پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۶/۰۲/۱۰ ۰۰:۳۸:۴۹
حاج آقا سلام خيلي به كمك نيازمندم. الان كه دارم متن را مي نويسم از گريه دارم خفه مي شوم.بعد از خدا تنها كسي كه فكر كنم مي توانم باهاش درد دل كنم شمائيد . شما را خدا پاسخ دهيد به كمكتان نيازمندم.من و شوهرم حدود 16 سال است كه زندگي مشترك داريم و سه فرزند (پسرها 14 سال و 9 و دختر 6)داريم. هر از گاهي مشكلاتي داشته و گهگاه بحث خيلي بالا هم گرفته ولي هميشه به نوعي حل شده با گذشت طرفين. (رويهم رفته زندگي خوبي داريم.)ولي اينبار نمي دانم چه كنم .او 9سال است كه در دانشگاه تدريس مي كند . با دانشجو ها رابطه دوستانه اي دارد كه هيچوقت ايجاد مشكل نكرد تا اينكه حدود يكماه پيش از مشكلات خانوادگي يكي از دوستانش كه مي گفت ، وقتي از او پرسيدم ما كه اين مشكل را نداريم كمي دو پهلو صحبت كرد و من را مشكوك كرد .هر از گاهي با شوخي مي گفت يكي از دانشجويانم مي خواهد تو را ببيند و به خانه ما بيايد.من مخالفت كردم . ده روز پيش يك شب ساعت يازده ونيم همان دانشجوي دختر به موبايل تماس گرفت تا درباره درس سوال كند. كمي بيشتر مشكوك شدم، وقتي با همسرم صحبت كردم گفت چون وي پدرش را از دست داده و درسخوان است به او بيشتر محبت كرده ام.يكبار از روي تصادف گوشي كه زنگ پيام زد من نگاهي انداختم و چون همان شماره (اسم)را ديدم با همسرم صحبت كردم مجدد گفت شما خيالاتي شده اي و هيچ موردي نيست .رابطه مان خوب شد تا ديروز كه از روي كنجكاوي بعد از اينكه چند پيام را پاك كرد گوشي را چك كردم و چند پيام با اسم كوچك آن خانم و اينكه ديگه به من استاد خطاب نكن و شما خودت گلي ديدم.غير مستقيم از همسرم خواستم تا برايم صادقانه بگويد اگر احساسي به كسي دارد يا تماسي با كسي دارد و وي چند بار انكار كرد و تا گفتم پس مشكلي نيست كه پيامهايت را ببينم گفت اين كه تو كار مرا چك كني خيانت است .تمام ديشب را نتوانستم بخوابم هر چه دعا و نيايش مي دانستم در شب زنده داري ام بكار بستم. دو بار همسرم به سراغم آمد و گفت هيچي نيست به هر حال من مرد هستم و حتي امامهاي ما چند زن داشته اند پس اين طبيعي است كه كمي توجه به او داشته است.ولي فقط در حد مسائل درسي با كمي صميميت است چون وي پدر ندارد. ولي من نمي توانم باور كنم راست مي گويد . به او گفتم با بچه ها از او جدا زندگي خواهم كرد . ولي نمي دانم واقعا چه كنم.اعتمادم به وي خدشه دار شده و احساس حماقت مي كنم. چون خودم فكر مي كنم هميشه تلاش كرده ام كه هيچي در رابطه مان كم نگذارم.شما را خدا مرا راهنمائي كنيد.
شهاب مرادی
سلام/ این زندگی ازآن شماست ،به هیچ وجه عقب نشینی نکنید وبا تدبیر این مسئله را حل کنید.
ضمن تائید مهربانی وغیرت شوهرتان ،(به دلیل نگرانی خودتان وبرای جلوگیری از هر نوع دلخوری وسوءظن) از شوهرتان بخواهید برای نشان دادن حسن نیت رابطه اش را با آن خانم قطع کند وبه جای محبت کردن به آن دختر  یتیم نه چندان کوچک، به شما و فرزندانش مهربانی کند.
البته نباید به هم برچسب بزنید واشتباهات کوچک را بزرگ کنید (یک اس ام اس کجا و ازدواج مجدد؟! کجا) حفظ زندگی علاوه بر مهربانی، حمایت، گذشت و بزرگواری به اقتدار و ابهت نیز نیازمند است.
مريم
9676 بازدید 24 امتیاز