جناب سروان!
بعضی از دختر خانم ها و آقا پسر ها، به محض اینکه از کسی خوششان می آید، به هیجانشان درجه ی "عشق " می دهند . بدون اینکه به میزان و جنس آن علاقه و زمینه های آن علاقه مندی توجه کنند.
یک ستوان دو، برای رسیدن به سروانی 8 سال باید خدمت کند یعنی 4 سال تا ستوان یکمی واز آن درجه 4 سال تا سروان شدن؛ بیاید ،برود، بیاموزد و آزمون دهدو...
علاقه هم مثل درجات نظامی سلسله مراتب دارد و از آشنایی شروع میشود و تا دوستی ،
صمیمیت و عشق ادامه پیدا میکند.
در اکثر موارد وقتی جوان (یا نوجوان) احساس می کند عاشق کسی شده ،در واقع فرصت یا زمینه انتخاب دیگری را نداشته و برای اولین بار با موقعیتی مواجه شده که اساسا عشق نبوده ، احساسی که با نگاه و برخورد اول معمولا به سادگی ایجاد می شود و اغلب پایدار نیست.
خیلی وقتها احساس نخستین برخورد ویژه با جنس مخالف با عناوینی چون آشنایی یا هر چیز دیگری چون با هیجانات دیگری همراه می شود ؛ مثل استرس، اضطراب و خجالت و البته هیجان جنسی و... حال غریبی را در فرد به وجود می آورد و جوان فورا آن حس و حال را جناب عشق لقب می دهد و دیگران را عاجز از درک عمق و ژرفای آن عاشقی! میداند.
اشتباه دیگر این است که این هیجان زود گذر را با حالت دائمی عاشق بودن اشتباه میگیرند و بعد از مدت کوتاهی دلبستگی هیجان انگیزی که به وجود آمده به تدریج تحلیل می رود و کم کم اختلافات بروز می کند و سرانجام سرزنش های دو جانبه باقیمانده هیجانهای اولیه را از بین می برد و... هر یک تمام اهالی جنس مقابل را به بی وفایی وسست عهدی متهم میکنند که تمام دخترها بی وفایند یا تمام پسرها عهد شکن.
عشق محصول صمیمیت و صمیمیت محصول دوستی و دوستی محصول رفاقت و رفاقت از اشتراکاتی مثل همسایگی، همکلاسی، همکاری وهم ... ناشی می شود (معمولا هر هم... منجر به رفاقت نمی شود و در همان حد می ماند و البته لزومی هم ندارد.) ونقطه شروع؛ آشنایی و شناخت است. بین درجه آشنایی تا عشق خیلی فاصله است.
در عشق حقیقی ورابطه ی با خدا نیز این چنین است.
كه حيوان تا به انسان فرق دارد
بدينسـان از خدا دان تا خدا ياب
زانســان تا به سبحان فرق دارد
واقعا مطلب بجا و آموزنده اي بودو من كاملا با يادداشتي كه شما ذكر كردين موافقم البته خودم جوانم اما معمولا كمتر به اشتباهاتي كه هم سن وسالهايم مرتكب ميشوند مرتكب شده ام [u](البته قصدم خودستايي نيست)[/u][b] كاش جوانان ما به اين مسئله بيشتر دقت كنند[/b]
به نظر من بعضی ها تا سرشون به سنگ نخوره نمی تونند درک کنند
ولی کاملا درست فرمودید
البته برا کسی که وارد شده و بخواد این چنین منطقی فکر کنه عجیبه
به امید خدا که همون خدا راهی براش باز کنه تا لحظه ای درست فکر کنه تا نرسه به اینکه سرش به سنگ بخوره چون تلفات بدی داره
بهتره بگم فاجعه
جواب سوالایی که اینجا پرسیده می شه رو کجا می دید حاج آقا
به قول این تبلیغاته هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم 90/5/27
کاشکی خودمان روخوب بشناسیم.آنموقع عاشقیمان/ازدواجمان واقعا حرفی برای گفتن در موفقیتش دارد.
راستی بلوغ فکری و احساسی واجتماعی هم خیلی مهم است نه؟مگه قرار است باهرکه همکلام شدیم جدید بود ودلنشین وایده آل ،عاشق شویم؟!!
.
.
دوست دارم واقعا همه مزه عشق را بچشند البته نه آن احساسی که ما آن را"عشق" می خوانیم.
دوست داشتن(واقعی) به توان بی نهایت..انشاالله 90/6/14
یکی از دوستان گفتن که حتما باید بعضیا سرشون به سنگ بخوره ... اما بعضیا هستن که سرشون که هیچ اینا اگه سنگم لهشون کنه نمیفهمن کجا چه خبره ...
