پنج چار دو
اگر یادداشت "من یا تو ؟" را مجدد ببینید و رابطه بین پاسخ ها را بررسی کنید، احتمالا به موارد متعددی بر می خورید که رابطه ای منطقی بین پاسخ ها نیست.
برای مثال: فرض كنيد کسی "بالا بودن چربی خون" را بدترین صفت اخلاقی می داند
و هرگاه توصیه ای در مورد بهبود و اصلاح صفات ناپسند اخلاقی بيان مي كند ویا می شنود، بیش از آنکه به فکر دیگران باشد به فکر اصلاح و تغییر خود می افتد
و تصریح می کند اصلاح خودم مقدم بر جامعه است، و آرزو دارد خودش و جامعه اش همه سالم و شاداب باشند،
خب چنين شخصي با اين شرح حال برنامه اش چیست؟ احتمال مي دهيم برنامه هايي مانند بهبود سبک زندگی، اصلاح رژیم غذایی، توجه جدی به امر ورزش روزانه مانند پیاده روی و ورزش های هوازی و ... ؛ اما نه مسئله پيچيده تر از اين حرفهاست!
بر اساس برخي از کامنت هاي يادداشت من يا تو مي شود حدس زد چنین فردی برنامه اش خواندن یک رمان است. مثلا سياوشون.
اين رمان خوب نيست؟! نه خدا نويسنده ي فقيدش را بيامرزد اما تاثيري بر چربي خون ندارد!
خلاصه نمی دانم مشکل کجاست؛ عادت كرديم کلیشه ای پاسخ دهیم؟
پاسخ خوب را اغلب انتخاب می کنیم. هرچند واقعي نباشه چون ما اون آدم خوبه ایم و حتي فراموش كرديم با خودمون صادق باشيم؟
مصاحبه ها و گفتگوها را جدی نمی گیریم؟
واقعا تصمیمی برای تغییر نداریم؟ و خیلی فرض های دیگر.
شاید تحلیل و بررسی این کار و زمان بطلبد اما این نكته نيازي به تحقيق ندارد و مسلم است که این روش تاثیری ندارد.
شما هم يك بار ديگر تمام کامنت هاي آن يادداشت را، مجدد بخوانید و با پرسش ها تطبیق داده، رابطه پاسخ هاي شماره ۳ را با ۵ و باز با ۴ مجدد بررسی کنید. آیا شماره ۵ ، شماره ۱ را در ما تقویت می کند و شماره ۲ را کاهش می دهد؟
لطفا مجدد به آن پرسش ها فكر كنيد.
فرانكفورت، ٤ ارديبهشت ٩١
و دلیل این امر اینه که همه ما عادت کردیم(در دل ) که بدنبال اصلاح جامعه باشیم نه اصلاح خود.
اگر هم در 90 درصد پاسخ ها اصلاح فرد را مقدم دانسته اند ،این فقط شعاره- به وضوح میتوان دید که در عمل اینطور نیست.
27 ساله-کارشناسی مهندسی برق- بوشهر-05/02/91
شرمنده ام اما هیچی از این یادداشت نفهمیدم!:(
آیا الزاما بدترین رذیله یا برترين فضیله ای که هنگام صحبت از اخلاقیات به ذهن خطور میکند همانی است که[b]من[/b] متصف به آنم؟.....خیر!!کلا....!!
21-تهران-دانشجوی عمران-6/2/91
واقعا جریان همون فشار خون و سیاوشون است---
حتی جواب خودمم چنگی به دل نمیزد!!!
حقیقتا باید بیشتر فکر کرد
فکر نمیکنم باشه. شایدم من منطورتون رو بد متوجه شدم؟؟؟؟
[برنامه با هدف تفاوت دارد!]
[تاريخ و مشخصات؟]
29. تهران. دانشجوی دکتری. 7 اردیبهشت
1ـ ببخشید من متوجه نشدم سامانه ی نظر گذاشتن برای یادداشت ها همون گزینه ارسال پیامه یا نه. چون راه دیگه ای برای نظر گذاشتن نبود، از ارسال پیام استفاده کردم. با خوندن پیام یکی از بازدیدکنندگان متوجه شدم برای نظر دادن راجع به یادداشت های شما باید عضو سایت بود. به هر حال ببخشید دو برابر وقتتون رو گرفتم. حلال کنید حاج آقا.
