اگر گلوی تو نبود...
امسال را با یادی و شعری از سید حسن حسینی(ره) به استقبال محرم برویم:
« پشت به اقیانوس
هرگز
دعای باران
بالا نمی رود! »
رو در روی کویر
فریاد زدی
و باد
صحرا در صحرا
متبرک شد
امشب
به زیارت نواحی فریاد تو آمده ام
شاید لبهایم
مقدس شوند:
دستها یا شکسته بود
یا بسته
وپایی اگر بود
رو به خستگی می رفت
نعره های رسا
به دیوارهای ممتد می خوردند
و گلوهای تارکِ فریاد
به تازیانه ی بغضی نامحدود
حد می خوردند!
از نان مگو!
فکر ایمان
دندان را می شکست
و سوء هاضمه
از دو سو بیداد می کرد
علف
افسانه های هرزه می گفت
واوقات سبز باغ
با قصه های زرد
تلف می شد
وشاعران بیگانه
به تبعیت از طاعون
از خاک بی بضاعت
ملکوتی پا در هوا را
مطالبه می کردند
***
امشب
به زیارت نواحی فریاد تو آمده ام
ولبانم سربلند
اعتراف می کنند:
اگر گلوی تو نبود
عقل این حنجره
هرگز
به فریادهای بلند
قد نمی داد
اگر گلوی تو نبود...
باید برخیزم
ورو به اقیانوس انتظار
شمایل امروزینت را
از دیوار بوسه بیاویزم
شاید دلم-این دعای قدیمی-
در آستانه ی نام تو
مستجاب شود.
25 آبان 91، تهران
24 ساله، لیسانس
نامت زبانزد آسمانها بود
و پيمان برادريت
با جبل نور
چون آيههاي جهاد
محکم
تو آن راز رشيدي
که روزي فرات
بر لبت آورد
و ساعتي بعد
در باران متواتر پولاد
بريده بريده
افشا شدي
و باد
تو را با مشام خيمهگاه
در ميان نهاد
و انتظار در بهت کودکانهي حرم
طولاني شد
تو آن راز رشيدي
که روزي فرات
بر لبت آورد
و کنار درک تو
کوه از کمر شکست
"سيد حسن حسيني"
سلام بر شعر محتشم
سلام بر محرم....
به امید ظهور منتقم خون حسین(ع)...
التماس دعا
25 ساله، دانشجوی ارشد، تهران
عالی بود