بازدید
هفته گذشته حجت الاسلام شهاب مرادی، چهره دوست داشتنی ، خوش بیان و نام آشنا، میهمان موسسه تبیان بود تا به سوالاتی که شما کاربران عزیز درباره حد و مرز روابط دختر و پسر از ایشان پرسیده بودید ، پاسخ دهند . با صحبت های جذاب و دلنشینن گذر زمان را احساس نمی کردیم .در فرصت موسعی که ایشان در اختیار ما گذاشتند از خیل عظیم سوالاتی که برایمان فرستاده بودید ، دغدغه های مشترک شما را به صورت جمع بندی شده پرسیدیم و قول هم از ایشان گرفیتم که در فرصت های بعدی باز هم میهمان ما باشند. در ادامه با ما همراه باشید و نکات کلیدی ایشان ....
تبیان : اگر دختر و پسری به قصد ازدواج مدتی باهم دوست باشند اشکالی دارد ؟(البته با رعایت همه مواردشرعی)،شناخت قبل از ازدواج با این همه محدودیت چگونه حاصل می شود؟
بسم الله الرحمن الرحیم. به شما و همه کاربران سلام عرض می کنم.خوب است همیشه برای پاسخ به سئوالات و ابهامات مان ابتدا به ریشه های سوال و یا اصل درخواست هایی که در ذهن شکل گرفته است تولید ابهام یا تولید راه کار می کند، فکر کنیم. مثلا از قول این جوان عزیز از خودش بپرسیم: چرا به این باور رسیده ام که این "دوستی های" قبل از ازدواج ضرورت دارد؟ که به فکر برطرف کردن موانعش افتاده ام و ...؟ آیا چون تمایلات درونی شدیدی در ما وجود دارد. و این تمایل با کنترل و نظارت و وجدان در تعارض است؟ لذا این تضاد درونی قدرت تشخیص را به ما نمی دهد که بفهمیم این تمایل و خواسته، از ناحیه نفس من است یا تشخیص عقل من؟! بعد همین دو دوتا چارتای منطقی را ادامه بدهد...
بنابراین اگر پسری قصد ازدواج دارد و پیشنهاد آشنایی می کند. باید فوراً و رسماً به همراه خانواده اش خواستگاری کند. چرا که دختران زیادی به دلیل خواستگاری های غیر رسمی و سرِکاری حتی پس از ۱۰ سال انتظار، خسته و ناامید بخش قابل توجهی از فرصت های ازدواجشان را از دست داده اند. و این مسئله واقعا نگران کننده است.
پسری که واقعاً خواستگار است و قصد ازدواج دارد باید صداقتش را با رفتار قابل اعتماد خود ثابت کند. سوال اینجاست که چرا نسل حاضر این قدر به خود اطمینان غیرواقعی دارد؟ این معضل ریشه در رایج نبودن تفکر منطقی و عدم رواج گفتگوهای صمیمانه و منطقی در خانواده ها و عدم کنترل صحیح و مثبت احساسات و هیجانات و عواطف است. در همین مسئله انتخاب همسر موارد زیادی از این دوستی ها و معاشرت ها با تمام سیب هایش، بی نتیجه می ماند. اگر هر جوانی و هر خانواده ای به آمار نگران کننده طلاق (۱۳۷ هزار در سال گذشته) آمار حدودی خواستگاری ها و نامزدی های به هم خورده را هم اضافه کند در تصمیم گیری هایشان بیشتر تامل و دقت خواهند کرد و در روش ها و تدابیرشان بی مبالاتی ها و خطاهای مرسوم را کنترل می کنند. اما این چنین نیست همچنان جوانان ما گمان می کنند "هر انتخابی و هر تصمیمی چون از ناحیه خودآنها صورت می گیرد نه تنها درست است بلکه درست ترین است" در حالی که باید به مشاوره مراجعه کنند تا نقادانه به موضوع نگاه کنند. ...
بسیاری از خانواده ها صرفا به بهانه بد آمدن پاسخ یک استخاره، با ازدواجی مخالفت می کنند؛ -بنده کلاً با استخاره در امر ازدواج مخالفم- در صورت بروز تردید باید مشورت کرد و در صورت انزجار از طرف مقابل باید پاسخ رد داد .