یکی از دوستای خودم از بس که ساده ست این دختر ، حاجی باورتون نمیشه با چشم خودش دیده که طرفش چکارست اما وقتی من چیزی میگم یا بقیه دوستام میگه نه شماها بدبینید ... نمیدونم چرا ما جوونا انقد ... ای بابا حاجی بخدا از رابطه دخترا و پسرا هرچیم حرف زده شه بازم کمه ... از هم سنای خودم خندم میگیره آخه میدونید چیه ؟!؟ تو دام میفتیم اشتباه راه میریما اما وقتی یکی میاد راهنماییمون کنه میگیم برو بابا همش حرفای تکراری که هزاربار گفته شده ما خودمون دیگه استاد شدیم تو این زمینه اما یه دفعه وقتی این چشم خدای نکرده به یه جا که نباید بیفته میفته دیگه از بچم بچه تر میشیم استاد دیگه چیه
اما وقتی خوردیم به بن بست تازه میگیم کاش درست شنیده بودیم
کاش همه ما جوونا یکم صبور بودیمو حرفای بزرگترارو با جونو دل گوش میدادیم اونوقت خیلی اتفاقا نمیفتاد
19/06/90
من مطلب شمارو براي يكي از دوستانم خوندمٍٍٍ،ميدونيد در جوابم چي گفت؟
گفت:برو به كار خود اي واعظ اين چه فرياد است
مرا فتاده دل از ره تورا چه افتادست
هم خندم گرفت،هم رفتم تو فكر،واقعا هم گوش شنوا هم منطق.....هميچيزشون گم ميشه!!!!
ممنون این یادداشت هم خیلی مفید بود مثل دیگر یادداشت های شما.
من تا حالا چند بار این یادداشت رو خونده بودم. این بار یک نکته ای توجهم رو جلب کرد: "ادامه دارد"
لطفا ادامه اش بدهید
با سپاس فراوان
30بهمن90؛ تهران
۹۰/۱۲/۶
مشتاقانه منتظر ادامه ی مطلب!!
لواسان90/12/20
روزنامه خبر جنوب شيراز با جناب سروان
[2012-03-17 23:58]
[۱شهریور۹۱]
23 ساله-کارشناسی مدیریت-91/07/04
دقیقا حرف درستیه.
ما نوع مخلوقات خداوند همه چیز رو میدونیما ولی تا کسی به یادمون نندازه به اون فکر نمیکنیم.همه احساس میکنیم که این مطالب رو میدونیم ولی تو مواقعی که بهش احتیاج داریم یا یادمون میره یا نمیخوایم به یاد بیاریم ولی تذکر از طرف اساتید موجه مانند شما باعث میشه رو این چیزی که میدونیم ریز بشیم.
بازم ممنون.
با این اوصاف که میگید، چی موقع باید بفهمیم عشق رو جدی بگیریم ؟
به هر حال مواقعی هم هستن که جناب سروان واقعا جناب سروان باشه دیگه.
تو دانشگاه هر دختری با پسری و بالعکس هست
رفیقامم که همه با یکی هستن و وقتی میخوان برن بیرون معمولا منو نمیبرن ( همون جریان متاهل ها با مجرد ها رابطه ای ندارند )
معمولا کسی که اینجور رابطه هارو نخواد تنها میمونه و خیلی موقع ها دچار سرخوردگی اجتماعی میشه :) درسته ؟
تو بیرون هرکی ازم میپرسه با کسی هستی میگم نه تعجب میکنه :)
مشکل جوونای ما همینه که اینجا بر اساس جو میگن بعله اشتباهه اما تا چشمش به یکی میخوره انواع اقسام کارا رو میکنه تا طرفو راضی کنه :)
مشکل مال دل جووناس که زیر چشمی دخترا رو میپان :) و بالعکس :)
ببخشید یک پیشنهاد برای دوستان خودم دارم و اون اینه که اینقدر نگید مشکل جوونای ما، یا مثلا جوونای ما فلانن یا بهمان . . .
آخه مگه من و امثال من کلن چند نفر دیدیم ؟ (بازه سنی هم مهم نیس) کلن چند نفر؟
اینو من خیلی دیدم که همینطوری نظریات جامعه شناسی و روانشناسی و ... میدن در حالیکه خیلی هاش اثبات نشده حتی برای خودمون . . .
این همه نتیجه گیری کلی منو آزار میده
بازم ببخشید
پ.ن: امیرعلی جان کی گفته تو دانشگاه هر دختری با پسری هست و بالعکس
کی گفته جوونا زیرچشمی دخترا رو میپان:)وبالعکس :)