کلاس مجردها؛ دوره چهارم؛ جلسه ششم/مهمان آزاد
دوره چهارم کلاس مجردها ؛ جلسه ششم (جلسه ۹۵)
ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۷:۳۰
البته لازم است قبل از این ساعت در سالن حاضر باشید.
آدرس: دانشگاه تهران، پردیس مرکزی، ورودی خیابان ۱۶آذر، دانشکده ادبیات؛ تالار فردوسی
ملاحظات:
۱. کلاس مجردها عمومی نیست و اعضاء از قبل ثبت نام کرده اند. فقط عزیزانی در جلسات آن می توانند شرکت کنند که پس از ثبت نام اینترنتی، توسط گروه اجرایی پذیرش شده اند و پیامک پذیرش را دریافت کرده اند. اما گاهی هم ورود مهمانان آزاد است مانند همین جلسه
۲.این جلسه اصطلاحا مهمان-آزاد است.
۳. عزیزانی که به هر دلیلی پذیرش نشده اند می توانند در جلسات مهمان آزادِ کلاس مجردها شرکت کنند.
۴. با توجه به سوالات منتقدین بالفطره! تکرار می کنم تمامی این جلسات رایگان بوده و هست. از بیان و تکرار این موضوع خجالت می کشم اما سوال می شود...
۵. در تمام جلسات قرآن جیبی خودتان را همراه داشته باشید و قبل از شروع جلسه به اندازه زمان حضورتان تا شروع جلسه قرآن تلاوت کنید و با هم کمتر گفتگو کنید. این نکته را مهم تلقی بفرمایید.
به ویژه حتما یک سوره یس بخوانید و ثوابش را به صدیقه کبری سلام الله علیها اهدا کنید.
یکشنبه ۱۳۹۳/۰۸/۱۸ دانشگاه تهران
استاد ازدستتان ناراحتم. زمان کلاس قراربود یکشنبه ها ساعت4تا8شب باشد.من تمام سعی ام را کردم تا کلاس های دانشگاهم را جابه جاکنم تاکلاس مجرد هارا ازدست ندهم.حالا میبینم ساعت کلاس را تغییردادید.
لطفاکلاس را به ساعت قبل برگردانید.
باتشکرازشما استادمهربانی
حاج آقا خواهشا انقدر ساعت کلاسو نیارید عقب! من همینجوریش هر یکشنبه کلاس 3 تا 5 رو که درسِ 4 واحدیه رو نمیرفتم با این زمانبندی جدید، کلاسِ 1 تا 3 رو هم نمیرسم....
واسه این غیبتآ آخر حذفم میکنن آ! :(
خوشحالم از این که شما رو می بینم بعد از دو هفته. خیلی.
میشه اگر کسی از بچه ها کلاس رو ضبط کرده و اگر اجازه هست فایل رو دراختیار همه قرار بده تا همه استفاده کنیم ؟
ممنون
استاد به ما مرخصی ندادن که بیاییم:((
امروز چقدر کلاس عالی بود و چقدر دلم برای همکلاسی های خوبم و صحبت های دلنشین شما تنگ شده بود چقدر دلم برای این فرمایش شما(دختر های خوبم ) تنگ شده بود!!!!!!!!!
خیلی خوشحال شدم که هفته آینده ما هم می توانیم کلاس باشیم !
درس امروز کلاس که خوب به یادم موند :
[u][b]همیشه تا آخر عمر حیا و نجابت خودمون و حفظ کنیم !!!!!!!![/b][/u]
امروز سرفصل های جدیدی برای صحبت باز شد. ان شالله توفیق داشته باشیم که در مورد همشون صحبت کنیم.
دانشجوی ارشد/24 ساله/ مهندسی نفت/ تهران
ایام عزاداری سیدالشهدا ع و یارانشون رو خدمتتون تسلیت میگم.
چند نکته از جلسه 95 کلاس مجردها:
* وقتی مورد سوالی قرار میگیریم، دوپهلو و مرموز جواب سوال افراد را ندهیم.
* صراحت در بیان پاسخ لازمست. هیچوقت طوری به سوالات دیگران جواب ندهیم که مجبور باشند برای رسیدن به پاسخ، سوال را تکرار کنند یا سوال ساده و واضحی را چندبار شرح دهند.
