پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۷/۰۶/۰۴ ۰۱:۰۵:۵۶
باسلام خدمت اقا ي مرادي من تقريبا يكماه پيش برايتان مشكلم را نوشته بودم معذرت مي خواهم كه نوشته ام ازحد مجاز طولاني شد.امشب برايتان مشكلم را دوباره مي نويسم ولي خيلي خلاصه از شما مي خواهم لطف كنيدو پاسخ دهيد .متشكرم . ...من 24ساله هستم تقريبا 6 سال پيش با اقايي اشنا شدم و قصد ازدواج داشتيم ولي هم ايشون دانشجو بودند و هم من ميدانستم پدرم با ازدواج ما مخالفت ميكردند تقريبا سال سوم دانشگاهم قضيه ازدواج را جدي تر گرفتيم و من نيز مانع خواستگاري امدن ايشون نشدم.در مرحله اول با خواهرشان ملاقات داشتم ولي اينطور كه مشخص شدخواهر ايشون برداشتهايي كه از من كردند برخلاف واقعيت بود...وخانواده[اش] را براي مخالفت بامن تحريك كردن نميدونم چرا ولي درست نبود برداشتهايشان .در مرحله بعدي به اجباراقا مادرشان براي ديدن من وخانوادهام امدند وبرداشتهاي مادرشان نيز از خانواده ما به اين برداشتها اضافه شد كه مادرم خودش را ميگيرد و هيچ دامادي نميتواند با مادرم كنار بيايد .نمي دونم چرا ايا با يك نگاه دارند اين همه برداشت مي كنند ناگفته نماند مادر اقا ... به توصيه بزرگان فاميلشان تحقيق مفصلي از خانواده و من كرده بودند كه جواب همه مثبت بودولي باز مخالفت مي كنند چون من فاميلشان نيستم. الان من 24 ساله هستم وايشون27 ساله من ليسانسم را گرفته ام و ايشان فوق ليسا نس .بعد از مخالفت مادرشان اقا كلا به بهانه كاراز شهرمان رفته اندو تنها زندگي ميكنند و ماهي يكبار به خانه سر نمي زنند .سيگاري هم شده اند . من موندم واقا و مخالفت خانواده شان. 1 چيكار كنيم كه موافقتشان را جلب كنيم؟ 2از نظر رواني در وضعيت بدي به سر مي بريم بيشتر اقا چيكار كنيم؟
شهاب مرادی
سلام/ 1. اصلا اصرار نکنید و موضوع را کاملا تمام شده تلقی کنید.
بد نیست که بدانی و بپذیری که در شروع و ادامه این رابطه اشتباه کردی
ولی؛
- از مرور خاطرات
- و ملامت کردن خودت
- و بررسی مجدد موضوع
- و ارزیابی دیگران کاملا خودداری کن.
به فکر خواستگار واقعی، مصمم با خانواده ی موافق و همراه، باش.

2. این توصیه ها را انجام بده اگر مشکل ادامه داشت بنویسید یا به مشاور مراجعه کنید.
نرگس خسته 6063
8375 بازدید 7 امتیاز