پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۸۷/۰۷/۰۱ ۱۶:۳۸:۰۵
سلام حاج آقا من پسري 23 ساله هستم حدود 2سال پيش در يک ...در جنوب تهران به عنوان ... مشغول کار شدم که دراين مدت با دخترهاي زيادي همکاري ميکردم ولي بااينکه من دست وپاشکسته نماز مي خواندم وهميشه توذهنم خاهان ارتباط بادخترها رو داشتم ولي هميشه جلوي خودم رومي گرفتم تااينکه ماه رمضان پارسال دختري به کادر درمانگاه اضافه شد ومن ازهمون روز اول احساس خاصي نسبت به او داشتم وهمکارهاي ديگم به اين احساس دامن زدند تااينکه يک ماه بعداز ماه رمضان با او طرح دوستي ريختم واو بلا فاصله جواب مثبت دادکه البته ايکار من بيشتر براي ازدواج بود که پس از دو هفته اينمطلب را يهش گفتم ولي بعداز مدت کوتاهي باتوجه به گيردادنهاي من نسبت به حجاب و----و حرفهايي که درموردش شنيدم باپيشنهاد خودش ازاون به بعد رابطه ما تلفني شد ولي باز ازخوداو حرف هايي درمورد خودش وخانوادش شنيدم که فهيميدم من گول ظاهر کاري اونو خورده بودم ولي دير شده بودم ومن گير کرده بودم وهميشه باشنيدن حرفهاش غذاب ميکشديم وازنظر رواني روي من تاثير منفي گذاشته بود آخه من تويک خانواده مذهبي بزرگ شده بودم ولي اون---تا اينکه برج 2من به خدمت سربازي رفتم وبه همين بهونه سعي کردم ازش دور بشم ولي حس همصحبتي باجنس مخالف وارضاي عاطفي خيلي عذابم ميده که باعث ميشد من وسوسه بشم وبهش زنگ بزنم ولي فقط يکبار---ميخاستم ازشما راهنمايي بگيرم ببينم من بايد با اين احساس چيکارکنم؟ درضمن من بعد مدتي (قبل عيد)ازمادرم راهنمايي خواستم ولي جوابي نگرفتم که فکر ميکنم بزرگترين مشکل من درحال حاضر همينه خانوادم بامشکلم خوب برخورد نکردند---؟\"لطفاً کمکم کنيد!\"(من دوست دارم پدرو مادر هم ازراهنمايي شما استفاده کنند)
شهاب مرادی
سلام/ کنترل فکر و خیالت را در دست خودت بگیر و همان طور که بی تردید به این نتیجه رسیدی او مناسب نیست فورا و برای همیشه رابطه ات را قطع کن.