پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۸۶/۱۰/۱۸ ۱۵:۲۲:۲۰
سلام آقاي مرادي اميدوارم حالتون خوب باشه ميخواستم در مورد يک مشکل بزرگ که چند وقته اوضاع خونه ما رو به کلي به هم ريخته با شما صحبت کنم.راستش چند ماهه پيش داييم که 28 سالشه به مامان و خالم گفت که 3 ساله با دختر خانمي دوسته و حالا ميخواد باهاش ازدواج کنه وازشون خواست که پا پيش بذارن.اما چيزايي که باعث اختلاف و مشکل شده اينه که پدر و مادر اين خانوم از هم جدا شدن و هر کدوم دوباره ازدواج کردن ومامانه من با اين موضوع مخالفه چون خانواده براش خيلي مهمه.چيزه ديگه اين که فرداي همون روز داييم اومد دنباله ما و گفت ميخواد ما رو ببره که ببينيمش ما فکر کرديم از دور ولي نگو ايشون تو ماشين نشسته بودن.راستشو بخواين خود من به عنوان يه دختر 22 ساله هيچ وقت اين کارو نميکنم ترجيح ميدم بشينم تو خونه تا رسما بيان خواستگاريم نه اينکه زود پاشم برم که ببيننم خودتون که بهتر ميدونين معمولا در اينجور موارد ميگن دختره ميخواد خودشو بندازه همين هم يکم بيشتر مامانمو مردد کرد.اختلاف سنيشون هم 1 ساله.اما چيزي که من نمي فهمم اينه که وقتي مامانم به داييم گفت که خودش ميگرده يکي ديگه رو پيدا ميکنه داييم شرايطي رو گفت بايد داشته باشه که هيچ کدوم رو اين خانوم نداره.راستشو بخواين داييم بين حرفاش چيزي گفت که من واقعا متاسف شدم گفت من اينو ميخوام که چون خودش تو خوانوادش مشکل هست 2 روز ديگه نميتونه به من بگه خواهرت اينجوري مادرت اونجوري.به نظر من اين يعني داييم خودشو خوانوادشو دست کم ميگيره اعتماد به نفس نداره و ترسوه.يه چيزه ديگه اينکه اين خانوم به داييم گفته که يه خواستگار داره که خونه به اسمش ميکنه ولي جالبه که به محض اينکه داييم اينا رفتن خواستگاري(که البته مامانم نرفت)اون يک خواستگاره مثلا سمج غيب شد.اولين خواستگاري سه چهار ماهه پيش بود ديشب هم داييم بالاخره مامانمو راضي کرد که بيياد ولي بهتر که نشد بدتر هم شد.ببخشيد دلم خيلي پر بود زيادي حرف زدم.راستش خيلي اوضاع خونمون بد شده خواستم با يکي درد دل کنم.الانم دارم با گريه براتون مي نويسم چون تا قبل از اينکه اين خانوم پيداش بشه ما خيلي خوب بوديم ولي الان همه با هم قهرن ديگه خسته شدم.
شهاب مرادی
سلام/ چرا شما در موضوعی که مرتبط به شما نیست دخالت می کنید و ابراز نظر و ... گریه و خلاصه.
تلقی اکثر مردم در مورد فرزندان طلاق اشتباه است و کلیشه ای اظهار نظر می کنند در صورتی که تحقیقات نشان می دهد فرزندان طلاق معمولا مسولیت پذیرتر و شجاع ترند و ... با توجه به مشکلات والدینشان امکان تکرار اشتباهات مشابه کم می شود.
تلقی اکثر مردم در مورد فرزندان طلاق اشتباه است و کلیشه ای اظهار نظر می کنند در صورتی که تحقیقات نشان می دهد فرزندان طلاق معمولا مسولیت پذیرتر و شجاع ترند و ... با توجه به مشکلات والدینشان امکان تکرار اشتباهات مشابه کم می شود.