پیام های شما
پرسش و پاسخ
امضا شده : ۱۳۸۷/۰۴/۱۸ ۲۳:۲۰:۵۶
سلام 1. من يه دختر 23 سالم. 7-8 سالي بود كه عاشق پسر داييم بودم. 2. البته بنا به گفته شما برام زود بود. 3.ولي به مرور زمان كه بيشتر شناختمش فهميدم از بخت خوبم بود كه عاشق اون شدم. هيچي نداشت به جز يه ايمان واقعي به خدا يه مومن واقعي بود مهربون وآروم بين پسراي فاميل يه نگين تمام عيار بود.منم عاشق همين چيزاش بودم. اطمينان داشتم كه باهش خوشبخت ميشم.حس كرده بودم كه اونم دوستم داره. 4. يه روز از حرفاي عروسشون فهميده بودم كه اونم دوستم داره. 5. ولي چون خواهر بزرگترم ازدواج نكرده بود ازدواج ما امكان پذير نبود البته چيزي هم نگفته بودن. 6. بالاخره سال گذشته ازدواج كرد ومن تنها گذاشت. بدون هيچ حرفي. 7. خودم فكر ميكنم به خاطر ترس از ازدواج فاميلي و مشكلات احتماليش منصرفش كردن. دلم رو با اين فكر آروم ميكنم 8.چون نميتونم باور كنم كه دوستم نداشته. خواهرم بعد اون ازدواج كرد 9. تا حالا هم از بين خاستگارام موقعيت خوبي براي ازدواج پيش نيومده. 10.هر كاري ميكنم نميتونم فراموشش كنم افسرده و تنها شدم. 11.توي اين چند ساله تمام لحظاتم رو با عشق اون سر كرده بودم 12.حالا بدون عشقش دارم ديوونه ميشم . 13. فكر ميكنم ديگه نميتونم كسي رو به اندازه اون دوست داشته باشم. ...
شهاب مرادی
سلام/ شماره ها را من اضافه کردم. تا مرحله به مرحله شما اشتباهات رایج یک علاقمندی را خودتان بررسی کنید. و در اثر تحلیل روند ایجاد و ادامه آن علاقه ، آن را نقد و تحلیل کنید و راحت تر با مسئله کنار بیایید و تمامش کنید.
مثلا :
1.  7-8 سال دلبستگی یک طرفه! روشن ترین دلیل توهمی بودن عشق است.
2.  
3. ...
تنها 343
9712 بازدید 26 امتیاز