2ـ من هم برای یادداشت من و تو نظر گذاشتم. اما خوشبختانه تا حدود زیادی به یک پایبندم و از دو حذر می کنم. اما پنج مهم ترین عیبیه که در حال حاضر در خودم می بینم. به نظرم لزوما نمیشه پنج رو به یک و دو ربط داد. به خاطر اهمیت زیادی که برای یک قائل بودم و تنفر شدیدی که از دو داشتم تو این سال ها تونستم تا حدود قابل قبولی بهشون عمل کنم. اما در مورد پنج اون طور که باید و شاید به خودم سخت نگرفتم و هنوز این عیب، خیلی بزرگ و پررنگ، تو وجودم هست.
از طرفی تو یه کامنت مگه چقدر میشه جزیی و شخصی نوشت که از حالت شعار گونه خارج بشه؟
تازه! شعار ازکجا اومده؟یکی یه روزی یه جایی یه حرفی زده و بهش عمل کرده و مورد اقبال قرار گرفته. بعد بقیه اون حرف رو فقط زدنو تبدیل به شعار شد... حالا چیکار کنیم که ما میخوایم به اون عمل کنیم و متهمیم به شعاروکلیشه؟
اره خوب خیلیامون هستیم که فکر میکنیم برای درست کردن خودمون اول باید شرایطو محیا کنیم ، همینه که مثلا یکی میگه کار ، یکی میگه درس ، یکی میگه ازدواج و... اما کجای کاریم که فکر میکنم فقط راه تغییر برای خودمونو سخت تر میکنیم مگر اینکه خدا راهمونو عوض کنه
و فکر میکنیم برای اصلاح اخلاقمون اول اونا مهمن
راحتشو بگم ، تو خیلی از کامنتها دنیا خیلی جلوه داره و یه چیزایی زود یادمون رفته ( اندازه فاصله چندتا خط)
خیلی از کامنتها هم هست که اتفاقا رابطه درستی دارن
از طرفی تو یه کامنت مگه چقدر میشه جزیی و شخصی نوشت که از حالت شعار گونه خارج بشه؟
تازه! شعار ازکجا اومده؟یکی یه روزی یه جایی یه حرفی زده و بهش عمل کرده و مورد اقبال قرار گرفته. بعد بقیه اون حرف رو فقط زدنو تبدیل به شعار شد... حالا چیکار کنیم که ما میخوایم به اون عمل کنیم و متهمیم به شعاروکلیشه؟
اره خوب خیلیامون هستیم که فکر میکنیم برای درست کردن خودمون اول باید شرایطو محیا[مهیا] کنیم ، همینه که مثلا یکی میگه کار ، یکی میگه درس ، یکی میگه ازدواج و... اما کجای کاریم که فکر میکنم فقط راه تغییر برای خودمونو سخت تر میکنیم مگر اینکه خدا راهمونو عوض کنه
و فکر میکنیم برای اصلاح اخلاقمون اول اونا مهمن
راحتشو بگم ، تو خیلی از کامنتها دنیا خیلی جلوه داره و یه چیزایی زود یادمون رفته ( اندازه فاصله چندتا خط)
یکم مونده به 24 سال/لیسانس صنایع/ تهرانو/8اردیبهشت
راستش دوباره خوندم و دوباره و ....كامنت خودم رو و چند كامنت ديگر رو
شايد بايد كاملتر و جامعتر جواب داده ميشد اما آنچه كه شما گفتيد رو درك نكردم
شايد از نظر يك نفر يك رذيله اي خيلي بد باشه اما خودش مبتلا به رذيله ديگري باشه كه اون رو بخواد اصلاح كنه
و در مورد آنچه كه خودم نوشتم هم فكر كردم اگه من كه يك فرد از اين جامعه هستم در راه بندگي قدم بردارم و بنده خوب خدا شدن رو هدف قرار بدم هم صادق خواهم بود چه با خودم و چه با تك تك افرادي كه با اونها در يك جامعه زندگي ميكنم و هم مسئوليت پذير خواهم بود و هم در روابط و مسائل صبورتر خواهم بود و هم متواضعانه با مسائل برخورد ميكنم زيرا كه غرور و خود بزرگ بيني اين حس رو در انسان ايجاد ميكنه كه من اشتباه نميكنم و اگر قصوري هست از جانب ديگران است و ....
