پیام های شما
پرسش و پاسخ امضا شده : ۱۳۹۱/۰۴/۲۳ ۰۱:۲۹:۲۱
سلام حاج آقا
26ساله وعضو کلاس مجردها هستم.سعي ميکنم به قول شما تيتروار بيان کنم فقط ازتون خواهش ميکنم که جوابم را بدهيد.
آخرين دختر خانواده وداراي 2برادر هستم.متاسفانه حدود 8سال است به دليل پاره اي مسائل پدرم رانديده ام واين مدت خيلي سختي ديده ام، هم از نظر روحي وهم رواني.حاج آقا حدود چند روز بيش برادرم به پيش او رفت،در حالي که او خيلي از کارهايي که کرده بود پشيمان شده بود واين موضوع مرا بيشتر ناراحت ميکند که او مريض است. اصرار داشت که من را ببيند.براي من خيلي سخت است بعد از اين همه سختي که به ما رسيده است دوباره او را ببينم حتي فکرش را نميتوانم بکنم،از طرف ديگر ميترسم خداي نکرده دير شود.من عاشق بدرم بوده ام وهستم ونميتوانم هضم کنم که چه طور پدرم حتي با من که تنها دخترش بودم اين کارهارا کرده است. فکر نکنيد ادم سنگدلي هستم،نه. اما آيا اگر نروم گناه انجام داده ام؟لطفا راهنماييم کنيد.
22تير 1391.تهران
شهاب مرادی
سلام/ لحظه ای درنگ نکن و با خُلق و خوی محمدی صلی الله علیه و آله به سراغ پدر برو و ببوسش و دستش را ببوس و تلاش کن جز مهربانی و بزرگواری چیزی از تو صادر نشود و اصلا گلایه و سرزنش نکن. اگر از سر دلتنگی گریه ات گرفت -بدان که قلبت سنگ نشده و خدا را شکر کن- و حتما بگو برای دلتنگی است که اشک می ریزی.
تو فرزندی نه قاضی
تو فرزندی نه قاضی