از خودت چه خبر؟ (وسواس -1)
1. اگر افکار تکرار شونده ای دارید که قدرت مقاومت در برابرشان و یا کنترلشان را ندارید،
2. اگر احساس می کنید مجبورید اعمال خاصی را به شکل کلیشه ای و تکراری انجام دهید،
و یا
3. اگر از بی احترامی کردن -خارج از اراده وکنترل خود- به مقدسات نگرانید،
4. اگر نگرانید که مبادا حرف بدی از دهانتان خارج شود یا علی رغم میل باطنی تان به شخصی توهین کنید،
و یا
5. اگر افکار جنسی تکرار شونده، تصاویر ذهنی و تکانه های جنسی مزاحمی دارید که از آنها در عذابید،
6. اگر معمولا از ارتکاب خارج از اراده و کنترل به رفتارهای شرم آور و ناشایست و گناهان جنسی نگرانید،
7. اگر افکار تکرار شونده ای در باب هم جنس گرایی و ... -خارج از اراده و تمایل- دارید،
و یا
8. اگر گرفتار افکار و تصاویر تکرار شونده ای هستید که وحشتناک و ترسناک هستند،
و یا
9. اگر فکر می کنید مجبورید خود را بیازارید،
10. اگر فکر می کنید مجبورید دیگران را مورد آزار و اذیت قرار دهید،
11. اگر نگرانید که به خود یا دیگران صدمه وارد کنید،
و یا
12. اگر از کثیفی، میکروب و بیماری های خاص مثل سرطان نگرانید،
13. اگر از خطر زباله های سمی، پشم شیشه و موادپاک کننده نگرانید،
14. اگر از بیمار شدن خود و دیگران توسط مواد آلوده نگرانید،
و یا
15. اگر نگرانید که مبادا کاری کنید که دیگران را در زحمت بیاندازد و برایشان ایجاد مزاحمت کند،
16. اگر نگرانید که مبادا ناگهان و به شکل تکانشی کاری کنید که یکی از افراد نزدیک شما آسیب ببیند،
17. اگر نگرانید که در قبال حوادث ناگواری چون آتش سوزی، دزدی، سیل و ... مسئول باشید،
و یا
18. اگر نسبت به طهارت و نجاست به طور افراطی حساس هستید و مجبورید که مکرر دست هایتان را بارها و بارها بشویید و زمان قابل توجهی برای دستشویی و حمام صرف می کنید،
19. اگر احساس اجبار می کنید تا لباس های شخصی و وسایل مهم شخصی خود را به شکل افراطی و تکراری بشویید،
20. اگر احساس می کنید مجبورید اقداماتی در جهت جلوگیری از هر گونه تماس احتمالی با نجاست، آلودگی و... انجام دهید،
و یا
21. اگر هر روز وقتی را به چک کردن قفل بودن در، بسته بودن شیر گاز و... صرف می کنید،
22. اگر هر روز وقت قابل توجهی را به وارسی اینکه آیا به خودتان یا دیگران آسیبی وارد شده است یا نه صرف می کنید،
و یا
23. اگر مرتب کردن وسایل شخصی تان به شکلی خاص برایتان ضروری است و در غیر این صورت اذیت می شوید،
و یا
24. اگر در دور ریختن بعضی چیزهای به ظاهر بی اهمیت مشکل دارید و احساس می کنید مجبورید آنها را نگه دارید،
و یا
25. اگر در تصمیم گیری موارد خیلی جزیی که دیگران به راحتی از عهده آن بر می آیند دچار مشکل می شوید،
و یا
26. اگر بعد از تکمیل و پایان کار شک می کنید که آن را بدرستی انجام داده اید،
27. اگر شک می کنید که کاری را که به عهده شما گذاشته بوده اند انجام داده اید،
و یا
28. اگر در شروع و پایان دادن به وظایفی که به عهده تان است مشکل دارید،
29. اگر برای انجام فعالیت های عادی روزانه، بیش از حد معمول نیاز به زمان دارید،
و یا
30. اگر احساس مسئولیتتان در قبال کارهایی که انجام می دهید، عواقب و اثرات آن مبالغه آمیز و غیرمنطقی است،
31. و ...
شما احتمالا با اختلال وسواس دست به گریبان هستید
و عاقلانه است که به جای تحمل و کنار آمدن با آن، برای درمان و پیروزی بر آن تصمیم جدی و قاطع بگیرید و اقدام کنید...
===============
در صورت لزوم
استدعا می کنم سوالاتتان را تنها با ذکر شماره مورد و فقط یک خط شرح ارسال کنید.
حاج اقا به نظر شما اینکه همیشه نگران سایر افراد خانواده یا دوستان هم بودن مثلا نگران خوشبختیشون وسواسه بیش از حده؟
استاد آیا اگه فقط یک یا دو تا از مورد ها هم وجود داشته باشه وسواس وجود داره؟
متشکرم
"خودشناسی"
خسته نباشید حاج آقا
اولا بهتون تبریک میگم که بسیار خوش سخن هستید.
دومامی خواستم در زمینه خودشناسی ازتون کمک بگیرم
چطور می توان متوجه شد این خودی که به قول خودمان شناختیم "خود راستین" است یا"ناخود" ؟
ضمنا امکان دسترسی به ادامه ی این مطلب را ندارم. لینک های وسواس-2 و وسواس-3 به پیام عدم دسترسی منجر می شود.
با تشکر و ارادت
سلام
24ساله-دانشجو کارشناسی.
موارد: 2-4-15-20-23-25-26-27-28-29.
