پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۸/۱۲/۰۲ ۰۰:۱۹:۳۷
سلام اميدوارم پيامم رو بخونين.من دختر 23 ساله اي هستم که دست روزگار مادرم رو 2 ساله ازم گرفت و پدرم 1 ساله که با زني ازدواج کرده.در کل زن خوبيه.من کمي سختمه کنار امدن با اين وضيعت و ميخوام ازدواج کنم.کمو بيش خواستگار دارم ولي بعضياشون بعد يه جلسه که منو ميبينن ديگه خبري ازشون نميشه.من قيافم معموليه و اين اتفاقا بدجور روحيمو خراب ميکنه.من نميدونم چيکار کنم چرا خدا با من اينکارو ميکنه.در ضمن من نمازم و کامل نميخوندم ولي الان ديگه ميخونم.شما بگين من چيکار کنم؟قيافم و که خودش داده پس چرا اينکارو با من ميکنه چرا؟
شهاب مرادی
سلام/ 1. برای فرار ازدواج نکن.
2. قرار نیست این خانم جای مادرت را بگیره یعنی مادرت Delete بشه و این خانم بیاد جاش، نه! اصلا این جوری نیست مادرِتو الی الابد (برای همیشه)، مادر توست (حتی اگه تو آسمونهاست) و این خانم به جای خودش اومده یعنی همسری  پدرت که به برادر تو محرم میشه و تو هم مثل دخترش میشی و بهتره که به ایشون حسابی احترام بذاری و با او کنار بیایی و همگی این عروس خانم را مراعات کنید.
و کاری کنید که پدرت احساس گناه و خیانت نسبت به مادرت نکند!
حُسن خلق ، همه چیز را درست میکند.
3. چیزی نشده! قاعده ی خواستگاری اینه . مگه نمی دونستی؟؟؟ میان و میرن و فقط یک نفر ...
 ازدواج و انتخاب همسر به خیلی از امور بستگی دارد و ربطش به شخصیت و خُلق و خو و رفتارشما بیشتر است تا ظاهر
اوا
10143 بازدید 37 امتیاز