پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۹/۰۸/۱۴ ۱۰:۰۶:۵۴
سلام.خدارو شکر که هستيد.آقاي مرادي پيامهارو تا جايي که وقت داشتم خوندم ولي حرف من هم شبيه داشت هم نه.18سالمه.مجرد.حدود 1ساله با پسري تلفني ارتباط دارم.بگذريم از علت شروع که تکراريه.از هم خيلي دوريم.اوايل فکر ميکردم علاقست اما حالا فهميدم وابستگيه.حاج آقااز باطن قضيه:ميدونم اشتباه کردم ميدونم نديده ونشناخته نميشه ميدونم خطا کردم و دلبستگي نبود و وابستگي بود.از ظاهر قضيه:حاج آقامن بدي زياد دارم ولي اون کفر ميگه بي نمازه ميگه با توام ولي بامن نيست.بامن خيلي فرق داره.اوايل انگار کور بودم.همش کارمون جنگ ودعواست.به وعده خواستگاري اومدنش هم عمل نکرد.بماند که حالا ميدونم اگه بيادم محال والدينم قبول کنند.حالاميدونم مبارزه با وابستگيم خيلي سخته ولي من مي تونم قطعش کنم ولي يه چيزي مانعم ميشه:ازش ميترسم.آخه براي تولدش هديه پست کردم.من ساده آدرس خونمون روي بسته نوشتم.اون آدرس داره.مي ترسم تموم کنم بياد وآبرومو پيش همه ببره وشرمنم کنه يا برام دردسر درست کنه.ولي اصلا ترسم رو بهش نشون ندادم.نه عکسي نه فيلمي.خسته شدم.مثل...پشيمونم.چه کار کنم؟؟؟
شهاب مرادی
سلام/ یک کلام ترست بی جاست. این رابطه را قطع کن و شماره تلفن و آدرس چت را تغییر بده و  اگر مزاحمت ایجاد کرد -که حتما نمی کنه- از مراکز مشاوره پلیس کمک بگیر. کارشان را خوب بلدهستند.
ز.صابر
19109 بازدید 55 امتیاز