پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۹۰/۰۸/۱۳ ۱۱:۳۱:۳۴
با سلام و خسته نباشيد. من امشب براي اولين بار شما را در برنامه پارک ملت ديدم. صحبتهاي خوب شما مرا به اينجا کشاند. لطفا مطالب پس از اين مخفي بماند. من دختري 22 ساله دانشجوي کارشناسي ارشد ... ... خصوصی... احساس مي کنم خيلي خيلي عاقلانه تر از سنم فکر مي کنم.اين موضوع باعث شده است که براي زندگي آينده ام معيارهاي زيادي داشته باشم و به هيچ عنوان نمي توانم از آنها بگذرم. در حالي که خانواده ام اصرار دارند که به خواستگاري که مي آيد پاسخ بدهم. ديدگاه آنها اين است که ممکن است ديگر موقعيت ازدواج برايم پيش نيايد . حال من از طرفي بايد با خانواده ام با چنين طرز تفکري کنار بيايم، از طرفي نمي دانم با معيارهايم براي زندگي چه کنم.آيا ممکن است که هميشه تنها بمانم؟! اختلاف سن زياد من با پدرمادرم، صحبت کردنم را با ايشان بي فايده مي کند. خوشحال مي شوم اگر راهنمايي ام بفرماييد. ببخشيد طولاني شد، از هيجان پيدا کردن شخص بامنطق و خوش صحبتي مثل شما بود.
شهاب مرادی
سلام/ نگرانی آنها به جاست و اما شما؛ تمام معیارهایت را بنویس و با خودت سبک سنگین کن و یک لیست نهایی تهیه کن. تاکیدم بر نوشتن روی کاغذ را جدی تلقی کرده و عمل کنید. فهرست نهایی را با یک مشاور حضوری مطرح کنید و پس از کفایت مذاکرات و مشاوره؛ در صورت لزوم نتیجه را برایم اینجا بنویس تا من هم نظر بدهم. شاید اهمیت مراجعه به یک مشاور را ندانید و بگویید که خب برای خود شما می نویسم اما دیدن شما و چک کردن رفتار و عکس العمل ها و هزار نکته باریکتر ز مو در مراجعه است که شاید مغفول واقع شود.
در مورد شخص مشاور پیشنهاد مشخصی ندارم یکی از خانم های مشاور زندگی بهتر که بشه ازشون زودتر وقت گرفت.
متفکر
17614 بازدید 52 امتیاز