سلام/ ۱. گرایش به جنس مخالف از پدیده های شایع دوره نوجوانی و از عوارض تغییرات جسمی و روحی و خُلقی دوران بلوغ است.
۲. اما این به معنای جایز بودن بال و پر دادن به این گرایش نیست بلکه نوجوان به عنوان یک بنده مکلف و مورد توجه خدای مهربان، وارد فضای تمرین و ممارستِ تقوی و خودداری شده است و باید برای یک همر زندگی شرافتمندانه و پاک کنترل هیجانات، افکار و عواطف خود را در دست بگیرد.
۳. بی تردید این رویکرد که در شماره دو بیان شد باید به نوجوان تفهیم شود و این از وظایف والدین و معلم است. این تربیت دینی اصل است اگر این نباشد مابقی تلاش ها ثمر چندانی ندارد.
۴. در این سن تاثیر پذیری از دوستان و همسالان زیاد است، او را در انتخاب دوستان خوب و متعادل باشخصیتی عفیف کمک کنید.
۵. شما می توانید با ایجاد صمیمیت و درک متقابل بین خانواده و دختر خانم، همراه با کنترل دقیق (اما نه محدود کننده و مزاحم بلکه برپایه اعتماد و احترام) بر فعالیت ها و دوستان او نظارت کنید.
۶. خلاءعاطفی در خانواده و نیاز شدید به محبت ویا عدم صمیمیت با اعضای خانواده هم عواملی هستند که باعث گرایش به جنس مخالف می شوند،این نیازها باید توسط خانواده تامین شود.
۷. دختران و پسرانی که به طریق غیر مشروع با فردی از جنس مخالف، رابطه دوستانه برقرار میکنند، از جهات مختلف، آسیب میبینند. آسیبها هرچند متوجه دختر و پسر است، اما دامنه و شدت آن برای دختر بسیار بیشتر است. با او در این باره نیز صحبت کنید.
و یا از یکی از خانم معلم های محبوبش در مدرسه بخواهید تا خیلی اتفاقی در رابطه با عواقب و آسیب های ناشی از این روابط مانند:
الف- آسیب روانی(ضربه های روحی پس ازدوستی های نافرجام)
ب- آسیب های اجتماعی (بدبینی اطرافیان نسبت به فرد و تاثیر مخرب این روابط بر زندگی آینده اش)
ج- آسیب های تربیتی (از دست دادن جایگاه خود به عنوان فردی شایسته ،در ذهن والدین و اطرافیان)
د- و از همه مهم تر آسیب معنوی (گناه و معصیت ناشی از این روابط -هرچند سطحی و الکی- زمینه ساز سیاهی قلب و دوری از خدا و سقوط اخلاقی و...)