پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۸۹/۰۹/۰۳ ۱۵:۵۵:۴۱
سلام.
من 24 ساله هستم و در سال87 بدنبال خوابي كه ديدم و تعبير شد در عمره دانشجويي شركت كردم خيلي از اين انتخاب خوشحال بودم و به خودم مي باليدم.مدتها بود ناراحتيئي داشتم كه مدام موجب تجديد وضوي من ميشد و من ازاين بابت خيلي ناراحت بودم قبل از عزيمت به پزشك متخصص مراجعه كردم به طوري كه وقتي مشرف شديم من در حال استفاده از دارو بودم اما در مكه و مدينه روزي نبود كه من هق هق نكنم و گريه نكنم به خدا مي گفتم منو تااينجا آوردي كه فقط حسرت بخورم ؟!مدام در وضوخانه هاي مكه و مدينه مشغول تجديد وضو بودم و را مي رفتم و گريه ميكردم آخه خدا چرا؟ حتي تو به جا آوردن اعمال هم شك داشتم و به سختي بجا آوردم خيلي ضربه ي روحي بزرگي بهم وارد شد خيلي...
مجدد به دنبال درمان رفتم كمي بهتر شدم ولي دكتر گفت داروهارو قطع كن درمان كلمل شده ولي هنوز هم همون مشكلات رو دارم. يه مدت هم دچار بيماري وسواس شديد شدم مدام لباسهامو عوض مي كردم كه مبادا نجس باشند و وضوي من باطل باشه مدام خودمو ميشستم كارم به روانپزشك رسيد و داروهاي اعصاب و خواب و بي حالي اما دوام نياوردم و داردها رو قطع كردم الان كمي بهترم ترس دارم ترس از مقبول نيفتادن عبادات و ..
بعدازاينكه كلاسهاي آمادگي مكه رو مي رفتيم با تلفظ صحيح نماز كه آشنا شديم خيلي تو اداي كلمات دقت ميكردم يه 5و6 ماهيه كه تو تلفظ ه در اهدناالصراط المستقيم مشكل دارم خارج از نماز بخوبي تلفظ ميكنم اما در نماز نه مثل ح تلفظ ميكنم از ته حلق و چون فكر ميكنم تلفظ اهدنا با ح معناش عوض ميشه علي رغم رضايت باطنيم نمازمو ميشكنم بارها و بارها تا تلفظم درس بشهوالتماس ميكنم كمكم كنيد و راهنمايي.خواهش ميكنم.
شهاب مرادی
سلام/ ابتدا یادداشت های وسواس را بخوانید.