می کنم اطلاع رسانی در مورد شروع دوره ی جدید به جای سایت، بین اعضای فامیل و دوستان هم کلاسی ها مطرح بشه، هم ورودی های جدید فرصت کافی برای آشنایی کلی با فضای کلاس را پیدا می کنند و هم تمرینی است برای خود ما تا مباحث کلاس را مرور کنیم.
23 ساله، دانشجوی ارشد، تهران، 20 آذر 91
گاهی اوقات که برمیگردم و افکار و رفتارم را پیش از حضور در کلاس مجردها مرور می کنم اصلاً خودم را نمی شناسم!
شاید به قول شما گاهی منفعل بوده ایم ولی باور بفرمایید که در تمام طول هفته به صحبت ها و بحث های کلاس فکر می کنیم(و روی خود پیاده سازی می کنیم) ، خیلی اوقات با اطرافیانمان در مورد آن ها گفتگو می کنیم و تحلیل های درست را بیان می کنیم.(و شاید گاهی از برخی صحبت ها اندکی دلگیر شویم ولی یقین داریم که در نهایت به سودمان خواهد بود.)
و خواهشاً به حضور دوره ای جدید بدون دوستان دوره ی اول و دوم نیندیشید؛چرا که، دوستان جدید نیز به ز ما نخواهند بود!
ممنون از تمامی زحمات و دلسوزی های پدرانه ی شما
21 ساله/دانشجوی مهندسی نقشه برداری/تهران
...استاد این بار ما رو ببخشید.
20 ساله کارشناسی حسابداری
منبرهای شما برای ما حکم اون توبه اون بارونی که نجاسات رو پاک مکنه رو داره و کلاس های شما حکم اون تغییری رو داره که قراره در درازمدت رو خودمون کار کنیم؛ به کمک شما یاد بگیریم، روابطمون رو تنظیم کنیم، معیارهای درست رو در انتخاب همسر بشناسیم، مادران و پدران موفقی باشیم و ... که در نهایت برسیم به جایی که اگر زیر سایه شما نبودیم و از کلاس ها یا منبرهاتون به هر دلیلی بی بهره بودیم بتونیم هوشمندانه و خردمندانه تحلیل کرده و صحیح رو از ناصحیح تشخیص بدیم.
در پناه الله سلامت باشید؛
22 ساله،لیسانس IT، تجریش
استاد به قول معروف همیشه معلم ها میگن کلاس سال قبلم بهتر بود!
این کلاس در بیشتر مسائل زندگی من تاثیر خودشو گذاشته مثل حجابم،احترام به پدر و مادرم، تحصیلم، اعتماد به نفس در جهت دفاع از دینم و...
لطفا یه فرصت کوچولو به همه بدین تا جبران کنیم
ممنون از زحمات و دلسوزی های شما
21ساله.ترم آخر مشاوره.پونک
افراد جدید پذیرش شوند در یک کلاس مجزا از مجردها و هر ماه یک جلسه کلاس داشته باشند افراد ویژه و فعال آن کلاس به کلاس مجردهامنتقل شوند! پیشنهاد من برای نظم ومشارکت بیشتر در کلاس پیگیری واقعی تاخیرها وغیبت ها وسختگیری بیشتر در این مورد وتعیین موضوع کلاس در جلسه ماقبل با رای اکثریت وتشکیل یک اتاق فکر برای کلاس است!
هماهنگی بین بچه ها وارتباط ما بسیار کم است که در صورت هماهنگی بیشتر اتفاقات خیلی خوبی در کلاس خواهد افتاد!خواهش خواهرانه دارم که به یک شکلی باهم لینک باشیم!
ضمنا سعی کنیم وقتی حاجاقا انتقادی به عملکرد ما دارن عوض تشکر کردنو توجیه کردنو گریه زاری و...(با خودمم هستم) سعی کنیم خودمونو درست کنیم وثابت کنیم که امید داشتن به ما چیز بی نتیجه ای نیست و فکر کنیم وعلتشو پیدا کنیم و برای درست کردنش از حاجاقا راهنمایی بخواهیم البته قبل از برف پاک کن واینا!و کلا ما یدونه باشیم اونم محض نمونه باشیم و1000دوره دیگه هم برگزار بشه دیگه مثل ما ازش در نمیاد.یا علی
من دیروز پنجمین جلسه حضورم در کلاس بود.وقت به من نرسید بیام پای میکرفون اینجا مزاحم شدم. تو این 5جلسه دیدگاهم نسبت به خیلی از مسائل عوض شده و اینو مدیون شما و کلاستون هستم. تمام هفته روز شماری میکنم یکشنبه بشه بیام کلاس وحالا با تمام وجود بچه هایی که از پیشنهاد برف پاکن شما نگران شدن رو درک میکنم. توروخدا این موهبت الهی رو ازما نگیرید.
25 ساله/لیسانس ادبیات انگلیسی/ 91/9/20
شما یه باز خورد از کلاس میخواستید به نظر من یک بازخوردش همینه که 600نفر از نقاط دور و نزدیک تحت هر شرایطی خودشونو به کلاس میرسونن یعنی اینکه تشنه این کلاس و مطالبش هستن یعنی اینکه جواب گرفتن که میان . چی از این مهم تر که جواب سوالهای حداقل 600 بچه مذهبی رو میدین؟
بچه هایی که به قول خودتون تا حالا تو همچین محیطی و کلاسی با این شرایط شرکت نداشتن و همیشه فقط شنونده و کپی بردار بودن خب قاعدتأ برای همچین محیطی تربیت نشدن (که این خودش یکی از دلائل انفعال بچه ها در کلاسه) و حالا با لطف و زحمات بی دریغ شما این اتفاق داره میافته.
تورو خدا ناامید نشید و رهامون نکنید.
ممنون به خاطر همه چیز.
291/9/20
از تیر پارسال توفیق شرکت در کلاس شمارو داشتم حمدلله
واقعا کلاس کاراته بود طوری که بعد از کلا س با سردرد و خستگی (از تفکر و تازه بودن مباحث)انگار یه فایل جدیدی تو مغزم باز شده بود با دغدغه ها و راهکاراش
ازتون تشکر می کنم به خاطر لحظه لحظه های کلاس
همیشه سعی کردم به گوش باشم تا کوچکترین نکته رو که حتی به دیگری میگین روزی خودم کنم
جوابهایی برای دیگران در دفاع کردن از عقاید و مصمم بودن درآنها و ساکت نبودن رو از این جلسات دارم.
