سلام استاد
در سرچي كه كردم جواب متناسب با سوالم پيدا نكردم!
اصل مطلب:
مدتي است به پسر عمه ام علاقه مند شده ام البته نه علاقه كور كورانه، و از حجب و حياي ايشان و حرفاي سر بسته ايشان متوجه شدم كه ايشان هم علاقه دارن البته ماهيچ رابطه اي جز ديدار خانوادگي با هم نداريم البته گاهي پيامكي به هم ميدهيم با همون ظوابطي كه شما در ياداشت پيامك مطرح كردين كه مادرم از ريز و درشت اونا هم خبر داره، ي مشكل اساسي در اين بين وجود داره و اونم مادر اين آقا كه همون عمه بنده باشه است اين خانم اصلا حالت طبيعي نداره يعني هميشه با همه درگيره و از همه بدگويي ميكنه حتي از عروس بزرگش كه خصلتهاي خوب درش خيلي بارزه و حتي عمه ام در گذشته باعث كدورت هاي زيادي شده و.... و ي حالت هاي خود كتك زني و غش كردن در برابر حرفايي كه مطابق ميلش نيس و از اين قبيل كارها حتي حج واجب هيچ تاثيري در خلق و خوي ايشان نذاشته و به همون دورغ گويي ها و رفتارها ادامه مي ده در ضمن من 23 ساله و پسر عمه ام 26 ساله است و هر دو تحصيل كرده ايم، حالا مي خوام ببينم با وجود ي همچين مادري اين ازدواج توصيه ميشه يا نه و يا اگر نياز به مشاوره حضوري هست بهم بگين لطفا منتظرم نذارين نمي خوام اين علاقه اون قدر بزرگ بشه كه به ي مساله بغرنج تبديل بشه اگه به صلاحم نباشه ازش بگذرم بهتره، ببخشيد زياد شد
ممنون از راهنماييتان
التماس دعا
يا حق
شهاب مرادی سلام/ 1. بد نیست یادداشت "جناب سروان" را بخوانید.
2. تا آنجایی که بشه ازدواج فامیلی را اصلا توصیه نمی کنم.
3. او خواستگار نیست! دخترخانم ها! حتی یک ریال هم برای ایما و اشاره و کنایه طرف مقابل ارزش قائل نشوید و فقط خواستگار رسمیِ واقعی را جدی بگیرید.
و پاسخ های بسیار و یادداشت هالی مرتبط را بخوان.
