پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۶/۱۰/۱۱ ۱۸:۴۳:۵۲
آقاي مرادي سلام. من دختري 22 ساله هستم. زماني داشتم به خدا نزديک مي شدم. اونقدر نزديک شده بودم که در لحظه لحظه ي زندگيم حضورش رو حس مي کردم.اما يه جايي احساس کردم نمي تونم جلوتر برم نه اينکه نخوام نمي شدو اون موقع تازه معني ازدواج رو فهميدم.فهميدم چرا بايد ازدواج کرد تا کامل شد. اما متاسفانه نمي تونم بپذيرم که فردي که اصلا نمبشناسم و براي اولين بار در مراسم خواستگاري ميبينمش مي تونه منو به هدفم برسونه.آخه همه ميخوان يک زن يا مرد زندگي داشته باشن که توي چندسال عمرشون تنها نمونن ولي من دلم ميخواد هدف آفرينش رو توي زندگيم محقق کنم اما هميشه از طرف بقيه به ايده آل نگري محکوم ميشم.خيلي کم پيدا ميشن کساني که مثل من فکر کنن.لطفا بگين من چه کار کنم.خيلي التماس دعا
شهاب مرادی
سلام/ به توهم عاشقی و دلدادگی توجه نکنید.علاقمندی آقا پسرها را با آمدن به خواستگاری رسمی(به همراه خانواده) بسنجید. اگر نمی تواند یعنی انتخاب شما انتخاب درستی نیست!
تا نیامدن خواستگار واقعی کمتر به آن فکر کنید (و در ذهنتان چیزی از او نسازید) با آرامش آماده باشید تا در موقع خواستگاری ،منطقی و آرام او را ارزیابی کنید و پس از چند جلسه گفتگو، بررسی، تحقیق و مشورت تصمیم نهایی را بگیرید.بله یا خیر .

در مورد احساستان در مورد خدا چون نیاز به اطلاعات بیشتر است اظهار نظر نمی کنم .
و توصیه عمومی در این زمینه رعایت تقوی و انجام عبادات واجب و انجام مستحبات با شرط نشاط و تمایل درونی
و خودداری ازخرافات، تخیل و فانتزی است.
نگار22
9127 بازدید 15 امتیاز