سلامت باشیدو عاقبت بخیر
22ساله.ترم آخر شیمی.تهران.20آذر91
هر جلسه که کلاس تموم میشه تا یک هفته همه حرف هاتون تو کلاس تو ذهنمه و با خودم مرور می کنم. خیلی وقت ها شما نکته ای رو سر کلاس گفتید که همون لحظه متوجهش نشدم اما بعدش برام جا افتاده. هر اتفاقی تو زندگی روزمره ام می افته حرف های شما تو ذهنم میاد و رفتارم رو مدام با چیزهایی که تو کلاس یاد گرفتم تنظیم می کنم.
استاد من تو کلاس مجردها در این مدت خیلی چیزها یاد گرفتم. اما تازه متوجه شدم که باید آموخته هام رو بازگو کنم:
1- یاد گرفتم که به همه چیز از بالا نگاه کنم. سعی کنم هوشمندانه مسائل رو بررسی کنم و خردمندانه بهشون نگاه کنم.
2- مذهبی تر شدم و به مذهبی بودن و بروزش علاقه مند شدم. دوست دارم همه بدونن من مذهبی ام و اسلامم رو دوست دارم. (برخلاف سابق که مذهبی بودنم رو پنهان می کردم)
3- یاد گرفتم به بزرگترها و پدر و مادرم بیش از پیش احترام بذارم و راضی نگهشون دارم.
4- علاقه مند شدم که از دینم همه جا دفاع کنم و با اخلاق و رفتار خوبم اسلام رو ترویج بدم و ضرر و نفع دین برام مهم باشه.
6- تو کلاس مجردها تمرین صبر کردم و آستانه تحملم رو بردم بالا.
7- کلاس مجردها باعث شد صدقه دادن بشه عادت هرروزم و جوری صدقه بدم که دوست دارم خدا هم اونجوری به من ببخشه. مخصوصاً صدقه آشکار
8- همه چیزهایی که در کلاس مجردها و قبل ترش روزی ما شد الان شده بخشی از شخصیتم و تغییراتی کردم که اصلاً دیگه اون آدم سابق نیستم. و چیزهایی که یاد گرفتم الان شده معیار سنجش رفتارهام.
و به همه گفتم: کلاس مجردها یکی از بهترین اتفاقات زندگیم بود و هست!
و اینها رو مدیون شما هستیم که فرصت کلاس مجردها رو به ما دادید. از شما ممنونم.
خیلی از مواقع پای میکروفن نیومدم.فکر کردم تو فرصت کم کلاس باید حرف مهمی برای گفتن داشته باشم که وقت کلاس رو بگیرم. خیلی وقتها هم حرفم تکراری بود.
طولانی شد و بعضاً تکراری، اما بالاخره باید این حرف ها رو میزدم! ببخشید.
20 آذر 91، تهران
24 ساله، لیسانس
جلسه ی خیلی خوبی بود.منم مثل بعضی از دوستان که تو کلاس گفتن،فکر می کردم بازگو کردن تغییراتمون لوس بازیه.ولی الان متوجه شدم که اشتباه میکردم.
از لحاظ احترام به والدین ،حجاب ،دید سیاسی و خیلی نکات ریز اخلاقی بهتر شدم و باز خورد هم دیدم.توی همین محرم در مورد حجاب با دو تا از آشناهام حرف زدم و در مورد جمعیت هم با چند نفر حرف زدم حتی در مورد ساده گرفتن مراسم ازدواج هم صحبت کردم.راستش اصلأ فکر نمی کردم بتونم نظرم رو عنوان کنم.
خدا رو شکر می کنم بابت این کلاس.از دلسوزی های شما هم واقعأ ممنونم.ان شاا... پاداشتون رو از ابا عبداللّه بگیرید.
استاد شما می فرما یید که مثل پدر ما هستید حالا خواهش می کنم این بار هم پدری کنید و اشتباهات مارو نادیده بگیرید.{ عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش} این کلاس برای همه ی ما دلگرم کننده ست.
سارا تهرانی/مهندس شیمی/25ساله/تهران
بعد از کلاس خیلی کلافه شده بودم ، تصور این که بخواین مثل برف پاک کن باهامون برخورد کنین ناراحتم میکرد
من گله و شکایت شما رو قبول دارم چون خودم کسی بودم که شاید فقط 3 بار پای میکروفون اوومدم و هنوزم دلیل نیمدنم رو نمیدونم ! :(
ولی این رو میدونم که تک تک حرفای شما روو تک تک کارای من تاثیر گذاشته!
تا جایی که میخوام زیر آب نامزدی دختر داییم رو بزنم! یا بابت مثلا روبوسی کردن دخترا تو جمع عمومی و مدل دست دادنشون و... خیلی دقت میکنم و به دوستام تذکر میدم .
استاد شما سر قضیه احیا گرفتن در شب عاشورا (برنامه همنشین با خورشید ) گفتین من باید کسری از ثانیه قضیه رو بررسی کنم و تحلیل کنم و... واکنش شما به علت تجربه هاتون خیلی تیز و سریعِ ولی برای ما شاید 1 روز ، شاید 2 روز و شاید 1 هفته طول بکشه تا بتونیم مسئله رو تحلیل کنیم .
برای همین شاید خروجی که شما مد نظرتونه کمی دیر بهتون ارسال بشه.
1.راس یک ساعتی در کلاس بسته شه
2.غیبت های 2 جلسه یا 3 جلسه پیگیری و لغو شه
3.اگر مثه قبل موضوعات کلاس مشخص بشه با آمادگی سر کلاس حاضر میشیم
و پیشنهاد خودم :
3.چون سر کلاس مجالی نیس که ما این خروجی رو تو زندگی هامون براتون نشون بدیم هر چند وقت 1 بار ( مثلا ماهی 1 بار ) بچه ها درباره تاثیرات حرفای شما و عملکرد هاشون صحبت کنن ( یه جورایی مثل گزارش دادن ، نه با این لفظ )
20 ساله ، دانشجوی کارشناسی حقوق، تهران
من یکی از اعضای کلاس هستم که تا قبل از حضور درکلاس مجردها هم ایده ها(ی خوب) و در بسیاری از موارد تفکراتی همسو با شما (وکلاس) داشتم، اینو که گفتم برای تعریف از خود نبود، میخام بدونید که اینجا اما
انگیزم برای عملی کردن ایده هام قوت گرفت.