شايد منظور شما رو درست متوجه نشدم
پاسخ خودم رو یک بار دیگه خوندم و با دیدی که شما به ما دادید بررسیش کردم، تقریبا رضایتبخش بود چون تو سئوال 2 بدترین رذیله ی اخلاقی رو باری به هر جهت بودن و جهل دونستم و در سئوال 5 هم برنامه ی امسالم رو تقسیم ساعات روز به هر کاری به طور مشخص نوشتم که با هم ارتباط معنا داری دارند .
سئوال یکم هم مهربانی گفتم که تقریبا یک ساله دارم رو بد اخلاقیم کار میکنم و به نتیجه هم رسیدم اما تو برنامه های امسالم نبود.
8 اردیبهشت 91 تهران
سلام
سوال :""به ذهن شما خطور می کند کدام است؟""
سوال نگفته است بدترین رذیله اخلاقی که در شما وجود دارد چیست که در 5 بگوییم برنامم اینه که این صفتو درستش کنم.
سه با پنج :اگر جواب خودتان باشد پس 5 یعنی برنامه هم برای خودم است.اگر برای مردم پس ...
سه و چهار یکی است اگر جوابها یکسان نباشد تناقض و ابهام به وجود می آورد.
5با 1 و 2:متن سوال :""برنامه شما برای سال ۹۱ چیست؟""
این که من بگویم این صفت خوب است و این صفت بد است دلیل نمی شود که این صفتها در من وجود دارد حالا برایش برنامه بدهم ابهام در سوال موجب پراکندگی جوابها می شود
دروغ صفت بدی است چون به ذهن من خطور می کند من آدم دروغگویی نیستم ولی غیبت می کنم پس برنامم اینه که کاهشش بدم.
91/2/9-لیسانس نرم افزار-تهران
آجرکم الله بنده به تازگی با وبسایت شما آشنا
شدم امیدآن رادارم که دوستی وآشنائیمان مستدام باشد انشاءالله درمراجعات بعدی نظرات خودراارسال می نمایم
انشاءالله
خدا قوت
نمیدونم چرا باید دنبال رابطه ای منطقی بین پاسخ ها بود؟
مگر باید بهترین و بدترین صفت اخلاقی خودمون را عنوان می کردیم؟ شما فرموده بودید چیزی که به ذهنمون میرسه!!!
خود من در پاسخ به سوال اول قضاوت منصفانه را مطرح کردم صفتی که در خودم میبینم اما تو جامعه ای که درش زندگی میکنم خیلی کمه و این چیزیه که من ازش ضربه خوردم یا برای پاسخ به سوال دوم شما حرف دیگران زدن راگفتم که فکر می کنم چنین صفتی را در خودم از بین بردم پس چرا باید برنامه های سال 91 در راستای تقویت یا مبارزه با این صفات باشه؟
و همچنان معتقدم اول من باید اصلاح شوم تا جامعه رو به بهبودی داشته باشیم.
اما راجع به سوال 5: برنامه هام مربوط
یه صفاتی میشه که احساس میکنم در من به حدی که باید باشه نرسیده مثل توکل ووو نه
صفاتی که قبلا روشون کار کردم!
موفق وسربلند باشید.
میشه بیشتر توضیح بدهید چون کاملا متوجه نشدم.به عنوان مثال من دروغ گفتن رو بدترین صفت اخلاقی میدونم ولی خودم ادم دروغ گویی نیستم چون معتقدم ادم وقتی از کسی میترسه بهش دروغ میگه. و بنابراین برنامهام متفاوت.
11/2/91تهران
منظورتون از پنج چهار دو یعنی اینکه ما،
:" برنامه ای در سال 91 برای از بین بردن
بدی ها داریم؟آیا ازخودمون باید شروع کنیم یا از جامعه؟"؟
خوب هیچ وقت کسی از راستگویی بدش نمیاد یا مثلا از دروغگویی خوشش نمیاد،
پس پاسخی از این نوع کاملا طبیعی است.
