پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۹/۱۲/۱۲ ۲۲:۵۵:۰۶
سلام حاج آقا اميدورام كه خوب و سلامت باشيد . امشب داشتم كتاب “هر لبت يك كبوتر سرخ است” از غلامرضا طريقى رو مى خوندم، يه غزلى درش داشت به نام \"منزوى\". ياد اون روز افتادم كه از حسين منزوى برايمان خوانديد ... : داغ پاره اى براى «حسين منزوى» جهان در هجر «شمس»ى «مولوى» شد ! همان كه گفته مى شد مى شوى شد اجل مجموعه شعر تو را بست غزل يك بار ديگر «منزوى» شد ! محتاج دعاييـــم . خدا حافظ شما باشد .
شهاب مرادی
سلام/ معین جان دلم براتون تنگ شد برای تو و مصطفی و میثم و علی و ... غیر از اون شب شعر و غزل
یاد شب عاشورا و تخته فولاد افتادم. به زیارت شهدا رفتید مرا هم دعا کنید.
ـمعين
10809 بازدید 18 امتیاز