پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۹۰/۰۴/۰۷ ۰۳:۲۷:۳۱
با سلام
من ديشب در كلاستون شركت كردم و بايد بگم كه اون ساعتايي رو كه در محضرتون بودم رديف دوم نشسته بودم نفس كشيدن بسيار دشوار بود دستام رو مهم گره كرده بودم و از فشاري كه به خودم ميومد بي خبر. خوب متوجه حرفاتون مي شدم.. باورم نمي شد و فكرشم نمي كردم انقدر كلاس سنگيني باشه حداقل براي من چون چيزايي رو كه اين همه مدت فقط شنيده بودم اين بار ديدم
توي تلوزيون وقتي شما رو شناختم، كه گفتين كل امر يحتاج الي العقل و العقل يحتاج الي الادب. بعد از اون صحبتاتون انگار گوشي دستم اومده باشه خيلي رو خودم لحنم و همه چي كار كردم
حاج آقا شما خيلي مظلوم هستيد من ديشب سر كلاس فهميدم كار شما خيلي صبر مي خواد
واقعا راست مي گين از همه ي حرفاتون يه منظوري دارين من 23 سالمه معلم زياد ديدم اما ديروز فهميدم معلم كيه ؟ شما خيلي دلسورز هستين باور هاي من داره رنگ و بوي ديگه اي رو مي گيره و من مديون شما هستم اميد وارم تا آخر اين سفر زندگيم هر جا كه باشم شاگرديتونو بكنم و نتيجه ي تلاشتون ... كار شما نجات انسانهاست راستي متوجه ترفند هايي كه سر كلاس براي تربيت و امتحان صبر بچه ها مي زدين شدم و ياد يه بزركي افتادم كه جلسه ي اول كلاسش ... تا كسايي كه واقعا قبولش ندارن برن و اونايي كه موندن چي شدن...
زياد نوشتم ببخشيد اگه مي شه مشقا رو بازم توضيح بدين.
خدا نگهتون داره باباي مهربون و سختگير
شهاب مرادی
سلام/ دو تا بود یکی در مورد محاسبه خودتون هر کس خصوصی برای خودش بنویسد و به من هم حتی نشان ندهد و در جلسه بحث با همان شیوه که گفتم. دو مشق شب که در یادداشت هاست را پیدا بفرما و بخوان و ...
یاعلی