پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۸۶/۱۲/۰۱ ۰۰:۴۶:۲۱
سلام.
نمي دونم تو صحبت هاتون اين مسئله هم عنوان شده يا نه.اما...من 13 ساله ازدواج کردم.يعني در سن 18 سالگي که شما خيلي موافقيد.يک خواستگاري سنتي که شما خيلي موافقيد.در دوره اي که عقد بوديم به مسائلي برخوردم که تو اون سن نمي دونستم بايد چکار کنم.بدتر از همه اين که فکر مي کردم با گذشت زمان همه چيز درست ميشه که نميشه و نشد.براي حفظ آبرو به هيچ کس نمي گفتم که اين مثلا آقا توي مسائل سکس وهمچنين عشق مشکل داره.فکر نکنيد نمي دونم فرق اين دو چيه. نه اين جا مجال نيست .از من خوشش نمياد و چون يک خانواده پدر سالار اصفهاني زورگو داره نتونسته حرفي بزنه.خواستم با عشق و محبت جلبش کنم نشد.براي معالجه پيشنهاد کردم به پزشک مراجعه کند نزديک بود مرا بکشد.الان 2 تا فرزند دارم.
الان به اندازه اسرائيلي ها از اين شريک زندگي از اين سري از هم سوا, از اين همدم و مونس متنفرم.آرزوي مرگ براي کسي خوب نيست اما من هر روز بعد از هر نماز از خدا مي خوام مرگ يکي مان را برساند.
شهاب مرادی
سلام/ وقتی به مشکل برخورد کردید لازم بود که به مشاور مراجعه می کردید.
دیر نشده فعلا خودتان به مشاور مراجعه کنید وتا بیاموزید زندگی را بسازید.
فکر نمی کنید طلاق بهتر از مرگ باشد؟
(دختر ها باید در خانه و مدرسه مسولیت پذیر تربیت شوند و مهارت های لازم را بیاموزند تا در حدود 20 سالگی بتوانند ازدواجی موفق داشته باشند.)
دیر نشده فعلا خودتان به مشاور مراجعه کنید وتا بیاموزید زندگی را بسازید.
فکر نمی کنید طلاق بهتر از مرگ باشد؟
(دختر ها باید در خانه و مدرسه مسولیت پذیر تربیت شوند و مهارت های لازم را بیاموزند تا در حدود 20 سالگی بتوانند ازدواجی موفق داشته باشند.)