پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۸۹/۱۱/۰۱ ۰۴:۱۰:۲۳
سلام من گاهی در جمع دوستام با لهجه های مختلف حرف می زنم و اصلا قصدم مسخره کردن و تحقیر کردن نیست. لهجه ها را دوست دارم و این را برای خودم یک هنر می دانم و دوستانم هم خوششان می آید یکی از دوستام می گه این غیبته نظر شما چیه؟ نظر اسلام؟
شهاب مرادی
سلام/ غیبت نیست. اتفاقا آقا در درس خارج فقه در بحث غیبت به این شرح این موضوع پرداختند. متن کامل بیانات معظم له را بخوانید:
«متأسفانه یك كار زشتی در بین مردم رایج است كه از لهجههای بعضی از ولایات تقلید میكنند؛ این آیا غیبت محسوب می شود یا نه؟
حالا این را هم من به شما عرض بكنم؛ غالب این شهرهایی كه لهجههای آن ها تقلید میشود، شهرهایی هستند كه دارای مردم غیرتمندی هستند كه در حوادث مهم صد سال پیش، در مقابل دشمنان و مهاجمین ایستادهاند. این تصادفی نیست. این تقلید هم سابقه ندارد؛ یعنی توی هیچ یك از این كتابهای ادبی و طنز و غیره، ما ندیدیم كه یك حرفی باشد كه نشان دهندهی تقلید لهجه باشد. این مالِ همین اواخر است؛ یعنی مثلاً از صد سال پیش به این طرف؛ یعنی از وقتی كه كشور ما در مواجههی با این دشمنیها قرار گرفته. یكی از مناطقی كه ایستادگی سرسخت كرده، مناطق شمال است، منطقهی گیلان؛ یكی از مناطق، منطقهی خراسان است؛ یكی از مناطق، مناطق آذربایجان است. اینها آن جاهایی هستند كه مردمش سرسختی و سلحشوری نشان دادند؛ اتفاقاً سعی شده است كه همینها از لحاظ لهجه در بین مردم سبك بشوند. یعنی تقلید میشود. پس ضمناً در پرانتز، به این نكته هم توجه داشته باشید.
این مسلماً حرام است. در حرمت این عمل هیچ شكی نیست. لكن غیبت نیست. چون قیودی كه در غیبت ذكر شد -كه مقوّم معنای غیبت محرم شرعی است- در این جا وجود ندارد. یكی از قیود، مستور بودن بود. خب، این مستور نیست. علاوه بر این كه عیب نیست اصلاً. كسی این را به عنوان عیب ذكر میكند، ولی اصلاً عیب نیست! بنابراین وقتی عیب نبود، پس غیبت نیست. مثل این است كه مثلاً بگویند: آقا عمامه سرش است؛ این «عمامه به سر بودن» عیب نیست. ذكرش بنابراین غیبت نیست. علاوه بر این كه امر ظاهری است، امر واضحی است. پس تعریف غیبت بر این صدق نمیكند. اما مسلماً حرام است. این از باب تمسخر و از باب استهزاء و اینهاست. اینجا دیگر فرقی نمیكند كه علی نحو عام استغراقی مورد نظرش باشد؛ یا نه، مثلا فرض كنید فرد خاصی را مورد نظر قرار بدهد و لهجهی یك شخصی را –به عنوان اینكه لهجهی او، لهجهی عموم است- تقلید بكند. این صور مختلفی دارد. همهی اینها محرّم است. منتها تفاوتش این است كه اگر غرض او لهجهی عموم باشد، این میشود اهانت به همهی آن جمعیت؛ كه خب طبعا آثار خاص خودش را دارد. مثلا فرض بفرمایید اگر بخواهد استحلال بكند، بایستی از یكایك اینها استحلال بكند. آنجایی كه یك نفر باشد، نه، از یك نفر استحلال میكند. این بحث عیبجوئی است.
اگر چنانچه نه، تمسخر وجود نداشت، این از محل كلام خارج است. گاهی از این تقلیدها انجام می گیرد، اما هیچ قصد تمسخری هم نیست. یك وقتی چند سال قبل از این، در رادیو یك گویندهای تقریبا تمام لهجات ایران را در یك برنامهی رادیویی بیان میكرد! بعد هم ما آن شخص را دیدیم. گفتیم بالاخره تو كجایی هستی؟! چون هم تركی را مثل خود تركها حرف میزد كه ما میفهمیدیم، هم مشهدی را مثل خود مشهدیها حرف میزد! نفهمیدیم بالاخره كجایی است، نگفت آخرش هم كه كجایی است؛ گفت من ایرانی هستم. پس بنابراین گاهی تقلید لهجه به عنوان تمسخر نیست. كما این كه تقلید لهجهی یك فرد هم به عنوان تمسخر نیست. یك عمل شیرینی است. خود آن فرد هم گاهی مینشیند و تماشا میكند كه تقلیدش را دارند میكنند. خودش هم می خندد، خوشش می آید. پیداست كه پس تمسخر نیست. این از محل كلام خارج است. آن جایی كه قصد، استهزاء باشد، تمسخر باشد، آن جا میشود محرّم.»
منبع