پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۸۷/۰۷/۱۹ ۰۰:۳۱:۴۷
سلام وقتتون بخير.ببخشد که من بقيه پيامها را نخوانده برايتان پيغامي ميگذارم که شايد تکراري باشد ولي واقعاَ از سر ناچاري مي باشد.من دختري 29 ساله هستم که حدود 12 سال است که به آقايي آشنا شدم و...بعد از 4 سال ايشون به خواستگاري بنده امد و خانواده من تنها از يک نفر که از دوستان برادرم بودند تحقيق کرده و در تحقيق گفته شد که ايشون آدم مشروب خور وزن...هستند که خودشان به شدت انکار کردند.و خانواده من که بسيار خانواده مقيدي هستيم با اين ازدواج مخالفت کردن.بعد از مدتي من با حس زنانه خودم و دلشوره اي که از ان صحبتها داشتم متوجه شدم که ايشون با يک دختر خانمي دوست هستند آن زمان 7 سال از اشنايي ما گذشته بود که عين آن 7سال ايشون با اون دختر خانم هم دوست بودند و...ولي دل من عقلمو کنار گذاشت و باز هم به اين رابطه ادامه دادم البته او با آن دختر قطع رابطه کرد.بعد از 2 يا 3 سال باز هم همان اتفاق افتاد و من از آن موقع تا به حال مثل ادمهاي مريض هستم هميشه حتي کارم به بيمارستان هم رسيد.معذرت ميخواهم که بي پروا صحبت ميکنم ولي مجبورم من نه دوستي دارم که بتوانم مشورت کنم نه خانوادهام اينگونه هستند.او به من خيلي ابراز علاقه ميکند و گاهي اوقات از جون و دل براي من ميزندحتي من زيارت امام رضا(ع) هم ميرم هرطور شده مي آيد خلاصه اينکه محبت واقعي به من دارد و از رفتار گذشته اش پشيمان است.الان نه من ميتوانم ازدواج کنم نه او (راستي او 32 سال دارد)و نه خانواده من بعد از چندين بار خواستگاري آنها راضي به اين ازدواج نيستند.شما مرا راهنمايي کنيد که ما دو نفر چه کنيم يک راهنمايي کارساز از جدايي نگوييد که مشکل است.البته من چون به مسايل ديني مقيدم چند سال است که صيغه محرميت خوانده ايم.ببخشد که طولاني شد مجبور بودم خواهش مي کنم کمکمان کنيد.ممنون
شهاب مرادی
سلام/ 12 سال ؟؟؟
هرچند مفصل نوشتید اما برای مشورت دادن دانستن موارد متعددی از شما و خانواده ها و سبک و شرایط زندگی و... ضروری است
لذا پیشنهاد می کنم حتما حضوری به یک مشاور مراجعه کنید.
هرچند مفصل نوشتید اما برای مشورت دادن دانستن موارد متعددی از شما و خانواده ها و سبک و شرایط زندگی و... ضروری است
لذا پیشنهاد می کنم حتما حضوری به یک مشاور مراجعه کنید.