بسیاری از اندیشه هام خودشون رو بیشتر از پیش در رفتار فردی و اجتماعی نشون دادن.
بینش های مذهبیم از بالقوه به بالفعل تبدیل شدن و انشاالله خواهند شد.
من اینجا خارج شدن از انفعال رو بیشتر دیدم و یاد گرفتم و تمرین میکنم .....انشاالله......
ادامه دارد؛
استاد با همه شوری که برای ادامه کلاس با گروه فعلی دارم، از طرفی فکر میکنم سایر جوانان هم حتما بودن در چنین فضایی براشون یک تجربه و تمرین فوق العاده خواهد بود، ولی اگر تنها دلیلتون برای شروع مجدد به نحوی که شرح دادید، عدم بروز بازخورد قابل توجه از بچه هاست، آیا تضمینی برای نرسیدن به همین انفعال با گروه جدید وجود داره؟
این جلسه دانشجوهاتون بیش از قبل متوجه شدند که باید با عمل و گفتارشون، عدم انفعالشون رو به شما هم ثابت کنند و چقدر برخی از دوستانی که تا به حال کمتر پای میکروفن اومده بودند نظراتی شنیدنی داشتند ولی درعین حال به من ثابت شد که بیشتر از اون چیزی که بشه فکرشو کرد می تونید به خروجی این کلاس امیدوار باشید و البته با ادامه ی کلاس، انشاالله آنچه رو که انتظار دارید، یک مسلمان شیعه ی متدین، اهل تفکر و هوشمند، به صورت نهادینه شده در غالب شاگردانتان ببینید.
کارشناسی ارشد سازه، تهران
عقاید و فرهنگ چیزی نیست که بشه تو یک،دو،سه سال یا حتی بیشتر از اون اصلاح بشه.شما تقریبا دو ساله که برای این کلاس وقت گذاشتین و زحمت کشیدین.بعضی وقتها ممکنه خوب درسامونو پس ندیم؛ولی برای خوب شدن باید وقت گذاشت باید تکرار کرد،تکرار... .من از جلسه15 به بعد دوره دوم تو کلاس شرکت کردم.تو این مدت کم یاد گرفتم که چه طور فکر کنم،چه طور حرف بزنم و از کنار مشکلات به سادگی عبور نکنم.
به نظرم اگه این کلاس تموم بشه تمام زحمات دو ساله به هدر رفته و آموختههای دوستان نابود میشه!تازه معلوم نیست اعضای کلاس جدید بتونن انتظارات شما رو برآورده کنن یا نه!برای این کلاس حداقل 2 سال طول کشیده تا همین 600 نفر دور هم جمع بشن و هر هفته منتظر صحبتهای شما باشن.معلوم نیست چه قدر طول بکشه تا اعضای دوره ی جدید با هم هماهنگ بشن(حداقل بیشتر از یک سال طول میکشه!).
20 ساله.دانشجوی کارشناسی عمران.نهران
کامنت فبلیم رو تصحیح می کنم
مثل اینکه فونداسیون درسته نه فوندانسیون!
20 آذر/کارشناسی برق/تهران/21 ساله
به نظر من کلاس مجردها کلاس شیمی عمومی دانشگاه نیست که از پنجاه سال پیش تا پنجاه سال بعد مورتیمر تدریس کنند و آنهایی که پاس کردند مطالب براشون تکراری باشه و همه ی مطالب رو فول شده باشند و دیگه نیازی نباشه توی کلاس شرکت کنند.
کلاس مجردها برای ما هر جلسه اش ، هر ساعت اش و هر لحظه اش پر از مطالبی است که در زندگیمون تاثیر گذاره.
و به نظر من حتی بعد از مجردی هم نمی شه گفت که دیگه این کلاس به دردم نمی خوره!
خیلی ممنون از زحماتتون
19 ساله ، دانشجوی زیست
بازتاب سخنان و گوشمالی این جلسه را می توانیم در میزان مثبت و منفی های کامنت ها ببینیم!
من خودم به شخصه بیش از سایت، نکاتی که از کلاس یاد میگیرم را در بین خانواده و دوستانم بازگو می کنم. ۲ نفر از دوستانم قصد خواستگاری داشتند. با هم که حرف می زدیم، شروع کردم آنچه که یاد گرفته بودم را بازگو کردم. برای خودم یه پا مشاور شده بودم :)
اگر همین حرفها روی نحوه تفکر کردن اون افراد تاثیر بگذارد یا حتی آنها را به فکر کردن در موردشان وادارد، بیشک "بازخورد کلاس مجردها" محسوب می شود.
خدا حفظتان کند
یا علی
قرار بود با کلمه «بعدی» فرمان مباحث کلاس را از حیث موضوع در دست داشته باشیم و به قول شما، عقل جمعی تصمیم بگیرد همگی در مورد چه مباحثی فکر کنیم و بحث کنیم و در چه بابی و چه موضوعی از استاد بشنویم.
و شامل قطع حرفهای حاشیهای، کشدار، انحرافی، خارج از موضوع و... نیز میشد.
اما تو این جلسات آخر، بعضیها از «بعدی» برای مخالفت با نظر کسی که با حرفاش موافق نیستن استفاده میکنن. اگه قراره در هر موضوعی نظرهای مختلف گفته بشه و مشارکت زیادتر بشه، باید سعهی صدر بیشتری تو کلاس باشه. ...
چه براي كسايي كه با اين كلاس زندگي كردن و چه اونهايي كه به اين كلاس عادت كردن و چه براي كساني كه تازه كشفش كردن و... بحث برف پاك كن سخت ولي...
تا حالا به رفتن از كلاس فكر كردين. تا حالا به تمام شدن كلاس فكر كردين تا حالا فكر كردين كه بالاخره هر كلاسي يك سني رو مي طلبه و ما بالاخره از اين رِنج خارج ميشيم. ومهمتر از همه اينكه كي وقتش بريم همه اون چيزي رو كه توي اين كلاس ياد گرفتيم به فعليت برسونيم ؟
اين حرفها شايد تلخ باشه ولي...
ياعلي
ایکاش خانم یا آقای "ستوده.۱۳۳" متن ارسالی خودشون رو به دو بخش تقسیم می کردن تا بشه به دستی نظر داد!
من با اینکه با پیشنهاد شماره 1 کاملا موافق بودم، اما چون با پیشنهاد شماره 2 خیلی مخالف بودم، بهشون منفی دادم!
