سلام آقا شهاب ممنون که پيام مرا دريافت کرديد. آقا شهاب من پسري 17 ساله هستم که بعد از دو ماه وارد 18 سالگي ميشوم من يک سال پيش حدود يک ماه مانده به عيد دختري را ديدم که در کوچه ي ما زندگي ميکنند و من شديدا به او علاقه مند شدم دست خودم نبود نمي توانستم از او دست بکشم و همين طور او هم مرا دوست داشت چون هر بار که مرا ميديد نگاهم مي کرد البته اقا شهاب من سخنان شما رو شنيدم که مي گفتيد وقتي دو نفر يکديگر را مي بينند در توهم عشق اند ولي من معتقدم که بعضي حرفها را نمي شود در قالب کامات گفت علاو ه بر اين حالا يکسال از اين قضيه مي گذرد وباز هم وقتي رو به رو مي شويم نگاهم مي کند.اقا شهاب من نميتوانستم با او صحبت کنم تا اينکه بعد از گذشت 10 ماه توانسستم بر خود مسلط شوم وبراي مدت کوتاهي با او صحبت کنم که فهميدم او هم مرا دوست دارد چون که فهميد من هستم قط نکرد و به من گوش ميداد و در بيرون از خانه هم مرا نگاه مي کرد. اقا شهاب من خيلي فکر کردم ديدم که خانواده ي انها هم شبيه ما است از نظر مالي و.... و دوستانم مي گويند از نظر قيافه هم شبيه من است خوب اقا شهاب مشکل اصلي اين جا است که او يکسال از من بزرگتر است و من نمي دانم چه کار کنم وبعد از گذشت يک سال وقتي فکر مي کنم که رهايش کنم ديوانه ميشوم و براي چند روز از حال خدم خارج مي شوم و وقتي مي گويم که با او ازدواج کنم مي ترسم که زود پير شود و بميرد و من بيچاره شوم نمي دانم چه کار کنم ولي با اين حال او را خيلي دوست دارم و مي خواهم با او ازدواج کنم . با خود مي گويم که ديگران دختر کوچکتر از خود مي گيرند و حال غريب و ناراحت کننده اي به من دست مي دهد از شما مي خواهم که در بارهي سن ازدواج برايم بگوييد و راهنماييم کنيد و بگوييد من با او خوشبخت مي شوم يا نه مي خواهم يک دليل قانع کننده برايم بگوييدو در عشقم شک نکنيدو اقا شهاب اگر سخناني که مي خواهيد بگوييد که شايد براي سن من زود و خطرناک باشد بگوييد من ظرفيتش را دارم فقط خواهش مي کنم راهنماييم کنيد ديوانه مي شوم و بدانيد که نمي توانم از او دست بکشم.ممنون بي صبرانه منتظرم البته ببخشيد لطفا خلاصه نگوييد بيشتر توضيح دهيد.