سلام
1.دانشجوترم اول ارشد24ساله
2. 4ماه نامزدم(نامزدي دانشجويي خواستگاري سنتي ).
3.مشخصات نامزدم : دانشجو ارشد، غريب ، بيکار ،در حال حاضر بي پول، آينده نامعلوم
4. مشکل بزرگ من بيکاري و بي پولي نامزدم است در صورتيکه قبل از نامزدي بيکاري را مشکل بزرگي نمي ديدم اما الان خيلي درگيرم به دلايل زير :
1.مقايسه نامزدم با خواستگاران قبلي واينکه من مي توانستم با شخص مناسبتري ازدواج کنم
2.تحت تاثير حرفاي ديگران در مورد همسر پولدار وو قرار مي گيرم
3.احساسم نسبت به نامزدم به خاطر توان مالي کم و بيکاريش وآينده نا مشخصم خيلي کم شده است
4.وقتي ذهنم درگير کار و پول مي شود نمي تونم به ايشون ابراز علاقه کنم و به اميد داشتن ازدواجي که از نظر مالي تامين و تمام امکانات زندگي را داشته باشم فکر ميکنم
5.و تنها مشکلم با اين شخص بخاطر پول است و گرنه من جذب صداقت ، ايمان ، تلاش و شخصيت ايشون شدم اما به دليل حس حسادتم و مقايسه خودم با ديگران و اين احساس که من لياقتم از زندگي بيشتر است ،به پايان نامزدي با ترس از عواقب نامزدي نافرجام فکر ميکنم.
از شما استاد بزرگوار خواهشمندم پاسخي براي آرام شدنم بدهيد و اينکه کدام راه را انتخاب کنم ، خيلي به مشاوره نياز دارم، لطفا راهنماييم کنيد. منتظر پاسخ شما هستم
با تشکر
شهاب مرادی سلام/ اگر آگاهانه او را انتخاب کردی و پدر و مادرت و هر خردمندی که از او مشورت گرفتی تو را در این انتخاب تایید کردند و اگر نامزدت تنبل نیست و مسئولیت پذیر است و برای آینده برنامه روشن با فرض های عاقلانه و غیر رویایی دارد اصلا نگران نباش و مطمئن باش دست مدد و لطف خدا در کار است. به خدای مهربان و وعده هایش بسیار اعتماد کن و همسرت را حمایت کن و یکدیگر را به صبر و حق سفارش و توصیه کنید و به حرف دیگران پشیزی ارزش قائل نشو. خدا جبار است یعنی بسیار جبران کننده . او تمام ضعف ها و فقرها و نداری ها را جبران می کند هم علیم است و هم قادرمتعال، هم رزاق است و هم رئوف و مهربان