گاهی وقتا،یک کلمه،چه ها که نمیکنه!!
21-دانشجوی کارشناسی برق-شمیرانات
1-قسمت اول کلاس دلم خیلی گرفت. ترسیدم از اینکه نکنه خدایی نکرده دیگه ما حذف بشیم. اما در قسمت دوم کلاس از نگرانیم یک کم کاسته شد و بر دغدغه های افزوده.
2- جلسه این هفته تلنگر خوبی لااقل برای من. اینکه استاد بر من حقی دارد و باید این حق ادا شود و متاسفانه کوتاهی کردم . ان شاء الله بتوانم با مشارکتِ بیشتر و تفکرِ بیشتر، ذره ای از زحمات شما راجبران کنم.
3-چادری بودم اما خدا را شکر از زمان حضورم در این کلاس حجابم خیلی بهتر شده و کلاً بهتر می تونم از دینم دفاع کنم - بازم باید تلاش کنم -
4-با اینکه کارمند هستم اما روزی دو یا سه بار را به سایت سر میزنم و به مطالبی که میخوانم حتماً امتیاز می دهم. اگر فرصت خواندن مصاحبه ای از شما را نداشته باشم حتماً پرینت میگیرم و در تاکسی و مترو ... آنرا می خوانم. (برایم نوعی مشق شب است)
5-درخواستم اینکه ما رو کنار نزنید. ما هنوز برای درست ایستادن و درست راه رفتن به آموزه های شما نیاز داریم.
ممنون و سپاسگزارم - 26 ساله- کارشناس ریاضی- تهران
شرايط من قبل از كلاس شما بسيار شبيه يك از بچه هايي بود كه جلسه پيش پشت ميكروفن آمد.
منهم علاقه اي به ... نداشتم و پاي منبر هيچ كس نمي نشستم و از همه مهمتر مسائل ديني واقعا دغدغه اي در زندگي من نبود .
اما به لطف خدا با شركت در كلاس هاي شما تمام اين مسائل برايم تغيير كرده و خدارا شكر مي كنم.
دليل اينكه تا به حال اين موضوع را بيان نكردم چيزي جز اين نبود كه خجالات مي كشيدم.
اما بابت تمام چيز هايي كه بهم ياد داديد از شما ممنونم.
25 ساله - كارشناس IT-تهران
برداشت من از صحبت حاج آقا:
برف پاک کن یک تهدید جدی برای تعطیلی کلاس بود که بامشارکت ماحق باحاج آقاست ولی باشناختی که از حاج آقا پیدا کردم وایشان نیز اشاراتی داشتند،نظر بر تغییر اساسی کلاس داشتند.
من کاملا با نظر حاج آقا نسبت به تغییر اساسی در کلاس موافقم وانشاا... همانطور که حاج اقا فرمودند همگی راجبش فکر کنیم ودر جلسه بعد نظر خود را بگوییم.
اللهم عجل الولیک الفرج(صلوات)
التماس دعا/یاعلی
25ساله/دیپلم ریاضی/تهران
1/عذرخواهی به خاطر تمام کوتاهیامون.
2/دوره اول با موضوعاتی روبرو شدیم که خود به خود نشاط برایمان به ارمغان داشت:(ایمان و کفر-غیرت دینی-معتدل شدن-تفکر نقاد-ووو) . تمام این موضوعات به خاطر بکر بودنشان ایجاد انگیزه میکرد.و فوق العاده برایمان تاثیر گذار بود.
3/دوره جدید با شروع بحث کسب مهارتهای ازدواج:(معرفی خود-فرق هدف و آرزو)
خیلی خوب پیش رفت اما حیف که کمکم به قول خود شما مباحث شخصی مطرح میشد که بازهم برامون کلی آموزه داشت.
4/شخصا سعی میکنم که فعالیت بیشتری داشته باشم تا شرمنده شما نباشم.
5/اما استاد باور کنید که از کلاس تا الان فکرم به شدت مشغوله و ناراحتم.
الان حس طفل تازه پایی رو دارم که به کمک احتیاج دارم،خواهش میکنم که دستمونو رها نکنید.
حلال کنید.التماس دعا
حاج آقا تشکر میکنم به خاطر کلاس خوب این هفته و موضوعی که در موردش حرف زدید.
پیشنهاد من در مورد ادامه کلاس این است که بچه های کلاس در یک گروه قرار بگیرند و برای بچه های جدید دوره سوم ( بر حسب تسلط و یادگیری خوب در مورد موضوع) راهنما باشند یعنی نکات ابتدایی و موضوعاتی که در کلاس مطرح شده است را در اختیار آنها قرار دهند تا کلاس روند عادی خودش را ادامه دهد.
به این کلاس نیاز دارم برای منی که در دانشگاهی درس میخونم که در دانشکدمون به تعداد انگشتان دست دخترهای با حجاب و چادری هستند ( واقعا من که چادریم احساس تنهایی میکنم) اینجا برای من به عنوان یک بمب انرژی هست که هر هفته شارژم میکنه.
خواهش دارم که این کلاس را با شاگردانتون ادامه دهید.
( این کلاس را خدا روزی ام کرده و ادامه اش هم از خدا میخوام روزی ام کنه)
خیر ببینید
یا علی
کرج/ دانشجوی مهندسی معماری/ 23 ساله/ 91/9/21
خدا قوت!
نظرم در مورد عدم مشارکت خانم ها و آقایون نظرم تکراری هست ولی نظر من هستش.
1-چند جلسه ای میشه که موضوع تفکر بر انگیزی در کلاس مطرح نشده، من دوره دومی هستم، اوایل کلاس بحث رو با این که باید خودمون رو بشناسیم شروع کردید. بحث داشت خوب پیش می رفت ولی نمی دونم چرا ادامه ندادید!!
تا قبل از اولین رفتنمون به دانشگاه تهران کلاس پر نشاط تر بود ولی حالا اون نشاط قبلی رو نداره ( به خصوص از وقتی شما ورود مهمان رو به طور غیر رسمی آزاد کردید.)
2-علت دیگش این هست که شما سعی می کنید مثل یک پدر مهربون همه حرف ها و سوالای بچه ها رو گوش کنید و پاسخ بدید، سوال و دغدغه یه نفر سوال و دغدغه همه نیست، که این رو شما خوب می تونید تشخیص بدید.(به قول شما کلاس که جای گروه درمانی نیست) البته درسته که ما هم در کنار این سوال و جواب ها مطالبی رو یاد می گیریم و خیلی وقت ها این سوال و جواب ها خیلی وقت و انرژی کلاس رو می گیرن.
