پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۷/۰۱/۰۲ ۱۵:۰۹:۵۴
سلام خدمت استاد گرامی فرموده بودبد دوباره سوال را مطرح کنم اطاعت کردم : من دختری هستم 21 ساله که حدود 5 سال است با یکی از پسرهای فامیل قرار ازدواج گذاشته ایم و منتظر فراهم شدن شرایط بودیم و تمام سعی مان را برای این کار انجام دادیم البته درتمام این مدت خانواده هردو مان از این علاقه با خبر بودند. این پسر از اقوام همسر خاله من است و چون خاله من که مشکلات روانی هم دارد ، در فامیل شوهرش فتنه ها و درگیری های زیاد و بی موردی ایجاد کرده، حالا که وقت خواستگاری و انجام مراسم رسمی رسیده است مادر این آقا به تمام خانواده ما بدبین است و پا پیش نمی گذارد. از شما درخواست دارم من و ایشان را برای جلب اعتماد و رفع سوظن ایشان راهنمایی کنید در حالی که این خانم به حرف پسرش اصلا گوش نمی کند و او را در سن 24 سالگی احساساتی می داند.
شهاب مرادی
سلام/ یک مهلت منطقی و محدود به آقا پسر بدهید تا مادرش را راضی کند و اگر نشد شما شانس های واقعی ازدواجتان را از دست ندهید. (خطر کاهش تدریجی شانس ازدواج دختران که با بالارفتن سن دختر خانم شانس ازدواج او کمتر می شود را جدی بگیرید.)
اما یک نکته دیگر :(چون هر دو می خوانید!)
شما به هم علاقمند هستید ولی فرصت انتخاب منطقی و شناخت یکدیگر را نداشتید. هرچند شناخت اجمالی از هم دارید (به جهت نسبت فامیلی) ولی خوب است پس از موافقت مادرِ آقا پسر، مراحل را از خواستگاری رسمی و گفتگوهای جدی و منطقی، دور از علاقه ورزی و علاقه پردازی در قالب پرسش و پاسخ صریح و منطقی شروع کنید تا انتخابی عاقلانه و ازدواجی عاشقانه داشته باشید.
جوگیر شدن شاخ و دم ندارد؛ وقتی یک نفر از تفکر و بررسی مجدد برای چک کردن انتخابش طفره می رود به نوعی جوگیر شده!
سال نو مبارک ان شاءالله سپید بخت و عاقبت به خیر شوید.
آهو
17669 بازدید 46 امتیاز