تبیان : در مواردی که شرایط پسر فراهم نیست چه باید کرد؟
به فرض وجود دوستی و در شرایطی که وابستگی زیادی ایجاد شده باشد ، کمک کردن به این چنین دختر و پسری بسیار دشوار است. اما اگر هر کسی در هر شرایطی که هست تلاش کند مسائلش را معقول و منطقی ارزیابی کند می تواند بیشترین کمک و تاثیر را در زندگی خودش و دیگری داشته باشدو می تواند امیدوار باشد که به کامیابی و موفقیت بیشتری برسد حتی طعم عشق و علاقه و آرامش رابطه عاشقانه را بیشتر و بهتر بچشد. باید به این باور رسید که اموری که مدبرانه پیش نرود معمولا شکست و ناکامی در پی دارد. پسری که هنگام ازدواجش نیست -و این موقع و هنگام بیش از آن که تابع تقویم باشد تابع سیک زندگی و برنامه ها و شخصیت پسر است و معمولا بالای بیست سالگی این شرایط فراهم می شود- اگر اقدام به انتخاب همسر کند علاوه بر ظلمی که به دخترخانم می کند و موجب کاهش بیشتر شانس ازدواج او می شود موجب افزایش استرس نابجا و نهایتا سرخوردگی و کاهش عزت نفس و اعتمادبه نفس خودش را فراهم می کند. تلخ است برای پسری که نتواند حتی خواستگاری برود آن وقت خودش را درگیر موضع ازدواج کند و در عوان جوانی خود را در معرض دلخوری، گریه ها و گلایه ها و تدریجا سرکوفت های معشوقه خود قرار دهد. سخت است و بی تردید آسیب زننده!
هرچند باید نظام ارزش گزاری و جهت دهی به جوانان در تحصیل و اشتغال مرمت شود و معضل اشتغال برطرف شود اما باید باور کنیم که افرادی هستند که فقط به دلیل نادرست بودن تفکر به سعادت نمی رسند. چرا عقل ما را به خطا رهنمون می شود چون تحت تاثیر نفس و هیجانات و هواطف قرار می گیرد. چاره ای جز این نیست که عقل بر هیجان و عاطفه حکومت کند و هیجان را باید به وسیله عقل کنترل کرد. برای اینکه فرزندان در این مقطع بتوانند تصمیم های درستی بگیرند باید خانواده اش او را در کودکی آماده کند. انتخاب درست ، خوشبختی و سعادت ارتباط مستقیمی با خردمندی و عقل دارد. آموزش مهارت در شرایط بحرانی دشوار است؛ اما شدنی است. فرض کنید به یک رزمنده می خواهید مهارت های رزمی و جنگی بیاموزید .آیا این آموزش را در جبهه جنگ ارائه می دهید؟ مسلما پیش از حضور در بحران لازم است تا مهارت ها فرا گرفته شود.
تبیان :نقش جامعه چیست؟ آیا باید کنترل اجتماعی وجود داشته باشد؟ آیا هر گونه رابطه حذف شود؟
اگر از هر گونه رابطه دختر و پسر بازداری شود ؛در این صورت پنهان کاری به وجود می آید. چنانچه چت در شهرهایی که کنترل زیاد است بیشتر از شهرهای دیگر است (مثلا در یزد این پدیده از تهران بیشتر است ). پنهان کاری باعث می شود کمک های فکری ، عقلی خانواده ها کم شود. کنترل اجتماعی سالم یعنی اینکه ازدواج را آسان کنیم. مهریه ها را کم کنیم. تجملات را کاهش دهیم. مثلا بهتر است دختران فقط در یک شب جشن لباس عروسی بپوشند. این طور نباشد که یکبار در جشن نامزدی، یکبار در جشن عقد و بار دیگر در جشن عروسی این قضیه تکرار شود. حتی یک روز در خلال مباحث در درس خارج حضرت آقا در باب استثناء غناء در زف العرائس بر این موضوع تاکید فرمودند -با اظهار تأسف- که ما فقط همان جشن شب عروسی را معتبر می دانیم و از این رسومات نادرست اظهار نارضایتی کردند که چرا برای یک ازدواج چندین مجلس برگزار می شود. ملاحظه می فرمایید که حتی کسانی که توان مالی مناسبی ندارند این رسوم را بیشتر محافظت می کنند. به هزار دردسر خودشان را می زنند که مثلا عقب نمانند در صورتی که در فرهنگ اسلام برای عروسی فقط یک ولیمه توصیه شده است . لذا باید به رفتارهای نادرست اعتراض و آنها را تقبیح کنیم و مایه بی کلاسی بدانیم. تا سطح سلیقه عمومی افزایش پیدا کند. و در نگاه عمومی خصوصا نگاه جوانان، دختران غربتی و بی کلاس را با صفاتی مثل مباهات به جهیزیه زیاد و مهریه های بالا بشناسند تا عموم افراد از این رفتارهای جاهلانه به جای افتخار، خجالت بکشند . مثل آدم هایی که هندزفری بلو توثی را حتی در رختخواب هم از گوش خود برنمی دارند. و در این ارتقاء سطح سلیقه و انقلاب فرهنگی دانشگاه ها سهم به سزایی می توانند داشته باشند که متاسفانه بیشتر درگیر سیاست هستند.