عذر می خوام پر چونگی کردم.
یا علی
21سال/دانشجوی مکانیک/کرج
بدون مقدمه اعتراف می کنم حق شما رو انطور که باید به جا نیاوردم.گرچه هر قدر هم تلاش کنم ذره ای از محبت های شما جبران نمیشه.
فقط خواستم بگم من در این مدت نه فقط در زمینه ی موضوعاتی که در کلاس صحبت میشد بلکه صرفا به خاطر حضور در کلاس و محضر شما خیلی از عادت ها و رفتارهای اشتباهم رو ترک کردم و از این بابت خدا رو شاکرم که به من این توفیق رو داد.
امیدوارم قصور ما رو به بزرگواری خودتون ببخشید و ما رو از این فضای معنوی و برکاتش محروم نفرمایید.
26 ساله-کارشناسی- تهران-21/9/91
سلام علیکم،
یک پیشنهاد تکراری::
حتماً برای بار چندم نکات جلسات گذشته، از جلسات سال ۹۰ گرفته تا جلسهي قبل رو مرور کنیم! حداقل به طور تصادفی چند برگ از دفترمان یا برخی از کامنتهای ذیل کلاس مجردها رو مرور کنیم. واقعاً مفیده!
جناب استاد! شما در کلاس تاثیرات مثبت منبرها و برنامههایتان در سیما را با تاثیرات مثبت این کلاس مقایسه کردید! با وجود اینکه تمام برنامههایتان خصوصاً منبرهایتان برایم خیلی مفید است، فکر میکنم تاثیرات این کلاس به مراتب بیشتر از سایر برنامههایتان است؛ و به خاطر انرژیهایی که میگذارید شاید طبیعی باشد.
خیلی ممنونم از استاد گرانقدرم و همکلاسیهای بزرگوارم که با درایتشون کلاس رو مجدداً پرشور و با نشاط کردید.
فکر میکنم یک سری از درسها فراموش یا کمرنگ شده بود! مثل منفعل نبودن، تاثیرگذار بودن، تبلیغ، مسئولیت شیعه وووو
حالا دیگه ما شدیم همون نیروی تازه نفسی که همتش رو دوباره جزم کرده،،،
۲۴ساله، دانشجوی ارشد، تهران
منی که تازه وارد کلاس مجردها هستم-نیم دوره دوم-توی این جلسات کم نسبت به بقیه نمیگم همه چیز ولی
خیلی از نگرش ها در من بوجود آمده،
خیلی چیزها اصلا برام دغدغه نبود ولی دغدغه شد،
خودم را مسئول این جامعه و دینم نمیدانستم ولی حالا خودم را مسئول میدانم
در یک جمله : من تغییر کرده ام!
نگار 20 ساله/دانشجوی مهندسی صنایع/ری(حرم حضرت عبدالعظیم)
یک اتفاق خیلی مهمی که در کلاسهای شما برام افتاد که فکر میکنم یکی از اهداف شما هم همین بود،باور ساده برگزار کردن مراسم ازدواج بود!
این صحبتتون انقدر استاد! روی من تاثیر داشته و من انقدر به پدر و مادرم این صحبت را با ادله و به بهانه های مختلف مطرح کردم که مادرم هم به اطرافیان نزدیک که افتخارشان جشن مفصل و جهیزیه اضافی دادنه منتقل کردند و تقریبا مراسم بیجا و جهیزیه اضافی و در کل خرج های الکی در خانواده ی ما یک امر ناپسند شناخته شده!!
همه ی این آموزه ها رو مدیون شما در کلاس مجردها هستم
نگار 20 ساله
حاج آقا واقعاً خسته نباشید از خوندن این همه کامنت!
استاد نمیدونید چقدر خوشحال میشم که میبینم شما ازوقت استراحتتون دارید برای رسیدگی به کامنت ها استفاده میکنید.(احساس خیلی مهم بودن بهمون دست میده---)
بابت تمام زحماتتون متشکرم
ببخشید بابت کم کاریمون و مشارکتمون توی کلاس ولی بدونین از عمد نبوده و سهل انگاری بوده و انشا الله جبران می کنیم
من به شخصه از وقتی اومدم کلاس مجردها کلی رفتارها و طرز فکرم عوض شده فقط تیتر وار راجع به چندتا از از کارهایی که تو عوض شدنم مشهود بود رو براتون مینویسم
1- کریم شدن توی زندگی و رد نکردن سائل
2- صدقه دادن به مقداری که به سائل کمک کنه نه با مبالغ کم
3- مداومت در خواندن سوره یس و هدیه دادن به صدیقه طاهره(س)
4- مدیریت زمان
5- بستن کامل فیس بوک
6- استفاده از زبان فارسی در پیامک و اکراه از استفاده در استفاده از زبان غرب در پیامک نویسی
7- ادامه تحصیل و کار به صورت جدی
8- مسئولیت پذیری
و...
باز هم ببخشید
24 ساله از تهران
جناب استاد دوست داشتم یک سری مطالبی را بیان کنم که شاید بعد خوندن این تعداد کامنت مقداری تکرای به نظر بیاد که البته شما مایل به دیدن واکنش و تاثیر کلاس و حرفا روی همه ما بودید پس :
هر فردی به عنوان یک انسان نیاز به اموزش و تربیت دارد . که با توجه به چهارچوب اعتقادیش یک سری اموزه هایی را از هر جایی سعی میکنه دریافت کند . شما برای ما یک استاد محسوب میشید که باتوجه به ان چهار چوبی که هم شماقبول دارید هم ما ، ما از نوع نگاه شما یاد میگیریم ، از حرف زدن شما یاد میگیریم ،از سبک رفتارتون یاد میگیریم ، از تفکراتتون یاد میگیریم ، ما چیزی را از شما کپی نمی کنیم ( حرف نادرست هم کلاسیمون ، دانشجوی شریف) ما باذهن خودمون تمام دیده ها وشنیده هامون را بررسی میکنیم و ثبت و ضبطشون میکنیم و بعد در رفتار و گفتارمون ازش استفاده میکنیم .