اما اگر منظورتون این باشه که چرا در پاسخ
به سوال شماره پنج کلی (به تعبیر شما کلیشه ای)
جواب دادیم و این کلی جواب دادن یعنی برنامه ای در ذهن برای گفتن ،نداشتن
دو حالت میتونه داشته باشه:
1. یا فرد برنامش مفصل بود نمیتونست اینجا
بازش کنه(که قطعا برای رسیدن به چندتا صفت خوب وترک چندتا صفت بدی که هر کس
گفت،چندتا برنامه باید بنویسه که واسه خلاصه گویی اگه ننویسه میشه همون
کلیشه ای که شما فرمودید)
2. یا فرد برنامه ی مدون روزانه ای برای رسیدن به اهداف ذکر شده
توی شماره 1و2 نداره و فقط خواسته پاسخ خوبه رو داده باشه(که اونوقت انتقاد شما بجاست)
اگر منظورتون فراتر ازینه و سطحی برداشت
کردم لطفا بیشتر راهنمایی بفرمایید
بابت گذاشتن این مصاحبه هم ممنون واقعا مفید بود
روزتان مبارک
اگه بگم متوجه منظورتان نشدم ثابت میشه ضریب هوشیم پایین هست ولی به اصطلاح خودمانیش میشه:نگرفتم !!اگه امکانش هست واضح تر بفرمایید چه چیز رو میخواهید یادمون بدید
یا علی و مراقب خودتان باشید
اين كه "منظورتونو نفهميدم" و "رابطه منطقي وجود نداره" و... شده يك "كليشه!!!"
اتفاقاً اين رابطهي منطقي خيلي واضحه؛
مثال1: اگه من از يك غذا خيلي بدم مياد سعي مي كنم هرگز و هرگز اون غذا رو نخورم؛ واگر از يك غذا خيلي خوشم بياد سعي مي كنم حتماً و حتماً در هر فرصتي اون غذا رو استفاده كنم. (مشكلات اقتصادي، تنوعطلبي و... هم كه در اخلاقيات وجود نداره)
مثال2: يا اگر "سوسك" به عنون "چندشناكترين" موجود به ذهنم "خطور ميكنه!" همه تلاشمو براي دور موندن از اون انجام ميدم...
در مورد "رذيلت و فضيلت اخلاقي" هم دقيقا همين طوره، اگه واقعا از يك صفت اخلاقي [b]خيلي بدم بياد ازش شديداً دور ميشم[/b] و اگه از يك صفت اخلاقي [b]خيلي خوشم بياد حتماً و حتماً بهش نزديك ميشم؛[/b]
مگر اينكه به قول حاج آقا دنبال "پاسخ خوبه" باشم و بخوام شعاري و كليشهاي جواب بدم؛
يا اين كه فكر كنم "اون فضيلت و رذيلت، براي ديگران خوب يا بده" و "من فرق ميكنم!"
تهران-17ارديبهشت91
با اجازه حاج آقا،
در پاسخ به ستوده۱۳۳،به نظر من گفتن ``منظورتون را نفهمیدم`` اصلا کلیشه نیست اونهم با ۳علامت تعجب .
اتفاقا وقتی آدم چیزی را نمی فهمه بهتره که بیشتر فکر و تحقیق کنه و درصورت امکان بپرسه تا براش رفع ابهام بشه. من در مورد این ۲ یادداشت این کار را کردم.یعنی خواندن چند باره یادداشت ها و کامنت ها.و فکر کردن بیشتر و----
این توصیه حاج آقا را امسال سر لوحه زندگیم قرار دادم:با هم مهربان باشیم.
۲۸ساله،تهران،۱۸اردیبهشت ۹۰،لیسانس
بنظر من این سوالات بسیار روانشناسانه یا رندانه مطرح شده بود. اکثر دوستان در کامنتهای مربوط به یادداشت فعلی (پنج چهار دو) این اشکال را به حاجاقا گرفته بودند که : شما که نپرسیدید بدترین رذیله یا بهترین صفت اخلاقی "خودتان" چیست؟
در حالیکه اگر شخصی در پاسخ به سوالات 3 و 4 ، اصلاح فرد و خودش را مقدم می داند، مسلما در پاسخ به سوالات 1و2 در خودش کاوش می کند نه در دیگران!
شاید کسی بگوید خب باید سوال 3 و 4 در ابتدا پرسیده می شد اما به نظرم این یک ترفند جالبی بود برای اینکه بدانیم یا با خودمان صادق نیستیم یا رندانه بودن سوال را متوجه نشده ایم!
خیلی خیلی برای من جالب بود. تشکر از اینکه این یادداشت را برای فهم بهتر یادداشت قبلی ارسال کردید. خیلی درسها برای من داشت.
28 ساله. کارشناس مدیریت. قم