*در موقعیتهایی مثل خواستگاری این جوابها اطلاعات لازم برای یک عمر زندگی را به طرف مقابل میدهد. پس صریح و صادق باشیم.
یک نکتهای که در این جلسه یاد گرفتم این بود که صدقهای که گفته میشه به سادات تعلق نمیگیره، صدقهی واجب یا همون زکات هست.
صدقاتی که شاید حکم هدیه به نیازمند رو دارند، و برای رفع مشکل مالی فردی، در هیئتها و جلسات و یا همین کلاس مجردهای خودمون جمع میشن رو میشه برای رفع مشکل مالی سادات ارجمندی هم که نیاز مالی دارن صرف کرد.
–قبلاً تصور میکردم صرف این صدقات برای سادات مانع شرعی داره-
یک نکته از جلسه 95:
* اگر کسی با ما درددل کرد و مشکلی را برای ما شرح داد، با حوصله و دقت و دلسوزی گوش کنیم.
شاید امروز او، فردای یک نفر دیگر –شاید خود من- باشد.
* وضع هر کسی، به همین شکل که هست برقرار نمیماند و شاید مشکلات او فردا نصیب من شود.
[b]امام حسین (علیه السلام) [/b] :
«ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملوا النعم فتحور نقما»
نیازمندیهای مردم به شما از نعمت های پروردگار است که متوجه شما شده است از این نعمت ها خسته و نگران نشوید که مبادا گرفتاری برگردد. (نعمتها تبدیل به نقمت شود)
فرض کنیم فردی جملهی "من تا مدتی پیش مسلمان نبودم" را بیان کرد. در این صورت تصور و برداشتهای اشتباهی ممکنست در ذهن شنونده شکل بگیرد؛
اما مثلا وقتی با او صحبت کنیم میبینیم حقیقت اینست که:
تا مدتی پیش اعتقادات گوینده به قوت امروز نبوده؛ اما اخیراً تصمیم گرفته ارتباطش را با خدا محکمتر کند. حجابش را حفظ کند. نماز را مرتبتر و سروقت بخواند. و --- در اینصورت با توضیح اشتباهی مثل اینکه "من مسلمان نبودم و اخیراً مسلمان شدم"، تردیدی را در مورد سابقهی ایمان و دینداری و زندگی خود در شنونده(ای که ممکن است بدبینی افراطی داشته باشد) برمیانگیزد. (یعنی این رضایتی که از وضع اعتقادیاش پیدا کرده، مقابل سستیای که قدیمتر ها در انجام اعمال داشته قرار میدهد، یکی را ایمان میداند و یکی را دوری از دین)
فرد خیلی باید مراقب توصیفی که از خود ارائه میکند باشد. بدبینیها و احتمال برداشتهای بد را در نظر گرفته و در ذهنهای شکاک و بدبین، خود را متهم به چیزی که نیست نسازد.
* فرق است بین ارتکاب گناه آدمی که قائل به حرمت گناه نیست، و کسی که قائل به حرمت گناه هست.
* اولی گناه را هیچ میپندارد، عمل قبیح را مباح میداند و هیچ ابایی از انجام گناهان ندارد. (مثلاً بدون هیچ حس بدی اعلام میکند که دزدی که گناه نیست و دزدی میکند). [او با انجام گناه از ایمان خارج می شود]
* دومی گناه میکند، با علم به اینکه این عمل گناه است؛ شرم از گناه و استغفار و توبه برایش معنا دارد. راه توبه برایش باز است.
ولی یک هشدار:
هر فردی که به امید توبه در آینده گناه میکند؛ ممکنست زود بمیرد و فرصت توبه پیدا نکند. یا دیر بمیرد اما رغبت و توفیق توبه برایش پیش نیاید.
* آدمها نباید در اثر شعفزدگی فرصت تجزیه و تحلیل موقعیتها را از خودشان بگیرند؛
* مثلا در امر ازدواج، حضور یک خواستگار با تحصیلات و نسب و موقعیت اجتماعی خاص، نباید چشم خانواده را روی مسائل اساسی که تاثیر غیرقابل اغماضی روی کیفیت زندگی در آینده دارند ببندد.