تربیت شدن ادما زمان میبره ، باورکنید جواب میده. انوقت ما میشیم ثمره وقت گذاشتن شما و تاثیرش را هم روی خودمون هم توی جامعه نشونتون میدیم .انشالله
دوره اول که امدیم تفاوت هامون قابل بیان بود(از نظر فکر) اما کم کم خودمون متوجه تغییرات مثبتی که روی هم دیگه میدیدیم میشدیم و میشویم . با ما ادامه بدید اموزش را هر چند به تعداد کمی برسیم.
استاد همه ی این حرفا واقعی هست از روی احساس نیست بلکه با تفکر بیان شده .
سپاس گذارم
23 ساله /کارشناس علوم تربیتی / تهران
این اتفاق بارها برام تکرار شده که در فعالیت های روزانه، کارها و تصمیم گیری ها، نکات و صحبت های کلاس به ذهنم میاد و کمکم میکنه که درست عمل کنم، یا بهتر صحبت کنم و یا اگر لطیفه ای هم باشه برام نشاط آور و لذت بخشه.
دلیل اینکه اسمش را گذاشتم اتفاق این بود که به یکباره و سر بزنگاه به دادم میرسه.
شاید فقط تجربه من نباشه !
23 سال - کارشناسی عمران - تهران
این چند روز خیلی به مباحث کلاس فکر کردم. با صحبت های شما در کلاس، متوجه شدم تا حالا در مورد مشارکت در کلاس اشتباه فکر می کرده ام و تازه فهمیدم منظورتون از "مشارکت در کلاس" چی بوده.
خیلی فکر کردم چی بنویسم براتون. به نظرم این آیه بهترین بیان باشه:
يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ (سوره یوسف/ آیه 97)
از خدای مهربان سلامتی تان را خواستارم.
از این که شاگرد خوبی نبوده ام و باعث ناراحتی شما شده ام شرمسار و عذرخواهم.
28ساله؛ فوق لیسانس فیزیک؛ تهران، کلاس مجردها
حق با شماست. می پذیرم که ما گاهی منفعل هستیم.
من خوابگاهی هستم. پدر ومادرم اینجا نیستند که برسند خدمت شما.
هر جلسه بعد از کلاس تا 2 روز بعد در مورد مباحث مطرح شده در کلاس با بچه های خوابگاه مفصل بحث می کنیم. در مورد مباحثی مثل احیای شب عاشورا من از آن روز به هر کسی که بیش از 5 دقیقه با او صحبت کردم، مطلب را انتقال دادم و به بعضی کسانی هم که دسترسی به ایشان نداشتم تلفن کردم و گفتم.
بسیاری از دوستانم مایلند که در کلاس شرکت کنند، اما بازه ی سنی کلاس شامل این عزیزان نمی شود.
من از تیرماه امسال به کلاس شما آمده ام. قبل از این امکان حضور در کلاس را نداشتم.اما تقریبا همه ی مطالب سایت شما و همه ی پرسش و پاسخ ها را گاهی چند بار در طول این 2 سالی که با سایت آشنا هستم؛ مطالعه کرده ام.
امیدوارم خداوند به شما توفیق و سلامتی دهد.
دعا می کنم که آموزش های شما بر ما که تا این سن منفعل بزرگ شدیم، اثر کند و کم کم از این انفعال خارج شویم.
یا علی
25 ساله/دانشجوی ارشد/امیرآباد
- دوستان همگی سعی درمشارکت حداکثری داشتن که میزان نظرات مثبت و منفی موید این مطلبه
- بنظر من اگر هر جلسه مانندجلسه32 که موضوع از قبل مشخص شده، موضوع مشخص بشه و از قبل عنوان بشه ، مشارکت بیشتر ما در جلسه رو بهمراه داره
24 ساله/مهندس شیمی/تهران
من از دور اول در کلاس حضور دارم (3جلسه دوره اول و 1جلسه دوره دوم غیبت داشتم)
ولی هرگز در کلاس صحبت نکردم و از تغییراتی که در من ایجاد شده حرفی نزدم
از این ظلمی که در حق شما و کلاس و خودم کردم عذرخواهی میکنم و بسیار
شرمنده ام
کلاس و شما استاد عزیز برای من یک قوت قلب به شمار میروید که انرژی یک هفته ام رو از شما میگیرم
از اینکه در یک جمع مذهبی حضور دارم بسیار خوشحالم و از اینکه موجب از بین رفتن نشاط شما و کلاس شدم واقعا متاسفم
26ساله/لسیانس کتابداری/تهران
پیشنهادم برای دور جدید اینه که با یه گروه کاملا جدید شروع کنید تا جوانان بیشتری از این کلاس بهره مند و افرادی تازه نفس و پاکار برای امور فرهنگی تربیت بشن. البته امیدوارم دور جدید به این زودی ها (حداقل تا پایان سال) شروع نشه و اون پیشنهادتون برای داشتن جلسات 6-7 ساعته ماهیانه عالی بود چون اینطوری به حال خودمون رها نمیشیم!
خدا قوت بابت خوندن این تعداد کامنت
26ساله/لسیانس کتابداری/تهران
1- خوشحال بودنم بابت تعداد زیاد کامنت ها رو نمی تونم پنهان کنم.
2- خوشحالم از این که می بینم حضور در کلاس و تداوم کلاس برای اکثر بچه ها مهمه.
3- من یک مشکل کوچیک دارم، این که نمی تونم احساسم رو فکرم رو اون طوری که هست دقیق نشون بدم و بگم. حتی تا قبل از این کلاس نمی تونستم خودم رو خوب توصیف کنم. اما الان می خوام این کارو انجام بدم
4- تقریبا یک ساله که عضو کلاس مجردها هستم(از اول دوره دوم). الان که به پشت سرم نگاه می کنم می بینم امروزم با یک سال پیش اصلا قابل مقایسه نیست. نه ظاهرم، نه رفتارم، نه حتی افکارم
5- قبلا نمی تونستم درست راجع به مسائل فکر کنم، تو این دوره یاد گرفتم دور و برم رو خوب ببینم، راجع به اتفاقات فکر کنم، تحلیلشون کنم، بعد موضع گیری کنم. درحالی که قبل از این اول، حتی برای هر اتفاق ساده جبهه گیری می کردم، بعد تازه شروع می کردم به فکر کردن!
6- تو کلاس یاد گرفتم که باید برای نتیجه گرفتن صبر کنم.
7- یاد گرفتم باید اجازه بدم حرف طرف مقابلم تموم شه، بعد من باهاش مخالفت کنم یا حرفم رو بزنم.
