پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۸۸/۰۳/۰۹ ۱۹:۵۹:۰۳
سلام، خسته نباشيد.
يه مدتي به سايتتون سرنزده بودم امشب که اومدم با اولين حرکت خشکم زد.
شما اومدين کاشان و ما ---؟؟؟؟؟؟؟؟؟
توحرکت دوم ميخواستم کيبردو توسر مانيتور خورد کنم، شما تلويزيون برنامه داشتين و من -----؟؟؟!!!!!
خيلي حرف و سوال دارم ولي راستش آقاي مرادي خسته شدم از بس گفتم و پرسيدم وهيچ عکس العملي نديدم، نه فقط از طرف شماها دستمو به طرف هر کس و هر چيز دراز ميکنم ازم رو برميگردونن. يکي از دوستان گفته بود که مثل يه مرده متحرک شده، من هنوز به اون حد نرسيدم، 22 سالمه هم سني ندارم هم سنم به پوچي گذشته.
اصلاً--- خستتون نميکنم ، يکي دوباره ديگم ازتون خواسته بودم دوباره خواهش ميکنم:
آقاي مرادي يه دعايي، آيه اي، سوره اي، ذکري براي صبر يادم ميديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
يا کتابي ، پيشنهادي ،پندي براي تقويت اراده و صبر بهم ميگيد ؟؟؟
راستش از وقتي که مدرسه رفتم و با ادبيات وحفظ شعر آشنا شدم زياد باهم خوب نبوديم، با تاريخ بيشتر کنار ميومدم ولي به پيشنهاد شما اين کار رو هم امتحان ميکنم ببينم چي ميشه. راستش متن آشتي باغزلتون رو بعد از نوشتن کلمات مايوس کننده بالا خوندم، حالا بهترم پس دوباره فردايي هست به اميد فردا
بازم دَهمِتون گرم
ياحق
شهاب مرادی
سلام/ به خودتان فرصت بدهید و با آشتی با غزل شروع کنید. حتما احوالتان بهتر می شود. یادداشت های مرتبط را دنبال کنید.