فراماسونری
سال١٣٨٠ بود كه تصمیم داشتم كتاب مبانی فراماسونری و یهود را تجدید چاپ كنم به عنوان ناشر. در روزگار مسئولیتم در مركز اسناد اما چه داستان و ماجراهایی داشتیم كه مترجم را برای تفاهم و تنظیم مسائل مالی پیدا كنیم كه پیدا نشد كه نشد. پس از حصول اطمینان شرعی از رضایت مترجم محتاط و خائف -كه هنوز هم نمیدانم كیست- كتاب را در سال٨٤ تجدید چاپ كردیم
اون روزها مسئله فراماسونری برای توده مردم خیلی مهم نشده بود و یكی دو نفر از دوستان در این موضوع صاحب نظر بودند... اما سالهای بعد از آن این اهمیت و حساسیت به اوج خود رسید و كلُ شی، یك پارچه از سوی منتقدان جوان و نوجوان! تحلیل و انگ فراماسونری می گرفتند و چه افراط های نابخردانه ای كه نشد
سر میز ناهار چشمم به این زنگ خورد، یاد تحلیل های آبكی دانشمندان معاصر افتادم كه از فیها خالدونِ همه چی باخبرند و مخفیانه ترین انجمن ها و لژها و لاینز و كوفت و زهرمارهای امریكا و انگلیس و اسرائیل را خوب می شناسند حتى بیشتر از یك عضو بریده ی پشیمان و فراری! و یا بیشتر از سواد یك سرویس جاسوسی اما جالبه كه نه متهم به كذب می شوند و نه متهم به ارتباط با بیگانه برای اطلاع رسانی هدفمند به سود دشمن