سلام/ براي موفقيت و سعادت و بهروزي شما دعا مي كنم
اما در مورد عقد: من که دفتر عقد و ازدواج ندارم. برخی از اقوام، دوستان، اطرافیانم که پامنبری ها و دانشجویانم هستند گاهی چنین درخواستی دارند من هم همیشه در ایام عید و موالید اهل بیت علیهم السلام در حد توانم و فرصت و وقتم انجام وظیفه می کنم. مثلا تولد حضرت زینب در همین هفته
و اهمیتش در این است که فقط دختر و پسر و پدر مادرهاشون و گاهی به ندرت برادر-خواهرهاشون بدون هر نوع تشریفات و خرج و زینت و مجلسی ؛ صرفا در یک فضای معنوی و دینی یک مجلس ساده عقد چند دقیقه ای تشکیل می دهند با چاشنی دعا و موعظه و صلوات و همیشه به اندازه جیبم در اون روز هدیه ای هم تقدیم عروس خانم می کنم و تا امروز هم مبلغی بابت عقد نگرفتم (جهت اطلاع کنجکاوهای افراطی)
دقت بفرمایید: این اتفاق اگر در بین مردم و روحانی خودشون شکل بگیره خوبه و الا اگر همه بخواهند بیایند پیش من که اصلا مقدور نیست. اصطلاحا هر کس بره پیش آخوند خودش؛ همون عالمی که ازش در مسائل زندگی تون مشورت می گیرید و در اختلافات نظرش و حکمیتش را قبول دارید و تذکراتش را می پذیرید؛ پیش همون بروید حالا گاهی هم براش خواب تعریف می کنید و گاهی هم درد دل می کنید باهاش و گاهی هم التماس دعا بهش می گید و در تلخ و شیرین به سراغش می روید.
هدف ترویج این تعامل است
مثلا یکی ازاقوام ما که دخترخانمی است دانشجوی طبابت با خواستگار که همکلاسی هستند برای عقد آمدند و کمی بحث در مورد مهریه بود روی عددهایی که الان یادم نیست. من گفتم پیشنهاد من یک سکه است و یک جلد کلام الله مجید دختر خانم سریعا پذیرفت و عقدشان را خواندم حالا اگر غیر از من اگر روحانی دیگری بود و یا غیر از ایشون دختر خانم دیگری بود، این نتیجه را نداشت چون او را از تولدش می شناسم و متناسب با شخصیتش مشورت دادم که برایم بسیار عزیز است. شاید هم جایی به دلیلی مشورت بدهم که پسر تعهد بیشتری بدهد… خلاصه حجت المسلمین بودن و حجت الاسلام بودن و معلم بودن و راهنمایی اساس کار یک روحانی است و این فقط در سایه یک رابطه دوطرفه محترمانه است. در روابط نادرست کورکورانه "مراد و مریدی" و یا "بی احترامی و بی توجهی" اصل احترام متقابل از بین می رود.