15آذر90. مشهد
23 سالمه و مجردودانشجو
راستش من موارد 1و15و16و23و26 مسئله دارم ممنون ميشوم اگر راهنمايي ام كنيد
۹۱/۱/۲۰
میشه راهنایی کنید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خدا قوت
1-3-4-5-12-14-16-20-25-26-28-29-30
تا حالا به خز 2 مورد و فکر نمی کردم بیماری حساب بشه و حسن خودم می دونستم
الان نمی دونم چکار کنم.
پایدار باشید
التماس دعا
91/3/7
دچار موارد 5 و 6 هستم. لطفا راهنماییم بفرمائید. با تشکر.
[۲۵مرداد۹۱]
من دچار موارد 1و29هستم که مورد 1 حدود 5ساله واقعا آزارم میده،حتی بااینکه3ساله اون شخصی که تو ذهنمه را دیگه ندیدم.ممنون میشم راهنماییم کنید.
در انجام کارهای و پروژه های دانشگاه به دلیل همین ویژگی ها و و سواس زیادی که نسبت به خوب انجام شدن انها دارم همیشه بیشتر زمان خود را از دست میدهم و همین باعث کمبود وقت در آخر کار و نا تمام ماندن آنها می شود.
نتیجه ی ناراضی کننده ی این امر هم ترس بیشتر من در پروژه های بعدی و پایین آمدن شدید اعتماد به نفسم را به همراه دارد.
ریشه ی این وسواس را هم در ایده آل گرایی ای که از کودکی همراهم بوده است و همچنین توقع بیش از اندازه از خودم میدانم. و البته تحسین بیش از اندازه ی اساتید در ترم های اول(که کمتر با این مشکل رو به رو بودم)در ترم های بعد همیشه مرا از این که در حد انتظار آنان ظاهر نشوم ترسانده است، و اکثر اساتیدم امروز مرا به توانایی بالا در کنار اعتماد به نفس بسیارپایین متهم می کنند.
منتظر راهنمایی های شما هستم.ممنون.
برنامه آیینه خانه این هفته (قسمت 12)رو که دانلود کردم و دیدم ، احساس کردم که دارید با من حرف می زنید. اومدم مطالب سایت رو دیدم ولی راه حل نداشت که!خودم بارها تصمیم گرفته بودم که راه سوم (خودیاری و خوددرمانی) رو اجرا کنم که نشد؛ اما هفته قبل که فرمودین تکرار گناه به ذهنتون اومد بگین "خدایا منو بگیر که من گناه نکنم" هر وقت این فکر های تکرار شونده به ذهنم رسید، [b]از ته دل [/b]چند بار به خدا گفتم که منو بگیر ، به نظرم هم خیلی کمک کننده بود ولی فقط برای چندروز جواب داد و دوباره روز از نو،ووو
1و4و15و18و19 مشکلات من هستند. مدت ها درگیر26 هم بودم ولی با اعتمادبنفس تا حد زیادی بهش غلبه کردم. اما الان مشکل اصلی من شماره 1 هست که خودم دارم احساس می کنم که باعث کاهش تمرکز و کارآیی درس خوندنم شده
...
لطف می کنید اگه توی یادداشت ها و برنامه آینه خانه درباره درمان به روش خودیاری بیشتر توضیح بدین که البته به نظرم لازمه ش ایمانه
البته امیدوارم که با یاداشت و آینه خانه درست شه که مجبور نشم تو پیام ها یا زندگی بهتر مزاحم بشم
التماس دعا
دانشجو|26ساله|8تیر
من مبتلا به شماره1.2.5.12.18.19.20.29هستم.خواهش میکنم راهنماییم کنید،خیلی دارم اذیت میشم
ممنون
موارد 1 و 3 و 21 مشکلات من هستند مورد 3 خیلی شدید تره و چند ساله اذیتم میکنه و من نمیدونم در مقابل این بی احترامی هایی که خارج از اراده هست چکار باید بکنم ممنون میشم کمکم کنید
دانش آموز / 12 شهریور 92
متآسفانه خواهرم دچار این بیماریه.زندگیش داره از هم می پاشه.متشکرم که به این موضوع توجه می کنید.
سلام من هم این مشکل خیلی شدیدشودارم ؟ولی نتونستم تغییر کنم کنار اومدم
بابام هم این مشکل داشت مادرم تحمل کرد ؟ولی واقعیت اینه که هیچ کسی
نمی تواند با ادم وسواسی زندگی کنه ؟من هم با همه قطع رابطه کردم به خاطر
نیش وکنایه های که می زنند که واقعا از سر دلسوزی بود ولی حالا واقعا می خواهم وسواسم ترک کنم؟چون زندگی مو سخت ترش کرده..
درگیر مورد 5 ام.
خواهش می کنم کمکم کنید. خیلی به هم ریخته ام
من همیشه نگران اعضاء خانوادم هستم نگران از دست دادنشون. پدر من شغل پر خطری دارن این خطر زیادی بزرگو نزدیکه و جدی و همیشگی. گاهی از استرس و نگرانی بی خواب میشم بی اشتها میشم و عصبی. گاهی انقدر حالم بد میشه که فشارم تا روی ۶،۷میاد.همه میگن توکلت کمه. اصلا نمیتونم کنترلش کنم همشم با پدرم سر این موضوع که به ماموریت نره جدال داریم. گاهی فکر میکنم طبیعیه ولی گاهی انقدر داغونم میکنه که زندگیم از حالت طبیعی خارج میشه