* مثال: به فرض خواستگار استاد دانشگاهی نامدار در بهترین رشته و دانشگاه باشد. اگر اخلاق او در زندگی را نمیپسندند، فقط به خاطر شرایط خوب اجتماعی دخترشان را به ازداج او در نیاورند.
** ظاهر و مسائل مادی و اجتماعی مهم است؛ از اینها مهمتر اخلاق. و مهمتر از تمام اینها "عقل" است.
**آدمی که عاقل و خوشاخلاق است، به مرور در نظر اطرافیان خوش صورت و مهربان دیده میشود. (به فرض نازیبا بودن)
یک نکته ی مهم:
معیارهایی که یک جوان در 18 سالگی داشته، برای ازدواجش در دههی بعدی زندگی، مثلا 9-28 سالگی کارایی ندارد.
معیارها را باید به روز کرد.
مسائلی مثل اختلاف سن، تحصیلات طرف مقابل و --- میتواند بازبینی شده و تعریف جدیدی بنا به شرایط امروز فرد برای آن در نظر گرفته شود.
یک نکته از جلسه 95:
* یکی از مسائل اساسی در جامعه که زندگی جوانان و ازدواج بشدت به آن وابسته است ، کار و شغل است.
* متاسفانه در جامعه ما، تعریف و طبقهبندی اشتباهی از بعضی مشاغل وجود دارد.
مثلا بعضی مشاغل را با عنوان "شغل پَست" معرفی میکنند.
** در جامعهی مسلمان ما، تنها و تنها شغلی که "[b]حرام[/b]" است و درآمد حلال از آن حاصل نمیشود باید "شغل پست" تلقی شود. هر شغلی جز این، در هر مرتبهی اجتماعی [b]محترم [/b] و لازمست.
نکتهی بسیار مهم:
** فرمان فرهنگ در فامیل [معمولا به دست بی شعورترین هاست چون به تجملات و حرف های بی ارزش اهمیت می دهند در جالی که باید کنترل]را باید دست [b]عاقل[/b]ترینها بدهیم.
** برای ما باید عار باشد که اختیار فرهنگسازی در فامیل دست اقلیت –یا حتی یک نفر- بیفرهنگ و تجملپرست باشد.
** "رسمسازی" تخریب فرهنگ است. متاسفانه در سالهای اخیر تعداد مراسم جانبی برای ازدواج زیاد شده.
** فقط یک جشن برای ازدواج دو جوان کافیست.
یکشنبه 18 آبان 1393- غرب تهران
دو نکته:
آدمیزاد تا زنده است به حیا و خجالت احتیاج دارد. مراقب باشیم، هرجا و در هر جمعی هستیم "حیا" کمرنگ نشود.
برای تربیت همیشه حرف و کلام لازم نیست. گاهی یک نگاه، اخم ساده، لب گزیدن، لحظهای چشم بستن در برابر یک حرف یا حرکت ناشایست، اثرش از هر کلام و حرفی بیشتر است.
یک نکته از جلسه 95:
عقد بین یک خانم و آقا، با هر اختلاف سن (و همینطور سایر شرایط مثل اخلاق و طبقهی اجتماعی و ---) [b]صحیح [/b] است. صحیح به معنای شرعی آن.
اما تفاوت هست بین ازدواج صحیح، و ازدواج [b]خوب [/b] و مفیدی که در آن طرفین، هر دو نفع میبرند و رشد میکنند و اذیت نمیشوند.
پس علاوه بر صحیح بودن شرایط یک ازدواج، باید عاقبت به خیر بودن آن از هر نظر را هم مدنظر داشت.
امام حسین (علیه السلام) : «ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملوا النعم فتحور نقما» بحار الأنوار، ج 74، ص 205
نیازمندیهای مردم به شما از نعمت های پروردگار است که متوجه شما شده است از این نعمت ها خسته و نگران نشوید که مبادا گرفتاری برگردد.
این نکته از کلاس خیلی شیرین بود. شخصاً نیاز به اصلاح داشتم.
دانشجوی ارشد/مهندسی نفت/24 ساله
در پناه حق