پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۹/۰۹/۲۰ ۰۱:۴۴:۳۱
سلام دختري هستم 20ساله؛10ماهي ميشود که عقدکردم ودچاره يکسري مشکلاتي شدم 1.نسبت به همسرم خيلي بي تفاوت وبي محبت شدم شدم وزندگي با اونو بي روح و بي رنگ ميبينم. 2.نسبت بهش شکاک شدم. 3.باهاش بدتخلاقي ميکنم وتيکه بهش ميندازم وباهاش جروبحث ميکنم ومن ادمي هستم که خيلي زود عصبي ميشم 4.باهاش ناسازگار شدم دوس ندارم بهم زنگ بزنه وحتي بعضي وقتا نمي خوام صداشو بشنوم 5.هروقت مشکلي پيدا ميشه ياحتي قراره جايي بريم وياتصميمي که داريم وقراره انجامش بديم به مامانش ميگه واين منو خيلي عصبي ميکنه وهرچه قدرم بهش ميگم که نذار کسي بفهمه اعتنايي نميکنه واين منو سردترميکنه 6.اصلادوس ندارم به حرفاش گوش کنم واصلابرام مهم نيس 7.به اين نتيجه رسيدم که خانوادم مهمتر هستند 8.چندماهي ميشه که يه آپارتمان برداشته باهزارويک نظرونياز قستي[قسطی]؛5تاقسايش [قسط هایش] عقب افتاده بهم پيشنهاد داد که سرويسا که سره عقدبهم دادو بره بفروشه تاقستاش کمتر بشه من به خانوادم گفتم اونا گفتند حق نداره که اين کاروبکنه و منم بهش گفتم نه اونم ديگه حرفي نزد 9.خيلي باهم دعواميکنيم؛وقتيم دعواميکنيم يا من گوشيوبدون خداحافظي قطع ميکنم يا اون 10.من درنماز خواندن کاهل شدم اما اون نه؛.اونم منوخيلي سرزنش ميکنه 11 .اون وضع ماليه خوبي نداره در واقع ازصفرشروع کرده فقط يه دوچرخه داره که اونم حدود يه هفته اي ميشه که دزديدند چيکار بايدبکنم حاج آقا به خدا سردشدم نسبت به زندگي زناشوهري گفتم ازدواج ميکنم که گناه نکنم اما انگاربدترشده نسبت بهش بي اعتناهستم وهمش بهش غرغرميزنم به خدا خسته شدم
شهاب مرادی
سلام/ دخترم این مشکل که نگران کننده هم هست بیشتر ناشی از عدم آگاهی تو اصول و فنون زندگی مشترک است. بیاموز
و بیش از هر موضوعی فرا گرفتن مهارت گفتگو و مذاکره را در اولویت کارهای فوری ات قرار بده.
با این سطح آگاهی و مهارت با هر کس دیگری هم ازدواج می کردی اوضاع اگر بدتر نبود حتما خوبتر هم نمی شد.

زهرا
21209 بازدید 81 امتیاز