ادامه دارد
9- همیشه فکر می کردم شناخت یه نفر به عنوان همسر آینده، تقریبا غیرممکنه! اینجا یاد گرفتم که اول باید بفهمم خودم کی هستم و چی از زندگیم می خوام. و بعد شروع کنم به شناخت طرف مقابل (خدا رو شکر می کنم که تمام نکاتی رو که تو کلاس یاد گرفتم برام مفید بود و تونستم از همه ی اون ه استفاده کنم. به همین دلیل شاید بعد از ماه صفر قسمتم نشه که سر کلاس بیام، اما یه احساس همراه با بغض توی دلم هست که نمی خواد این اتفاق بیفته!! و نمی خواد این کلاس تموم بشه)
ادامه دارد
11- راحت صدقه دادن رو یاد گرفتم
و خیلی موارد دیگه.
12- و در آخر اینکه به خاطر کوتاهی خودم ازتون عذر می خوام و خواهش می کنم که یک فرصت دیگه به ما بدین. ممنون
ببخشید، خیلی طولانی شد
26 ساله، دانشجوی ارشد نرم افزار، کرج
فقط این که رفتار بچه های قدیمی کلاس رو درک نمی کردم از اینکه حاضر به تغییر ادامه کلاس مجردها نبودند!شما نگفتید حذف گفتید تغییر رویه .
خب واقعا مهمان های جدید اگر بخواهند ادامه بدهند نمی توانند با بچه های قدیمی در یک کلاس باشند سطح اطلاعات ما با بقیه دوستان کاملا متفات هست.
چه اشکالی دارد اگر دور سوم تشکیل شود و دور دوم به شکل دیگر برگزار شود؟؟؟
این طور هر دو گروه جدید و قدیم مستفیض می شوندو تداخل هم پیش نمی آید.
به نظرم صرف صحیح است ها و بعدی ها نباید معیار طرح یا عدم طرح یک مسئله بشه ...همیشه برداشت عرفی ملاک نیست.گاهی ما درست حرف هم رو نمی فهمیم و زود قضاوت می کنیم..
لطفا برای همه جوان ها...همه ی همه ی همه ی جوان ها دعا کنید...دعا برای خوشبختی...خوش وقتی...و خوش عاقبتی...لطفا از ته دل.
موفق باشید و سلامت
20ساله/دانشجوی حقوق/تهران
(برف پاک کن هم کاملا کنسل شد) ممنونم از مهربانی و دلسوزیتون، میدونستم هیچ پدری دلسوزی مثل شما دوست نداره ناراحتی بچه هاشو(شاگردان کلاس مجردها) ببینه!
خیر ببیند، ان شاءلله عاقبت به خیر و سعادتمند باشید.
خیلی خوشحالم کردید خدا دلتون رو شاد کنه.
ان شاءلله جبران میکنیم.
اجرکم عندلله
یا علی
شامگاه 91/9/22 / کرج/ دانشجوی معماری/ 23ساله
هر چی جلو تر میرم به میزان علاقه من نسبت به شما و کلاس بیشتر میشه...
هر چند ما مشقهامون و کامل ننوشتیم و بیشتر تماشاچی بودبم سر کلاس ولی واقعا از در کلاس میایم بیرون حس تازگی و طراوت میکنیم
کلاس کاراته تمثیل جالبی از کلاسه
اگر حاجی اینجا شل بگیره بعدا ما تو زندگی سفت میخوریم
اگر یه کم روی مسئولیت پذیری و نظممون بحث و فکر کنیم تا سازوکار کارآمدتری پیدا کنیم فکر کنم استاد هم از ما راضی تر میشه
توضیحی در مورد بتن مِگر خواسته بودید :
بتن مِگر بتنی سبک با عیار 150 کیلوگرم سیمان در متر مکعب به ضخامت 5 تا 10 سانتی متر است.
بتن مِگر یا همان بتن پاکیزگی به دو منظور مورد استفاده قرار می گیرد :
1- تسطیح و تمیز شدن سطح زیریرن آرماتوربندی و قالب بندی بتن اصلی فونداسیون
2- جلوگیری از تماس بین بتن فونداسیون و خاک زیرین بتن ( سلامتی یک بتن در گرو وجود آب کافی بتن در مدت زمان مورد نیازش می باشد که اگر بتن مِگر وجود نداشته باشد آب بتن توسط خاک کشیده شده و لایه تحتانی بتن به یک تفاله بی ارزش تبدیل می شود.)
23 آذر 91 - کارشناسی مدیریت بازرگانی - 23 ساله - تهران
این هفته واقعا با استرس گذشت .
از شنیدن اینکه جلسه بعد در دانشگاه تهرانیم هم خوشحال شدم ( چون افراد بیشتری می تونن با کلاسمون آشنا بشن و نشان از اهمیت کلاس داره ) ، هم ناراحت ( چون می دونستم به خاطر حضور مهمانان شما صحبتی از تصمیمتون برای ادامه کلاس نمی کنید و یک هفته بعد هم در استرس می گذشت ) .
اینکه شما در همین فضای مجازی جوابمون رو دادید و انقدر برامون ارزش قائل شدید بینهایت خوشحالم کرد . واقعا ممنونم ازتون استاد
25 ساله ، لیسانس معماری
شاید از این حرف ناراحت بشید اما واقعیته! تو کلاستون اکثریت بچه ها فکر نمیکنن میخوان ببینن شما چی میگید بگن اون درسته!!! که این مخالف اهداف شما برای ایجاد کلاس هست! اگه روند کلاس از این حالت در نیاد شما همیشه حرص میخورید! به نظرم مثل قبل موضوع هر جلسه از قبل معلوم باشه و از بچه ها بخواید رو یه سوالی فکر کنن و حتی اگه مخالف نظر شما هم هست ازش دفاع کنن نه اینکه فقط نظر شما رو سریع قبول کنن!! با تشکر
برای کاربر محترم "زهرا"
شما نوشتید " تو کلاستون اکثریت بچه ها فکر نمیکنن میخوان ببینن شما چی میگید بگن اون درسته!!! "
1. کلاستون؟!
شما کلاس رو از خودتون نمی دونید؟ (یا شاید اصلا عضو کلاس نیستید ولی دارید در موردش نظر می دید!)
2. اکثریت؟!
شما نظر اکثریت یک کلاس 600 نفری رو از کجا می دونید؟
یعنی شما حداقل با 301 نفر حرف زدید، آشنا هستید و از دیدگاه و طرز فکرشون آگاه هستید؟
3.فکر نمیکنن؟!
