پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۶/۱۰/۱۸ ۱۶:۴۱:۲۳
سلام حاج آقا .خدا قوت و خسته نباشين. راستش بعضي از پياماتونو که ميخونم يه ذره دلم ميگيره و يه ذره هم دلخور ميشم ..ميدونين چرا؟ چون ياد ِ خودمو سرنوشت خودم ميفتم. من 2 سال پيش قرار بود با يه آقا پسر با ايمان و خداشناسي که يک سال ازم کوچيکتر بود و 2 سال بود که همديگه رو مي شناختيم ، ازدواج کنم .( اون زمان من 23 ساله و ايشون 22 ساله بودن)اختلاف سني برا خودمون اصلاً مهم نبود چون خيلي چيزاي با اهميت تري تو وجود ِ همديگه ديده بوديم که اختلاف سني يک سال چيزه واقعاً بي اهميتي برامون بود . اون حتي به خواستگاريم هم اومد ولي خواهراش و اطرافيانش اينقدر تو گوشش خوندن و اينقدر همه بهمون گفتن اختلاف سني براتون دردسر ميشه که به خاطر همديگه از ازدواج منصرف شديم ولي هنوز که هنوزه نه ايشون ازدواج کردن و نه من..البته هيچ گونه ارتباطي هم با هم نداريم و 2 ساله داريم خودمونو گول ميزنيم که شايد بتونيم همديگه رو فراموش کنيم ولي ... هنوز هم که هنوز است عاشق ِ ماهم اگرچه بي خيالش مهتاب را نمي خواهم...
شهاب مرادی
سلام/ از چاله افتادید در چاه.
4 سال تلاش کردید، نشد.(سهم دختر با توجه به شانس ازدواج در این تلاش و فداکاری بیشتر است)
 اگر عزمش برای ازدواج با شما، جزم نشد چرا علاقه پردازی و خیال پردازی می کنید؟ یا ازدواج یا تمام.
هر دو فراموش کنید و به زندگی واقعی خود بپردازید
دختر نقره اي!
8417 بازدید 4 امتیاز