تبیان : با توجه به وجود چنین فضایی در جامعه دختر و پسر مقیدی که ارتباطی با هیچ نامحرمی ندارند؛ چطور می توانند از این رفتار و اعتقاد در میان هم سن و سال های خود دفاع کنند ؟
متاسفانه در مدرسه و دانشگاه این دختر و پسرهای پاک و خردمند را مورد تمسخر قرار می دهند. مدرسه و دانشگاه که برای آموزش این مسائل مسئولیت ذاتی دارند،چقدر از این عزیزان حمایت فرهنگی و فکری می کنند؟ حمایت ملموس و موثر! و چقدر در هدایت کسانی که رفتارهای مطابق با عفاف و خردمندی را هوو می کنند؛ اقدام موثر می کنند؟ فیلم های سینمایی ؟ برنامه های تلویزیونی و... جالبه که خیلی ها مخاطب خود را جوان گریزپا می دانند تا جوان عفبف و به فکر جلب آنها و نوعی باج دادن به آنها هستند.
نقش آموزش هویت جنسیتی و رفتار متناسب با هویت دینی و ملی و احترام به کودک و نوجوان را باید جدی تر گرفت.
غیرت را در خانواده باید نهادینه کرد. اگر دختر در فرهنگ اسلامی عزیزتر است پس در خانواده باید به او امتیاز داده شود. اگر قرار است پسرانمان را مردانه تربیت کنیم؛ باید با روش های تربیتی این موارد به صورت عملی به آنها آموزش داده شود و بستر این آموزش ها در خانواده است.
تبیان : آیا این دوستی ها در میان خانواده های متدین کمتر است؟
هنوز مشخص نیست که این دوستی ها تابع چه عواملی است. سئوال من از شما این است، آیا در خانواده های مذهبی ازدواج وجود ندارد ؟ بچه دار نمی شوند؟ به هر حال این افراد هم نیاز درونی دارند.
در تعریف خانواده دینی بهتر است بگوییم ؛ خانواده ای که سلامت دینی، روحی و روانی فرزندان را تامین می کنند تولید رامش می کند قطعاً رفتار فرزند به خرد و تدبیر، دوراندیشی و زیرکی نزدیک تر و سیب پذیریشان کمتر است. لذا به یاد داشته باشیم تدبیر تأثیرات خوبی در روابط می گذارد. اما قضاوت روی یک خانواده -که مذهبی است یا غیر مذهبی- اگر بر اساس ظاهر و ادعاها باشد به جای بینش و روش و عملکرد تربیتی ن خانواده، من اساسا این تقسیم بندی را قبول نمی کنم.
تبیان : روابط دختر و پسر یا زن و مرد در محیط کار باید چگونه باشد؟
روابط کاری از روابط دوستانه،انس گیرانه و عاطفی باید جدا شود. بخشی از سلامت این روابط در فکر و بخشی در رفتار است . باید چهار اصل، وقار ،احترام، عفاف و حجاب و شغل مداری، برای سالم بودن رابطه از جهت هوی و هوس مد نظر قرار گیرد. بنابراین هم عفت فکری لازم است هم عفت رفتاری.
تبیان : آیا همیشه راه حل مسایل غریزی و جنسی ازدواج است؟ نقش خود انسان ها در پاکدامنی چیست؟
ازدواج بسیار مهم است اما لازم است مد نظر داشته باشیم که ازدواج عصمت نمی آورد.- چه دائم و چه موقت- بلکه ازدواج و تشکیل خانواده با تاثیرات فراگیر و چند جانبه کمک کننده بوده و خودداری و تقوی را تسهیل می کند. اما در هر حال باید عفیف بود و باید صبر کرد خصوصا اگر ازدواج مقدور نیست والیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله باید صبر کنند و پاکدامنی .
باید صبر را تمرین کرد و اگر صابر نیستیم خودمان را به صبر بزنیم تا کم کم صابر شویم تصور کنید روز اولی که رانندگی یاد گرفتید تسلط کمی داشتید. اما پس از مدتی حتی به همراه رانندگی، با همراهان صحبت می کنید و گاهی به مناظر هم نگاه می کنید و بدون درگیری و دقت دنده عوض می کنید و بدون استرس و فشار ماشین را هدایت می کنید و شاید برخلاف قوانین با موبایل ...بر خلاف روزهای آغازین رانندگی و آموزش .
آموزش و تمرین صبر هم همین طور است.خویشتنداری و صبر با تمرین ملکه ذهن می شود و دیگر بسیاری از مسائل به ذهن خطور هم نمی کند. بنابراین سیستمی که شرافت را تقویت می کند وجود عزت نفس در افراد است . احساس کرامت و شرافت شخصی ، انسان را از بسیاری از موارد و خطرات اخلاقی دور می کند.