شما چرا به خودتون اجازه می دید که به ما شاگردین این کلاس توهین کنید؟
یه توضیح برای شما:
من و بقیه ی دوستانم سر این کلاس (که تعدادشون هم کم نیست) با دقت به صحبت هایی که می شه گوش می دیم، تحلیل می کنیم و نظر می دیم و هر قسمتی از کلام استاد رو که در موردش سوال داشته باشیم می پرسیم و تا به الان اکثریت صحبت هایی که استاد مطرح کردند رو با فکر و عقل پذیرفتیم.
آیا به نظر شما عجیبِ اکثریتِ کلام استادی که مبنای حرفشون آیات و روایات هست پذیرفته بشه؟
29 ساله - کارشناسی ارشد فیزیک - کلاس مجردها
(هرچند همیشه به اتفاقاتش فکر کردم ولی نگفتم که فکر کردم!)
سعی میکنم از این به بعد بیشتر بازیگر باشم تا یک تماشاچی صرف.
21.دیپلم.تهران
من (به عنوان یکی از شاگردان کلاس مجردها) از کلام خانم "زهرا" ناراحت شدم، توهین آمیزه.
ایکاش چنین نظراتی سر کلاس بیان بشه تا همون موقع در مورد بحث بشه!
در جواب خانومه زهرا باید بگم که ممکنه تعداد محدودی از بچه ها بدونه فکر کردن نظر بدن ولی این شامله همه ی بچه های کلاس نمیشه. لطفا محتاطانه تر در مورد دیگران قضاوت کنید. اتفاقآ بیشتر نظرات بچه ها حاکی از این هست که روی صحبت های حاج آقا فکر میکنن.(حتی سردرد بعضی از بچه ها بعد از کلاس نشانگر این موضوعه!) شاید بچه ها نتونن سریع فکراشونو انتقال بدهند ولی این نشانگر این نیست که بدونه فکر نظر میدن.
21ساله/دانشجوی مهندسی اجرایی/25آذر ماه 1391
1. استاد از وقتی با این کلاس آشنا شدم (خدا به دختر عمه ام خیر بده که کلاس رو به من معرفی کرد) و در اون شرکت می کنم تغییرات زیاد و ریشه ای رو در خودم احساس می کنم
2. من با دیدن جوان هایی که برای ساختن زندگی خودشون و جامعه شون تلاش می کنن به وجد میام و مشعوف می شوم.
3. من در گذشته جرأت و اطمینان کمتری برای بیان عقایدم داشتم اما از زمانی که به کلاس میایم با اطمینان و شادی بیشتری نظراتم را بیان می کنم و همچنین نظرات و رفتارهای خوب دوستانم را با شور و شادی بیشتری تأیید می کنم.
ادامه دارد...
4. به لزوم ارتباط با روحانیون پی بردم و از خدا می خواهم که در تمام مراحل زندگی ام یک راهنمای روحانی داشته باشم. و به همین دلیل در کنار درس های دانشگاه در کلاسهای حوزه علوم اسلامی دانشگاهیان شرکت می کنم و از این شرایط راضی ام.
5. خود را در قبال ساختن جامعه ام مسئول می بینم و فهمیده ام که تمام عمل ها و عکس العمل های من تأثیر مستقیمی در ساختن فرهنگ و عرف جامعه ام و لا اقل اطرافیانم دارد.
می دانم که من تنها مسئول این نیستم که فقط برا خودم یک حال روحانی و معنوی بسازم.
من با داشتن فرزندان خوب و تربیت صحیح آنها سهمی در تعیین شرایط آینده ی کشورم و یا حتی جهان دارم.
6. مسئله ی مهمی که بیش از همه ذهن مرا مشغول کرده این است که من برای داشتن ارتباط صحیح باید تلاش کنم و مهارت کسب کنم. این مسئله ای است که من در گذشته به آن نمی اندیشیدم و آن را ساده و بدیهی می پنداشتم.
ادامه دارد...
7. من از این کلاس آموختم که در جمعی که نامحرم وجود دارد درست صحبت کنم و قبل از صحبت کردن بیشتر فکر کنم.
8. من از این کلاس آموختم که روابطم را مدیریت کنم و خودم تعیین کنم که می خواهم با چه افرادی در چه حدی ارتباط داشته باشم و برای انتخاب دوست مناسب تلاش کنم.
ووو
استاد عزیز پدر و مادرم از شرکت من در کلاس راضی هستند و هرچند وقت یکبار پیگیری می کنند ...
زهرا زاغی.23 ساله.دانشجوی ارشد علوم کامپیوتر.دانشگاه صنعتی امیرکبیر.تهران.
من اولا بگم قصد توهین به کسی ندارم
ضمننا اگه میگم اکثریت چون بار ها تو کلاس دیدم یکی حرفی رو میزنه کسی مخالفت نمیکنه تا استاد مخالفت میکنن همه تایید میکنن!یا حرف غلط بوده که باید از اول رد میشده یا درسته که پس تشویق های تایید حرف استاد چیه!!!
من از عکس العمل جمع لفظ اکثریت به کار میبرم!
درست است که هنوز جرأت نکردم بیام پای میکروفن(در حال کار کردن روی خودمم) ولی خیلی رفتارام در حال درست شدن است، مخصوصا وقتی با دوستم راجع به کلاس وحرف های شما صحبت می کنیم و برداشت هایمان را با هم در میان می گذاریم .
پاینده باشید در پناه ایزد منان.
فاطمه آبکار. 23 ساله.دانشجوی ارشد مهندسی کیهانشناسی.دانشگا ه صنعتی امیرکبیر.تهران.
یادمون هست که این کلاس مثل خونه و همگی اعضای این خونن، و بزرگ خانواده پدرانه بچه هاش رو دوست داره بهشون امید داره و صد البته انتظار
دست مریزادکه امروز دوباره جوشیدین و به کلاس شور و حال دادین ،صدای بلند تائید هاو صف پشت میکروفنا تا نیم ساعت بعد از ساعت تعیین شده واسه اتمام کلاس شاهد حرفم ، امروز دوره اولی و دومی و میاندوره ای نداشتیم همه بودن همه با بصیرت بودن، همه با حمایتشون بودن، همه دوباره فقط شدن
کلاس مجردی امیدی
شاد باشید ومهربان
24ساله کارشناس ارشد حقوق خ تهران